قطع و وصل ايمان در لسان قرآن
- تاریخ انتشار: 29 آبان 1391
- تعداد بازدید: 592
قرآن اين قطع و وصل را به زبان ديگرى مىگويد:
» مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَ لِكَ لَآ إِلَى هَؤُلَآءِ وَلَآ إِلَى هَؤُلَآءِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً «
مىفرمايد: بين راستى و دروغ، بين خدا و شيطان بين عبادت و تمرّد ، بين خوبى و بدى در رفت و آمد هستند . اينها دايم در رفت و آمد هستند و بالاخره معلوم نيست كه چه وقتى و در چه مرحلهاى پاى ثابت پيدا مىكنند . اين حال خوبى نيست .
ممكن است كسى بگويد : يعنى از ما توقع دارند كه ما در مقام عصمت باشيم ؟ يعنى اصلاً فكر گناه نكنيم ، لغزشى نداشته باشيم ، ميلى به كار غلط نكنيم ؟ نه ، از ما اينها را نمىخواهند ، بلكه از ما مىخواهند كه در چارچوب پاكى و بندگى باشيم . اگر لغزشى براى شما پيدا شد ، آن قابل جبران است . اما نه اين كه هر روز ، هر شب ، هر هفته و هر ماه دو رنگ باشيم .
اهل معنى در مورد اينگونه افراد ، مىگفتند : نماز كه مىخواهد بخواند ، مىگويد : برويم پشت سر اميرالمؤمنين عليه السلام اقتدا كنيم ، اما غذا كه مىخواهد بخورد ، مىگويد : سرسفره معاويه برويم .
اينجا نماز خوبى پيدا مىشود و آنجا پيدا نمىشود ، اما آنجا غذاى چربى پيدا مىشود و نماز خوبى پيدا نمىشود . بالاخره خود را نصف كردهاند ؛ بخشى از وجود خود را به على عليه السلام اقتدا مىكنند و بخش ديگر وجود خود را از سفره معاويه پر مىكنند . اين حالت در قرآن كريم نكوهش دارد .
ما اول انقلاب بعضىها را داشتيم كه چند نفرشان نيز چهره معروفى بودند . من آنها را مىشناختم . يكى دو نفرشان نيز انصافاً آدمهاى باسوادى بودند . اينها اعدام شدند . اينها دقيقاً همين گونه بودند ؛ در نماز به على عليه السلام اقتدا مىكردند و در شكم با معاويه در ارتباط بودند .
بىنماز و منكر نماز و منافق نبودند ، اما وسايل جاسوسى در دست آنان بود ، در پنهان مقدارى اسرار كه مىآمد ، روى آن وسايل مىگذاشتند و آمريكا آن اسرار را مىگرفت . يا اگر وسايل نداشتند ، واسطهاى بين خود و دشمن داشتند ، آنها اسرار را منتقل مىكردند .