پرسشها و پاسخها، ص: 141
محال است كه تغيير پيدا كنند و الّا لازم می آيد كه خبر دادن خداوند كذب و علمش جهل شود و اين محال است... به كلّی بی اساس است.
با توجّه به آن چه كه در بحث علم خداوند مطرح كرديم مفهوم اين آيات و روايات اين می شود كه در قيامت گروهی در پرتو اعمالشان سعادتمند و گروهی به خاطر اعمالشان شقاوتمندند و خدا می داند چه كسی به اراده خود و به خواست و اختيار خود در طريق سعادت گام می نهد و چه كسی با اراده خود و به خواست و اختيار خود در طريق سعادت قدم می گذارد.
اگر ما محكوم به سعادت و شقاوت ذاتی باشيم و بدون اراده و اختيار به بدی ها و نيكی ها كشانده شويم تعليم و تربيت لغو و بيهوده خواهد بود. آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانی و نصيحت و اندرز و تشويق و توبيخ و سرزنش و بالاخره كيفر و پاداش همگی بی فايده محسوب می گردد.
در روايت داريم كه عمر از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله سؤال كرد حال كه (طبق علم خدا) سعيد و شقی مشخّص شدند آيا جا دارد كه ما به خدا و آن چه كه قضای حتمی او نوشته و ديگر تغيير نمی پذيرد تكيه نموده و از سعی و عمل دست بكشيم، رسول خدا صلی الله عليه و آله در جواب فرمودند:
«كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ» «1»
. «هر كسی برای آن چه كه تقدير برايش نوشته و به منظور آن آفريده شده
______________________________ (1) كنز العمّال: 1/ 70، فصل 6، حديث 6؛ الدرّ المنثور: 4/ 475؛ بحارالانوار: 4/ 282، باب 4.