فارسی
شنبه 10 شهريور 1403 - السبت 24 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایات عبرت آموز
ارسال پرسش جدید

بانيانِ جنگ‏هاى صليبى‏

بانيانِ جنگ‏هاى صليبى‏
وقتى در موضوع جنگ‏هاى صليبى، با كمال دقّت و بى‏طرفى، به بررسى مى‏پردازيم، مى‏بينيم جنگ‏هاى صليبى كه محصولى جز ريخته شدن خون ميليون‏ها بى‏گناه و خرابى هزاران مسكن و مأوا و به غارت رفتن اموال ميليون‏ها مظلوم و سوختن و خاكستر شدن كاشانه ...

شعور حيوانى‏

شعور حيوانى‏
صاحب «راز آفرينش انسان» در مقاله نهم از كتاب خود مى‏گويد:جاى شگفتى است كه در ميان اين همه انواع مختلف حيوانى كه بر روى كره ارض ظاهر شده‏اند، اعم از آن‏ها كه فعلًا وجود دارند، يا آن‏ها كه منقرض گرديده و نابود شده‏اند غير از شعور حيوانى ...

استغراق در حق‏

استغراق در حق‏
در تفسير عرفانى «روح البيان» آمده است:مردى دچار پا درد سخت شد، طبيب گفت: اگر پايش را قطع نكنند، براى او خطر جانى دارد، مريض رضايت به قطع پا داد، ولى به طبيب گفت: وقتى آماده قطع كردن شدى، من ذكرى را شروع مى‏كنم از مرتبه سه به بعد مشغول قطع كردن ...

مرا در اين مكان رها كنيد

مرا در اين مكان رها كنيد
شيخ كلينى از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند:امير بنى‏اسرائيل جهت انجام كارى به شخص مطمئنّى نيازمند شد، چنين شخصى را از قاضى خواست قاضى گفت: امروز موثّق‏تر از برادرم كسى را نمى‏شناسم امير او را خواست، آن مرد از اجابت خواسته امير كراهت داشت؛ ...

در حالى كه چشم‏ها به خواب است‏

در حالى كه چشم‏ها به خواب است‏
عبداللّه بن حسن مى‏گويد:كنيزى رومى داشتم كه از حالات او تعجّب مى‏كردم، بعضى از شب‏ها نزديك من مى‏خوابيد، چون بيدار مى‏شدم او را نمى‏يافتم، به دنبالش مى‏گشتم، مى‏ديدم در جايى از خانه سر به سجده گذاشته و مى‏گويد: به محبّتى كه بر من ...

آنقدر گفت تا غش كرد

آنقدر گفت تا غش كرد
يحيى بن بسطام مى‏گويد:شاهد مجلس شعوانه- آن زنى كه به حقيقت توبه كرده بود- بودم، گريه و ناله‏اش شنيده مى‏شد، به دوستم گفتم: او را تنها ببينم و بگويم: به خود رحم كن و اين قدر نفس را آزار مده! گفت: اين تو و اين‏هم اين زن عابده. به نزد او آمديم، من به ...

مناجات تا طلوع فجر

مناجات تا طلوع فجر
مى‏گويند: زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود. چون سحر مى‏رسيد، با صدايى حزين مى‏گفت: الهى! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند، تو را به تو مى‏خوانم نه به غير تو، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده، ...

من از اين در نمى‏روم‏

من از اين در نمى‏روم‏
از زنى از شايستگان از عباد حق نقل شده:چون نماز شب را بجاى مى‏آورد بالاى بام مى‏رفت، پيراهن و روبند بر خود محكم مى‏كرد و مى‏گفت: خدايا! ستارگان درآمدند و به تاريكى شب هجوم آوردند، چشم‏ها خوابيد، پادشاهان در به روى همه بستند، هر عاشقى با معشوق ...

هر نفسى مرگ را مى‏چشد

هر نفسى مرگ را مى‏چشد
از يكى از نيكان و شايستگان نقل شده كه مى‏گويد:در مسيرى مى‏رفتم، به درختى رسيدم، خواستم قدرى استراحت كنم، بزرگى بالاى سرم رسيد و گفت: برخيز كه مرگ نمرده. سپس بى‏هدف و بدون توجه به مقصدى شروع‏ به رفتن كرد، او را دنبال كردم، شنيدم مى‏گفت:كُلُّ ...

زندگانى مراقبان‏

زندگانى مراقبان‏
يكى از شايستگان عباد خدا مى‏گويد: مسيرم به بعضى از كوه‏هاى بيت المقدس افتاد، به يكى از وادى‏هاى آنجا فرود آمدم، با صداى بلندى روبرو شدم، صدايى كه در كوه‏ مى‏پيچيد و كوه آن صدا را به طور واضح برگشت مى‏داد، دنبال صدا رفتم، به چمن‏زارى ...

