با نشاط و شاد هم باشید و اگر دوست دارید گردنتان را کج نگهدارید فقط نصف شب در تنهایی و آنهم در مقابل خدا چنین کنید، اما روز با قامت راست راه بروید، پول هم اگر نصیبتان شد رویتان را برنگردانید و نگویید من اهل دنیا نیستم، بلکه آن را بگیرید و در راههای خیر برای خودتان و زن و بچه و اطرافیان و ایتام و آنان که ندارند خرج کنید. مقداری را هم در صندوقهای قرض الحسنه بگذارید که ثواب فراوانش به شما برسد.
بنده در یکی از شهرستانها که منبر رفتم یک نفر آمد و گفت: آقا بعضی از افراد که در جبهه هم بودهاند و زحمت هم کشیدهاند و آدمهای بسیار خوبی هم هستند قرض میخواهند که خانه رهن کنند. شما به هیأت مدیره بانک که پای منبرتان میآیند سفارش کنید که به اینها آسان بگیرند و وام بدهند. گفتم: من به هیأت مدیره بانک کار ندارم، اما به شما که آمدی و این حرف را میزنی میگویم که در این شهر چند تا از اهل خیر را میشناسی؟ همه را جمع کن تا به آنها بگویم که این شهر محدود است، زمین هم دارد و بیایید برای رضای خدا و برای آخرتتان و برای کمک به همنوعانتان زمین تهیه کنید. همه دست به دست همدیگر بدهید تا در این منطقه چند خانه بسازید و به این بچهها بدهید تا در آن عبادت کنند و خدا ثوابش را به شما بدهد. خدا خیرشان بدهد همین کار را هم کردند. امسال که رفتم دیدم، هشتاد تا خانه دویست متری یا صدو پنجاه متری فرش کرده آماده شده است. همان افراد را بردند و در محضر سند خانهها را به نام آنها نوشتند. باز هم در حال خانه ساختن هستند. پس ما نباید بگوییم که ما اهل دنیا نیستم، بلکه باید از این موقعیت استفاده کنیم و از همینجا آخرتمان را بسازیم. زرنگ باشیم و همین دنیا را مسجدمان قرار دهیم.
منبع : پایگاه عرفان