هم راز و همراهان الهى
- تاریخ انتشار: 12 آذر 1392
- تعداد بازدید: 271
آيت اللّه ميلانى از ظاهر دنيا گذشته بود و از خاك به افلاك و از فرش زمين تا عرش برين پرواز كرده بود. مرحوم حاج هادى ابهرى، كه از اولياى طراز اول خدا بود، مىگويد: به كربلا رفتم و تنها تقاضايى كه از حضرت سيد الشهدا كردم، اين بود كه يك رفيق خوب كه تو مىپسندى سر راه من قرار بدهد. وقتى كه مىخواستم از حرم خارج شوم، نخستين بار آية اللّه العظمى ميلانى را ديدم. ايشان فرمود: ابهرى!
رفيقى كه مىخواستى، من هستم:
تو ذوق لعل خوبان را چه دانى
تو شور اين نمكدان را چه دانى
تو را با اطلس و مخمل بوَد كار
قماش گلعذاران را چه دانى
رفيق موافق و رفيقى كه بر دين و ايمان انسان بيفزايد گنج است. اميرالمؤمنين عليهالسلام در روز بيستم ماه رمضان، به امام مجتبى عليهالسلام فرمود : حسن جان! در را ببند و كسى را راه نده. نمىخواهم اين مردم را ببينم ؛ اما به خانه حُجر بن عدى برو و او را به اين جا بياور كه دل من براى او تنگ شده است.
از نعمتهاى بسيار بالاى بهشت، رفيق خوب است. لذت ايشان را خداوند با
رفيق و همراز و همراه، به كمال مىرساند. خواجه نصير طوسى وقتى داشت در كاظمين جان مىداد، به ايشان گفتند : شما را به نجف ببريم يا نه؟ گفت : اگر مرا به نجف ببريد، بىاحترامى به موسى بن جعفر عليهالسلام است. مرا در همين جا دفن كنيد و بر سنگ قبرم فقط اين آيه از قرآن را بنويسيد :
« و كَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ »
من سگى گرسنه هستم كه دو دست خود را در خانه ايشان دراز كردهام.
يك دو سه يار همدم و همراز
هم دو تا هم سه تا دگر همه هيچ