
ارزش غلام سياه كربلا
آنها فكر كردند كه در كربلا، چون هوا گرم است، اگر چند روز اين بدنها روى خاك بماند، باد مىكند، بو مىگيرد، متلاشى مىشود و تعفّن آن اين سرزمين را مىگيرد كه حيوانها نيز در مىروند. سه شبانه روز بدنها را گذاشتند، اما نه بدنى باد كرد و نه متلاشى شد. وقتى امام زين العابدين عليه السلام نصف شب آمد تا بدنها را دفن كند، بيابان نشينها گفتند: يابن رسول الله! اين بوى عطرى كه تا به حال استشمام نكرده بوديم، از كجاست؟ همه را جمع كرد و بالاى سر بدن غلام سياه آورد و فرمود: براى اين شهيد است.
آنهاى ديگر عطرى داشتند كه اين بدبختها استشمام نمىكردند، ولى اين قسمتى از عطر غلام سياه بود كه بينى اهل دنيا استشمام مىكرد. پرسيدند: اين عطر را از كجا آورده است؟ فرمود: وقتى پدرم سر او را به دامن گرفت، رو به پروردگار كرد و فرمود: «أللهمَّ بَيِّض وَجهَهُ وَ طَيِّب ريحَهُ» خدايا! به او آبروى كامل بده و بوى او را مانند بوى خودت طيب و خوشبو كن.
اتصال كامل پيامبر صلى الله عليه و آله به پروردگار
اين داستان اتصال به خدا، قرآن و معلمى پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه در منطقه نور و صراط عزيز و حميد قرار مىگيرد، يعنى جادهاى كه صاحب آن جاده، شكستناپذير و ستايش شده است. خدايى كه هر ورق از پروندهاش را باز كنيد، قابل ستايش است. اخلاق پيغمبر صلى الله عليه و آله قابل تعريف است: «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» عمل و اخلاق پيغمبر صلى الله عليه و آله نيز قابل تعريف است: «فَبَما رَحْمَةٍ مّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» تمام شئون پيغمبر صلى الله عليه و آله قابل تعريف است:
«مَآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى» «وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِنَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»
چون او به خداى حميد وصل است. حميد و عزيز كيست؟ خود را معرفى مىكند: «لَّهُ مَا فِى السَّموَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ» عزيز و حميد كسى است كه هر چه در آسمانها و زمين هست، ملك اوست. اى فقير! بيا خود را به من وصل كن كه من به زمين و آسمان بگويم تا از همه جا براى تو بركت ببارند.