جابر جعفى (كه از بزرگان اصحاب و ياران حضرت باقر و صادق عليهما السلام است) از امام باقر عليه السلام نقل مىكند كه حضرت فرمود: هرگاه خواستى ببينى كه اهل خير هستى يا نه، به دلت نظر كن، اگر اهل طاعت را دوستدارى و از آلودگان به گناه متنفرى خوبى و خدا ...
امام سجاد عليه السلام فرمود: چون خداى عزّوجلّ اوّلين و آخرين را در محشر گرد آورد، ندا كنندهاى كه صدايش را همه بشنوند فرياد مىزند: آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند؛ گروهى از مردم برخيزند، به آنها گفته شود بدون حساب وارد بهشت شويد.فرشتگان در ...
عربى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: فردا حساب مردم با كيست؟ فرمود: با خداى تبارك و تعالى، عرضه داشت: با خود اوست؟ فرمود: آرى، عرب خنديد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:براى چه خنديدى؟ عرض كرد: كريم به هنگام قدرت، گذشت مىكند و زمان حساب ...
روايت است:
در ايام «مالك بن دينار» مردى بود كه تمام عمر خود را در خرابات به سر برده و روى به خير نياورد و انديشه نيكى بر او نگذشت. نيكان روزگار از او حذر كردند، تا وقتى كه فرشته مرگ دست مطالبه به دامن عمرش دراز كرد. او چون دريافت وقت مرگ فرا ...
مردى كه در شرابخوارى افراط داشت، روزى دوستان شرابخوار را دعوت كرد و براى عيش و نوش بيشتر، چهار درهم به غلام خود داد و گفت: با اين مبلغ مقدارى ميوه بخر. غلام در حال عبور به درب خانه «منصور بن عمار» رسيد. منصور براى نيازمندى مستحق، پول طلب ...
مردى در بنىاسرائيل چهل سال كارش دزدى بود. روزى عيسى با عابدى از عبّاد بنىاسرائيل كه از ياران و ملازمان بود بر او گذشت در حالى كه عابد پشتسر عيسى در حركت بود، دزد پيش خود گفت: اين پيامبر خداست و در كنار او يكى از حواريين است، اگر من هم با آنان ...
عارف بزرگ مرحوم نراقى در كتاب ارزشمند «طاقديس» سلوك حق را نسبت به يكى از گنهكاران در زمان موسى چنين بيان مىكند:
ديد موسى كافرى اندر رهى
پير گبرى كافرى و گمرهى
گفت اى موسى از اين ره تا كجا
مىروى با كه دارى مدّعا
گفت ...
استاد اخلاق، مرحوم حاج شيخ محمود ياسرى رحمه الله مىفرمود:پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: از عجايبى كه ديدهاى برايم بازگو.امين وحى گفت: در زمانهاى گذشته، در حالى كه بنا بود به يكى از انبياى خدا نازل شوم، عابدى را در ...
معاويه به ضرار گفت: على را برايم توصيف كن، ضرار گفت: مرا از اين برنامه معاف بدار، معاويه گفت: هيچ راهى جز توصيف على ندارى، ضرار گفت: اكنون كه ناچارم مىگويم:به خدا قسم، شناخت على از درك عقل و انديشه ما بسيار دور بود. بر همه چيز توان داشت، گفتارش ميزان ...
تيمور گوركانى يكى از خواصّ خود را نزد «شيخ زين الدين تايبادى» فرستاد و استدعاى ملاقات كرد. شيخ پاسخ داد: مرا با امير كارى نيست، تيمور به ناچار خود به زيارت شيخ رفت. در اين ملاقات شيخ زبان به نصيحت او گشود. تيمور گفت: اى شيخ! چرا پادشاه خود ...
«ابوالمحاسن» درباره ترس فُضِيل، از مقام خدا، حكايتى از «بُشْر حافى» بدين مضمون نقل كرده است:من با فضيل در حج بوديم، تا نيمه شب با هم مىنشستيم، سپس او برخاست و تا بامداد به طواف مىپرداخت. گفتم: اى ابو على! آيا قصد خوابيدن ندارى؟ گفت: ...
از «فضل بن ربيع» نقل است:با هارون الرشيد به زيارت حج رفتم. هنگام شب كه من استراحت مىكردم صداى دق الباب شنيدم، پرسيدم كيست؟ پاسخ آمد: امير را اطاعت كن، من با شتاب بيرون آمدم و او به راستى هارون بود!گفتم: اى امير! اگر كسى را به دنبالم ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:عيسى بن مريم با يارانش بر شهرى گذشتند كه مردم آن كوچهها و خانهها مرده بودند.فرمود: اينان به سخط الهى دچار شدهاند، اگر به مرگ طبيعى مرده بودند دفن مىشدند.ياران گفتند: علاقهمنديم داستان آنان را بدانيم. ...
زراره مىگويد: از حضرت باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: مردى وارد مسجد شد و در نماز خود آن چنان كه لازم بود سجود را رعايت نكرد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مانند كلاغ نوك به زمين زد، اگر با اين وضع بميرد به دين محمّد نمرده است.
ابوبصير مىگويد: به خاطر تسليت نسبت به شهادت حضرت صادق عليه السلام با امحميده ملاقات كردم، بس ام حميده گريه كرد من نيز از گريه او گريستم، به من گفت: اگر به وقت شهادت امام حاضر بودى برنامه عجيبى مىديدى، حضرت به هنگام انتقال از اين عالم، ديده ...
از امام صادق عليه السلام روايت شده: عابدى از عابدان بنىاسرائيل آن چنان عبادت كرده كه به سختى لاغر شد، خداوند به پيامبر زمانش وحى كرد به او بگو: به عزّت و جلال و جبروتم سوگند، اگر مرا آن چنان عبادت كنى كه به مانند چربى درون ديگ آب شوى، از تو ...
امام زين العابدين عليه السلام مىفرمايد:مردى با خانواده خود سوار كشتى شد در ميان راه، دريا به حركت آمد و كشتى شكست و از سرنشينان آن جز همسر آن مرد كسى نجات نيافت. زن بر تخته پارهاى قرار گرفت و موج دريا وى را به يكى از جزيرههاى اطراف دريا برد. در ...
يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله مىگويد:در يكى از روزها كه هوا بسيار گرم بود، من و گروهى از دوستان با رسول خدا صلى الله عليه و آله در سايه درختى نشسته بوديم. ناگهان جوانى از راه رسيد، لباسهاى خود را از بدن بيرون آورده و با پشت و روى بدن و ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:عابدى در بنى اسرائيل زنى را مهمان كرد و در آن شب نسبت به آن زن به قصد سوء نشست؛ امّا بىدرنگ دست به آتش نزديك كرد و از قصد خويش برگشت. دوباره نيّت سوء بر او غلبه كرد، باز دست به آتش برد، تا صبح همين برنامه را داشت. ...