قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

گشايش باب توبه و اصلاح نفس به توبه‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

انسان دو چهره حقيقى دارد: چهره اى كه قوس صعود است و چهره اى كه قوس نزول است و سير هر دو بى نهايت است و بين آن دو صورت رابطه مستقيم برقرار است. هر اندازه انسان در چهره بندگى پيش رود و در مسير عبوديت محض سير كند چهره او شكوفاتر مى شود. و برعكس، هر اندازه از صورت بندگى او كاسته شود، صورت ربوبى در او كم رنگ شود. پس هر اندازه منيّت و خوديت در ظرف عبوديت از دست برود، صورت پروردگارى به دست مى آيد و رشد مى نمايد و هر قدر چهره ربوبى از دست برود، مى توان با تقويت چهره بندگى آن را دريافت نمود و به درجات معرفت و كمال رسيد.

مؤمن به جايى مى رسد كه نه تنها داشتن استعداد بروز گناه را گناه مى داند بلكه حقيقت امكان ابراز خويش را هم در برابر حقيقت وجودى حق گناه مى شمارد، از اين رو در نمازش كاستى مى بيند، اگر چه نماز او از جهت توان و اداى وظيفه تمام باشد.

امام معصوم عليه السلام در مقام شهود توانمندى هاى استعداد خود كه مى گويد:

«خدايا! مرا ببخش» خود او ظهور حق است و منِ او بقاى بعد از فناست، از اين جهت امام عليه السلام مى خواهد به واسطه بخشش حق از اين مقام به مقام كامل ترى برسد تا جايى كه در من تعيّنى نماند و به مطلق كمال وصل گردد.

قرآن راه بازگشت همراه با اميدوارى را به روى همه بندگان خطاكار مى گشايد؛ زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقام گيرى و خشونت، بلكه با بيانى از روى لطف و محبت؛ آغوش رحمتش را براى بندگان باز كرده و فرمان قبولى آنها را صادر نموده است:

وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُواْ عَنِ السَّيَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ» «1»

و اوست كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و از گناهان درمى گذرد و آنچه را انجام مى دهيد، مى داند.

يا در جاى ديگر مژده آمرزش و گذشت را پس از تصفيه نفس از آلودگى ها را داده است:

فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» «2»

پس كسى كه بعد از ستم كردنش توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد، يقيناً خدا توبه اش را مى پذيرد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.

به راستى از كسى كه رحمتش بر غضبش پيشى گرفته و بندگان را براى رحمت و كرامت آفريده نه خوارى، و عذاب و درياى كرم و آفتاب فيض او نامحدود است؛ به غير از اين انتظارى نيست.

آيه فوق درِ بازگشت به حق را به سوى دزدان و رهزنان اموال مردم باز گذاشته است كه اگر كسى پيش از اثبات عمل سرقت در دادگاه دنيايى؛ توبه كند حدّ سرقت از او برداشته مى شود و چنانچه به دنبال اصلاح امور نفسى و مالى برآيد بدون نگرانى بخشيده مى شود. البته اين توبه بايد اختيارى يا عنايتى باشد كه قبل از گرفتارى در زندان آهنى به گناه خود در محضر حق اعتراف كند وگرنه توبه اضطرارى به هنگام مشاهده عذاب خداوند يا آثار مرگ، ارزشى ندارد.

بنابراين كسى نبايد از رحمت خدا نااميد گردد؛ شايد در قيامت هم مشمول شفاعت رسول اللّه صلى الله عليه و آله واقع شود تا پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله هم به آزادى او از آتش دوزخ راضى گردد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

توبه ريسمان خدا و سپاه عنايت اوست. بنده بايد پيوسته در هر حال بر توبه همت گمارد. هر گروهى از بندگان را توبه اى است: توبه پيامبران از فاش شدن راز است و توبه برگزيدگان از دم زدن است و توبه اوليا از رنگارنگى خطورات دل و توبه خاصان از پرداختن به غير خدا و توبه عوام از گناهان است. «3» پس امام على عليه السلام بازگشت هميشگى به حق را از صفات بارز مؤمن مى داند و مى فرمايد:

تُوبُوا إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ادْخُلُوا فِى مَحَبَّتِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ التَّوابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ وَ الْمُؤْمِنُ تَوَّابٌ. «4»

به درگاه خداوند عزيز و بلند مرتبه توبه بريد و به حلقه محبت او درآييد؛ زيرا خداوند توبه گران و پاكيزگان را دوست مى دارد و مؤمن بسيار توبه كننده است.

