
خداوند همه جا حىّ و حاضر است
کُلُّ شَىْءٍ هَالِکٌ اِلاَّ وَجْهَهُ »4.و هیچ گروهى غیر از خدا براى او نبود که وى را [ براى رهایى از عذاب ]یارى دهد .« کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَهُ الْمَوْتِ »5.هر کسى مرگ را مىچشد .
امیرالمومنین مىفرماید: مرگ را همین الآن همه شما چشیدهاید، منتظر نباشید که مرگ را بچشید، همین الان میّت هستید: «مَولاىَ یا مَولاىَ، انتَ الحَىُّ وَانا المَیِّتُ»6 ؛ همین الآن مُردم، اظهار وجود در مقابل وجود مقدّس او، مگر او را در این عالَم غایب دیدیم، مگر عالَم را از او خلوت دیدیم، مگر جاى خلوتى را پیدا کردیم که او نباشد تا شروع به عرض اندام کردن کنیم که بله، ما هم هستیم، چنین مقامى هم داریم. اگر تکان هم بخورى، به خاطر مقامى که دارم، زیر و رویت مىکنم. آن گاه اول ظهر هم مىروى، نماز مىخوانى، تو قبل از نماز صد اسبه علیه مولا تاختهاى، معامله تو با بندگان خدا معامله خوبى نبوده است. کاسبى که در مغازهاش مظلوم محتاجى مىآید که عرق جبینش را تبدیل به یک تومان پول کرده و جنسى را مىخواهد، جنس را پنهان کرده تا چند برابر به دوستانش بفروشد، به این غریبه نمىدهد، وقتى مىگوید، ندارم، حضرت سیّدالشهداء علیه السلام مىفرمایند: هر چند شیعه من باشد، خدا به ملائکه مىفرماید: دروغگو است و از من نیست، چون حضرت در راه به یکى رسید، پرسید : حالت چطور است؟ گفت: الحمد للّه خوبم. فرمود: اگر قلبت غلّ و غش و دغلى ندارد، الحمد للّه گفتن تو راست است، اگر قلبت خراب و نجس و ناپاک است، همین الحمدللهى که گفتى، خداوند فرمود: دروغ گفت، ندارد، اما مىگوید الحمد للّه دارم. کسى که به سوى او حرکت مىکند، کمى با عباد خدا مدارا مىکند، به عباد خدا احترام مىگذارد، مسلمان مظلوم را خوب تحویل مىگیرد، چنان به زیر دستش مىرسد که حساب ندارد، چون براى خودش خودیّتى قائل نیست، اما کسى که نسبت به مردم حالت دفعى دارد، پنجاه سال بعد واقعیّتش نشان مىدهد که مىگوید : یکى خدا یکى هم من، پنجاه سال هم هست خیال مىکند موحد است، ولى غرق در شرک است. توحید مسئله فوقالعادهاى است.