
موضع ائمه(علیهمالسلام) نسبت به زید بن علی(علیهماالسلام)
یکی از مباحث مهم و حساس در شخصیتشناسی زید بن علی (علیهما السلام) که تأثیر بسیاری در شناخت این فرقه میتواند داشته باشد آگاهی یافتن از موضع اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به وی است که در روایات شیعه به خوبی قابل پیگیری است. چرا که واقعه حضرت زید (علیه السلام) از عظایم اتفاقات و وقایع صدر اسلام است و از اهمیتی خاص برخوردار بوده است. ذکر زید و ارزش قیام او، هم قبل از خروج وی و هم پس از آن، بر زبان معصومان یاد میشده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میگردد.
1ـ سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله):
الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهما السلام) قَالَ: وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَدَهُ عَلَى صُلْبِی فَقَالَ: "یَا حُسَیْنُ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ زَیْدٌ یُقْتَلُ شَهِیداً إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَتَخَطَّى هُوَ وَ أَصْحَابُهُ رِقَابَ النَّاسِ وَ یَدْخُلُ الْجَنَّة".[1]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام) فرمودند: "ای حسین! از صلب تو مردی بیرون آید که او را زید گویند. وی و یارانش روز قیامت گام بر گردن مردم نهند و با صورت و دستی نورانی، بیحساب وارد بهشت شوند".
2ـ کلام امام علی (علیه السلام)
علیّ علیه السّلام قال: "یخرج بظهر الكوفة رجل یقال له "زید" فی ابّهة- و الابّهة الملك- لا یسبقه الأوّلون، و لا یدركه الآخرون إلّا من عمل بمثل عمله؛ یخرج یوم القیامة هو و أصحابه معهم الطوامیر أو شبه الطوامیر حتّى یتخطّوا أعناق الخلائق، تتلقّاهم الملائكة فیقولون: هۆلاء خلف الخلف، و دعاة الحقّ؛ و یستقبلهم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فیقول: یا بنیّ قد عملتم ما امرتم به، فادخلوا الجنّة بغیر حساب".[2]
"در پشت کوفه مردی خروج کند که او را زید نامند با ابهتی تمام. این ابهت حشمتی است که پیشینیان بر آن دست نیافتند و آیندگان نیز در نیابند جز آن کس که همانند او عمل کند. وی و یارانش در قیامت با طومارها یا شبه طومارها بیرون آیند، تا از سر و گردن مردم بگذرند. فرشتگان به ایشان برمیخورند و میگویند: اینان جانشینان شایسته و خوانندگان به سوی حق هستند. رسول خدا (صلی الله علیه و اله) ایشان را استقبال کند و چنین فرماید: ای فرزندان من، به راستی که بدانچه امر کرده بودم عمل کردید، اکنون بدون حساب وارد بهشت شوید".
واقعه حضرت زید (علیه السلام) از عظایم اتفاقات و وقایع صدر اسلام است و از اهمیتی خاص برخوردار بوده است. ذکر زید و ارزش قیام او، هم قبل از خروج وی و هم پس از آن، بر زبان معصومان یاد میشده است
3ـ سخن امام زین العابدین (علیه السلام)
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهما السلام): "یَخْرُجُ مِنْ وُلْدِی رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ زَیْدٌ یُقْتَلُ بِالْكُوفَةِ وَ یُصْلَبُ بِالْكُنَاسَةِ یُخْرَجُ مِنْ قَبْرِهِ نَبْشاً یُفْتَحُ لِرُوحِهِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ یَبْتَهِجُ بِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ یُجْعَلُ رُوحُهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ أَخْضَرَ یَسْرَحُ فِی الْجَنَّةِ حَیْثُ یَشَاءُ".[3]
"از فرزندان من مردی بیرون آید که وی را زید نامند. در کوفه کشته شود و در کناسه به دار آویخته گردد. چون زنده شود، از گور بیرون آید، درهای آسمان برای او گشوده گردد. اهل آسمانها بدو شادمانه شوند. روحش را در حوصله مرغی سبز قرار دهند [جایی که غذای پرنده را در آن میگذارند] و در بهشت به هر سوی که خواهد سیر شبانه رود".
4ـ امام محمد الباقر (علیه السلام)
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ یُونُسَ بْنِ جَنَابٍ قَالَ: "جِئْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) إِلَى الْكُتَّابِ. فَدَعَا زَیْداً فَاعْتَنَقَهُ وَ أَلْزَقَ بَطْنَهُ بِبَطْنِهِ وَ قَالَ أُعِیذُكَ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونَ صَلِیبَ الْكُنَاسَةِ".