تا فرصت باقى است و حجت خدا بر روى زمين واسطه فيض حق است؛ در بساط رحمت حق، جرعه اى آب توبه بنوشيم؛ چون حجت برداشته شود، درهاى توبه بسته مى شود، آنگاه ايمان آوردن و اعتراف به گناه سودى ندارد كه حضرت فرمود:

مَنْ تابَ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أُمِرَتْ جَوارِحُهُ أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْهِ، وَ بِقاعُ الْأَرْضِ أَنْ تَكْتُمَ عَلَيْهِ وَ أُنْسِيَتِ الْحَفَظَةُ ما كانَتْ تَكْتُبُ عَلَيْهِ. «5»

هر كس توبه كند خداوند او را بيامرزد و به جوارح او و جاى جاى زمين دستور داده شود كه آبروى او را حفظ كند و عيب هايش را بپوشاند و گناهان كه فرشتگانِ حافظ اعمال برايش نوشته اند از ياد آنان برده شود.

امام رضا عليه السلام در پاسخ به اين پرسش كه چرا خداوند فرعون را با آن كه ايمان آورد و به يگانگى او اعتراف كرد غرق ساخت؟ فرمود:

زيرا او هنگامى ايمان آورد كه عذاب را مشاهده كرد و ايمان به حق در وقت فشار و كيفر پذيرفته نيست. «6» اكنون اى انسان به راه توبه بازگرد و تا درهاى آسمان را گشوده اند؛ به جبران گذشته بپرداز.

حضرت على عليه السلام فرمود:

ثَمَرَةُ التَّوْبَةِ، إِسْتِدْراكُ فَوارِطِ النَّفْسِ. «7»

نتيجه بازگشت به خدا، جبران زياده روى هاى نفس است.

 

مناجات عاشقان

 

با درد خستگانت درمان چه كار دارد

 

با وصل كشتگانت هجران چه كار دارد

     

از سوز بى دلانت مالك خبر ندارد

 

با عيش عاشقانت رضوان چه كار دارد

در لعل توست پنهان صد گونه آب حيوان

 

از بيدلى لب من با آن چه كار دارد

هم ديده تو بايد تا چهره تو بيند

 

كآن جا كه آن جمالست انسان چه كار دارد

عاشق گر از در تو نشنيد مرحبائى

 

چون حلقه بر در تو چندان چه كار دارد

گر بر درت نيايم شايد كه باز پرسند

 

پوسيده استخوانى با خوان چه كار دارد

     

در دل كه عشق نبود معشوق كى توان يافت

 

جائى كه جان نباشد جانان چه كار دارد

در دل غم عراقى وانگاه عشق باقى

 

در خانه طفيلى مهمان چه كار دارد

     

 (فخر الدين عراقى)

 

[ «9» قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثَرُ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ ]

در جائى كه در برابرت، سر تواضع و فروتنى پايين انداخته، تا جايى كه از شدّت فروتنى خميده گشته و از خوارى سر به زير افكنده؛ به طورى كه قامت راستش كج شده، بيم و ترسش از عظمت تو، قدم هايش را به لرزه انداخته، و اشك هايش صفحه رخسارش را فراگرفته. تو را با اين جملات مى خواند: اى مهربان ترين مهربانان! و اى رحيم ترين كسى كه درخواست كنندگان رحمت به او توجّه مى كنند، و اى عطوف ترين كسى كه آمرزش خواهان گِرد او گردند، و اى آن كه گذشتش از انتقامش بيشتر، و خشنوديش از خشمش افزون تر است.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- شورى (42): 25.

(2)- مائده (5): 39.

(3)- بحار الأنوار: 6/ 31، باب 20، حديث 38؛ مصباح الشريعة: 97.

(4)- بحار الأنوار: 6/ 21، باب 20، حديث 14؛ الخصال: 2/ 623.

(5)- بحار الأنوار: 6/ 28، باب 20، حديث 32؛ ثواب الأعمال: 179.

 

(6)- بحار الأنوار: 6/ 23، باب 20، حديث 25؛ علل الشرايع: 1/ 59، حديث 2.

 

(7)- غرر الحكم: 195، حديث 3840.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه