اين ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام است : آيا خيال كرده اى كه تو ماده فيزيكى متراكمى از عناصرى كم وزن و كم حجم هستى ؟ آيا شناسنامه تو اين است ؟ تو از نظر ظرفيت به قدرى بزرگ هستى كه پروردگار ، عالم اكبر را در تو قرار داده است :
»و انت الكتاب المبين الذى
باحرفه يظهر المضمر«
تو دست نوشته خدا و كتاب الهى هستى كه آيات وجود تو ، نشان دهنده اسرار متراكم خدا در تو است . تو توان و استعدادهاى عظيمى دارى . استعداد علم ، ايمان و اخلاق بالا . تو استعداد برتر شدن از ملائكه دارى .
آن گاه شما خود را همين جسم و خوراك ببينيد و براى صندلى ، مقام و هواى نفس در جنگ جمل دور هم جمع شويد و بخواهيد امام على عليه السلام را بكشيد ؟ اگر مى خواستى به عدل حكومت كنى ، من كه حكومت به عدل دارم . آن هم با علم بيشتر ، اخلاق بهتر و پاكى بيشتر . شما مى خواهيد مقام را بگيريد كه چه كارى بكنيد ؟
من اگر روى صندلى حكومت بنشينم ، تغيير نمى كنم ، همان على بن ابى طالب هستم ، اما اگر شما روى صندلى حكومت بنشينيد ، چون خود را نساخته ايد ، صندلى شما را بدتر خراب مى كند . ولى آنها گوش ندادند ، جنگيدند ، پيروز نشدند و كشته شدند . گناه جنگ با اميرالمؤمنين عليه السلام نيز معلوم است كه چه گناهى است .
منبع : پایگاه عرفان