یونس گوید: "به همراه ابی جعفر باقر (علیه السلام) به مکتب رفتیم. پس آن حضرت زید را بخواند و او را در برکشید و سینهاش را به سینه او چسبانید و فرمود: پناه میدهم تو را به خدا که تو همان مصلوب در کناسه باشی".
5ـ امام صادق (علیه السلام)
عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: "سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ: ... وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِنَّ زَیْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَیْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَهُ ... ".[4]
عیص بن قاسم گوید: "از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: ... نگوئید: زید خروج كرد (پس براى ما هم این كار جایز است) زیرا زید مرد دانشمند و راستگوئى بود و شما را بخویشتن دعوت نمی كرد، بلكه او شما را به پسندیده از آل محمد (و آنكه مورد پسند خدا است از ما خاندان، یا آنچه مورد پسند و رضایت آل محمد است، و این معناى دوم مناسبتر است با آنچه در ذیل بیاید) دعوت می كرد، و اگر پیروز شده بود بطور مسلم بهمان كه شما را بدو دعوت كرده بود (یعنى همان عنوان پسندیده یا پسند آل محمد) وفادارى می نمود (و حق را به اهلش مىسپرد) جز این نبود كه او به حكومتى شورید كه از هر جهت فراهم و آماده دفاع از او بود و می خواست آن (قدرت فشرده) را در هم بكوبد (و از این جهت موفق بشكست آن نشد) ... ".
در روایتی دیگر آمده است:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَیَابَةَ قَالَ: "خَرَجْنَا وَ نَحْنُ سَبْعَةُ نَفَرٍ فَأَتَیْنَا الْمَدِینَةَ فَدَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) فَقَالَ لَنَا: أَ عِنْدَكُمْ خَبَرُ عَمِّی زَیْدٍ فَقُلْنَا قَدْ خَرَجَ أَوْ هُوَ خَارِجٌ قَالَ فَإِنْ أَتَاكُمْ خَبَرٌ فَأَخْبِرُونِی فَمَكَثْنَا أَیَّاماً فَأَتَى رَسُولُ بَسَّامٍ الصَّیْرَفِیِّ بِكِتَابٍ فِیهِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ (علیهما السلام) قَدْ خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ غُرَّةَ صَفَرٍ فَمَكَثَ الْأَرْبِعَاءَ وَ الْخَمِیسَ وَ قُتِلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ قُتِلَ مَعَهُ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَدَخَلْنَا عَلَى الصَّادِقِ (علیه السلام) فَدَفَعْنَا إِلَیْهِ الْكِتَابَةَ فَقَرَأَهُ وَ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَحْتَسِبُ عَمِّی إِنَّهُ كَانَ نِعْمَ الْعَمُّ إِنَّ عَمِّی كَانَ رَجُلًا لِدُنْیَانَا وَ آخِرَتِنَا مَضَى وَ اللَّهِ عَمِّی شَهِیداً كَشُهَدَاءَ اسْتُشْهِدُوا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (علیهم السلام)".[5]
عبدالله سیابه در روایتی چنین آورده است: "من و هفت نفر دیگر به مدینه وارد شدیم و بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم. حضرت فرمود: آیا خبری از عمویم زید دارید؟ گفتیم: وی خروج کرده یا در حال خروج است. حضرت فرمود: اگر از او خبری دریافت کردید، مرا هم آگاه کنید. چند روزی در مدینه بودیم تا اینکه فرستاده بسّام صیرفی، نامهای از وی آورد که در آن چنین آمده بود: اما بعد! زید روز چهارشنبه اول صفر خروج کرد و چهارشنبه و پنجشنبه را مقاومت کرد و در روز جمعه به شهادت رسید و فلان و فلان نیز با او کشته شدند. پس از آن به محضر امام صادق (علیه السلام) رسیدیم و نامه را تسلیم حضرت کردیم، حضرت نامه را خواند و گریست و سپس فرمود: إنا لله و إنا إلیه راجعون. من عموی خود را در پیشگاه خدا بهترین عموها میدانم. عموی من به خاطر دنیا و آخرت ما از بین رفت. به خدا سوگند! عمویم شهیدی است همچون شهدایی که با رسول الله (صلی الله علیه و اله) و با علی و حسن و حسین (علیهم السلام) به شهادت رسیدند".
