همه اين اختلاف هاى شما، به علت امر درونى است ؛ يعنى «خبث السرائر». باطن و نيت شما نجس است. اين ديدگاه روان كاوى اميرالمؤمنين عليه السلام است. اين سخن قرآن است. قرآن درباره اصحاب كهف مى فرمايد:
« إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ »
اينان جوان مردانى بودند كه غل و زنجيرهاى حكومت دقيانوس را باز كرده بودند. من پيامبر را فرستادم تا غل و زنجيرهاى قدرت ها را از دست و پاى شما باز كند. اين در سوره اعراف است. متن سياسى نيست. سياست صحيح يعنى اميرالمؤمنين و قرآن و امام حسين عليه السلام و يوسف و ايوب و پيامبر عليهم السلام. به راستى آن سياست كجا است؟
« إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ »
كه
« ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ »
اول، مؤمن نبودند، بلكه در محاصره فرهنگ دقيانوس بودند. وقتى انسان آن
فضا را رها كند، آلودگى ها شروع به پاك شدن مى كنند. اين ايمان، چشم ايشان را از دقيانوس، به سوى ملكوت برد. در سفرشان به نان خشكى بسنده كردند و از دنيا گذشتند و به زندگى در غار قانع شدند ؛ يعنى به خدا قانع شدند. ايمان شهوتشان را كنترل كرد. خداوند مى فرمايد : من به ايمان پر ايشان بسنده نكردم
« وَ زِدْنَـهُمْ هُدًى »
«وزدناهم هدى» هدايت را نيز به ايمانشان افزودم.
منبع : پایگاه عرفان