به اندازه سفرتان توشه برداريد

به اندازه سفرتان توشه برداريد
مى‏گويند: گروهى براى مقصدى بار سفر بستند، راه را گم كردند؛ به محلّ بنده‏اى از بندگان حق رسيدند كه از ديوان و غولان آدم‏نما فرار كرده و به كنجى به عبادت و تصفيه باطن مشغول بود. فرياد زدند اى بنده حق! ما راه را گم كرده‏ايم، چنانچه مى‏دانى ...

قلّت عمل در برابر كثرت ثواب‏

قلّت عمل در برابر كثرت ثواب‏
مى‏گويند: گروهى به عيادت مريضى رفتند، در ميان آنان جوان لاغر اندامى بود، مريض به او گفت: اين لاغرى تو از چيست؟ پاسخ داد: علّتش امراض و اسقام است.گفت: تو را به خدا قسم حقيقت حالت را به من بگو. جوان گفت: شيرينى دنيا را چشيدم تلخ بود، زر و زيورش نزدم كوچك ...

بيست و چهار خزانه براى بيست و چهار ساعت‏

بيست و چهار خزانه براى بيست و چهار ساعت‏
در روايتى آمده:در هر بيست و چهار ساعت براى عبد بيست و چهار خزانه مرتب قرار داده مى‏شود، درب يكى از آن خزانه‏ها باز مى‏شود، آن را پر از نور عمل نيكش مى‏بيند، عملى كه آن را در يك ساعت از بيست و چهار ساعت انجام داده، به مشاهده آن نور، چنان انبساط و ...

صحبت كسى طلب كه...

صحبت كسى طلب كه...
شيخ كبير ابو عبداللّه محمّد بن الخفيف گفته:يك‏بار شنيدم كه در مصر پيرى و جوانى به مراقبت نشسته‏اند بر دوام، آنجا رفتم دو شخص را ديدم روى به قبله كرده سه‏بار سلام كردم، جواب ندادند؛ گفتم: به خداى بر شما كه سلام مرا جواب دهيد.آن جوان سر برآورد و ...

هرجا كه رفتم حق تعالى مى‏ديد

هرجا كه رفتم حق تعالى مى‏ديد
جنيد بغدادى، مريدى داشت كه او را از همه عزيزتر مى‏داشت. ديگران را غيرت آمد.شيخ به فراست بدانست، گفت: ادب و فهم او از همه زيادت است، ما را نظر بر آن است، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود.فرمود: تا بيست مرغ آوريد و گفت: هر مريدى يكى را برداريد و جايى كه كس ...

بيان حال غافلان به صورت تمثيل‏

بيان حال غافلان به صورت تمثيل‏
  مرحوم ملا احمد نراقى در اشعارى پر محتوا با بيان تمثيلى، حال غافلان را بيان مى‏كند كه مضمون اشعار به اين صورت است: اى غافل بى‏خبر! داستان بى‏خبرى و غفلت داستان آن مردى را مى‏ماند كه در بيابانى هولناك شير درنده مستى به او حمله برد. آرى، كسى ...

پيروى نكردن از غافلان‏

پيروى نكردن از غافلان‏
[وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ ...

مغلوب شيطان‏

مغلوب شيطان‏


از قول شيطان نقل مى‏كنند كه گفته: در سه جا به طور حتم انسان مغلوب من است: به دست آوردن مال نامشروع، خرج مال در غير جاى خودش و منع حقوق مالى‏

مال دنيا

مال دنيا
روايت شده:به وقت ولادت عيسى، فرزندان ابليس به پدر خود گفتند: امروز سر بت‏ها و اصنام افتاد، چه خبر شده؟ گفت: نمى‏دانم. دورى زد و برگشت و از ولادت عيسى، خبر داد و گفت: دوره بت‏پرستى تمام شد، انسان را از راه عجله و سبك گرفتن كار گمراه كنيد.از ديگر ...

به هنگام خشم مراقب باش‏

به هنگام خشم مراقب باش‏
نقل مى‏كنند:ابليس به نظر عبداللّه بن حنظله آمد و گفت: مى‏خواهم چيزى به تو بياموزم! عبداللّه گفت: هيچ حاجتى به آموختن از تو ندارم. گفت: عبداللّه! دقت كن اگر مطلبم خير بود قبول كن ورنه مرا از خود بران. اى پسر حنظله! از غيرخدا تقاضا و تمنّا نداشته باش و ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^