6ـ امام رضا (علیه السلام)
ابْنُ أَبِی عُبْدُونٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: "لَمَّا حُمِلَ زَیْدُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ إِلَى الْمَأْمُونِ وَ قَدْ كَانَ خَرَجَ بِالْبَصْرَةِ وَ أَحْرَقَ دُورَ وُلْدِ الْعَبَّاسِ وَهَبَ الْمَأْمُونُ جُرْمَهُ لِأَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (علیهما السلام) وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ لَئِنْ خَرَجَ أَخُوكَ ....... وَ كَانَ زَیْدٌ وَ اللَّهِ مِمَّنْ خُوطِبَ بِهَذِهِ الْآیَةِ وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ".[6]
ابن عبدون از امام رضا (علیه السلام) چنین نقل کرده است: "امام رضا (علیه السلام) در دربار مأمون بودند که برادرشان زید بن موسی بن جعفر را به جرم خروج در بصره و به آتش کشیدن خانههای بنی عباس، نزد مأمون آوردند. مأمون رو به امام رضا (علیه السلام) گفت: ای ابا الحسن (علیه السلام)! برادرت همان کاری را انجام داد که زید بن علی پیش از او مرتکب آن شده بود و به همین سبب به قتل رسید و اگر مقام و منزلت تو نبود، هر آینه او را میکشتیم؛ زیرا عمل وی عملی کوچک و ناچیز نبوده است. امام (علیه السلام) در پاسخ مأمون چنین فرمودند: برادر مرا با زید بن علی (علیه السلام) قیاس مکن زیرا وی از علمای اهل بیت به شمار میآمد. او برای خدا خشمگین شد و آنقدر با دشمنان خدا به جنگ پرداخت تا سرانجام در راه خدا به شهادت رسید. پدرم موسی بن جعفر (علیهما السلام) برایم نقل کرد که از پدرش جعفر بن محمد (علیهما السلام) شنیده است: خداوند عمویم زید را بیامرزد، او به رضای آل محمد (صلی الله علیه و آله) دعوت میکرد و اگر موفق میشد به عهد خود وفا میکرد. او درباره قیام خود با من مشورت کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام) فرمودند: "ای حسین! از صلب تو مردی بیرون آید که او را زید گویند. وی و یارانش روز قیامت گام بر گردن مردم نهند و با صورت و دستی نورانی، بیحساب وارد بهشت شوند"
من نیز به او چنین گفتم: ای عمو اگر دوست داری کشته شوی و جسدت را در کناسه به صلیب کشند، تصمیم خود را عملی کن. چون زید از حضور جعفر بن محمد (علیهما السلام) خارج شد، امام چنین فرمود: وای بر کسی که ندای زید را بشنود و پاسخی به او ندهد. مأمون گفت: ای ابا الحسن (علیه السلام) آیا زید، امامت را برای کسی که شایستگی آن را نداشت، نمیخواست؟ امام رضا (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: زید بن علی، امامت را برای شخص ناصالحی نمیخواست، پرهیز وی از خدا بیشتر از این سخنان بود، سخن زید این بود: من شما را به رضای آل محمد (علیهم السلام) میخوانم. ولی کسانی که ادعا داشتند پروردگار به امامت او (زید) تصریح دارد، مردم را به آیینی جز دین خدا دعوت کردند. این گروه (زیدیه) ناآگاهانه به گمراهی کشیده شدند و به خدا میتوان زید را مخاطب این آیه شریفه دانست: و جاهدوا فی الله حقّ جهاده هو اجتباکم".
نتیجه
در مدح زید بن علی (علیهما السلام) روایات فراوانی از معصومین (علیهم السلام) گزارش شدهاند که بیانگر این نکته میباشند که شخصیت زید (علیه السلام) نزد آنها مورد قبول بوده و قیامش جایگاهی ویژه در پیشبرد اهداف اسلام حقیقی داشته است. این توجه ویژه به زید (علیه السلام) در تمام دوران حضور معصومین (علیهم السلام)، از دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا پس از شهادت زید، قابل مشاهده است که به برخی از روایات در متن اشاره گردید.
پی نوشت:
1. كفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص 307.
2. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج 19، ص 368.
3. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 269.
4. الكافی، ج 8، ص 264، ح 381.
5. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 252، ح 6.
6. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 248 و 249، ح 1.
منابع:
1 - الشهید زید بن علی و الزیدیه، المجتهد الأکبر السید محمد الأمین، ص 29 تا 41.
2 - سیره و قیام زید، ص 59 تا 76.
3 - مقاله "زیدیه"، لیلا خسروی.