بى شك، هر كس قصه كربلا و ماجراهاى آن را مى خواند، عميقاً اندوهگين و غصه دار مى شود و از آن چه در آن سرزمين، بر حسين و اهل بيت و اصحابش عليهم السلام گذشته، متأثر مى شود و ناخودآگاه به امام گرايش مى يابد و براى او دل سوزى مى كند و اين، حالت روحى بسيارى از كسانى است كه مصيبت عاشورا را شنيده يا خوانده اند؛ در حالى كه بعضى از آنها نه تنها شيعه نبوده، بلكه مسلمان هم نبوده اند. در اين باره، چهار نمونه ذيل، ياد كردنى و خواندنى است:
1. خانم «مزيا استارك»، نويسنده پرتوان انگليسى، در كتاب معروف «تصويرهايى از بغداد»، فصل كوتاهى درباره عاشورا آورده و در آغاز آن، چنين نوشته است:
«شيعيان در همه دنيا، پيوسته نام و ياد حسين عليه السلام و فاجعه غم انگيز كشته شدن او را زنده نگاه مى دارند و در دهه نخست محرم، در سوگوارى او، جامه هاى سياه ماتم بر تن مى كنند و با به راه انداختن دسته هاى عزادارى، نهايت حزن و اندوه خود را در مصيبت فرزند پيامبرشان، به نمايش مى گذارند».
وى آن گاه در فصلى طولانى تر، درباره نجف و توصيف بارگاه امام على عليه السلام، باز به سخن درباره امام حسين عليه السلام و كربلا باز مى گردد و مى نويسد:
«در فاصله اى نه چندان دور از اين بارگاه شريف، جايى است كه لشكريان، بر فرزندش حسين عليه السلام سخت گرفتند و او را محاصره كردند و آن حضرت، پيوسته اين طرف و آن طرف مى رفت تا سرانجام، در سرزمين كربلا فرود آمد. كسى كه اين شهر مقدس را زيارت مى كند، تا چيزى از اين ماجراى جگرسوز و طاقت گداز نداند، نمى تواند از زيارت خود، استفاده فراوان ببرد؛ زيرا مصيبت حسين در وجود هر موجودى، نفوذ مى كند و تا عمق جان او پيش مى رود و آن را فرا مى گيرد. قصه كربلا، از آن دست قصه هاى كم شمارى است كه نمى توانم آن را بخوانم؛ بى آن كه اشك هايم پى در پى جارى شوند».1
2. خاورشناس معروف، «ادوارد براون»، درباره فاجعه كربلا مى نويسد:
«ياد كربلا، شهادتگاه فرزند پيامبر، پس از تحمل رنج ها و تشنگى ها، به تنهايى كافى است تا قلب سنگدل ترين و بى اعتناترين مردم، از حماسه و حزن و هيجان شديد، آكنده گردد و روح آدمى، به بالاترين مراتب كمال انسانى چنان عروج يابد كه رنج كشيدن و مردن، در نظرش هيچ نيايد و مهم ننمايد».2
3. يكى از استادان بزرگ مصرى، «ابوشريف معروف عبدالمجيد»، درباره تجربه متعالى خود از حماسه عاشورا و يادبود سيدالشهدا عليه السلام مى گويد:
4. خطيب محترم، جناب سيد مسلم الجابرى، مى گويد:
«زمانى كه براى ادامه دوره دكتراى خود به پاريس رفته بودم، روزهاى اقامتم در آن جا، مصادف شده بود با دهه نخست محرم. مسلمانان شمال آفريقا كه در پاريس بودند، از من خواستند كه در دو شب تاسوعا و عاشورا، در مركز اسلامى متعلق به دولت ايران، در جمع ايشان باشم. وقتى من و تعدادى از دوستانم به آن جا رفتيم، با شمار بسيارى از مسلمانان آفريقايى رو به رو شديم كه براى عزادارى آمده بودند. ما در آن دو شب، براى آنها، روضه امام حسين عليه السلام را با صداى مرحوم شيخ عبدالزهرا كعبى، پخش كرديم. همه آنها از دل و جان به آن روضه گوش سپرده بودند و پيوسته مى گريستند؛ اين در حالى بود كه به اعتراف خودشان، تا آن شب، از فاجعه كربلا، اطلاعات درست و دقيقى نداشتند و در اين باره، چيز زيادى نمى دانستند».
نويسنده: محمد مهدى رضايى
پی نوشت ها:
1. تصويرى از بغداد، ص 145-150.
2. ادوارد براون، تاريخ ادبيات ايران، ص 19.
منبع : دورالمنبر الحسينى فى التوعية الاسلاميه