ترجمه نهج البلاغه، ص: 105
اوست. خود را ملزم به عدالت كرد، و اوّل عدلش نفی هوا از نفس خود است. حق او را وصف می كند و خود به آن عمل می نمايد. برای خير نهايتی نمی گذارد مگر اينكه انجامش را قصد می كند، و آن را در جايی گمان نمی برد مگر آنكه به دنبالش می رود. عنانش را به دست قرآن داد، و قرآن رهبر و پيشوای اوست. فرود می آيد آنجا كه بار و بُنه قرآن فرود آيد، و منزل می گيرد آنجا كه قرآن منزل كند
و ديگری خود را دانشمند ناميده ولی دانشمند نيست، جهالتهايی از جاهلان، و گمراهيهايی از گمراهان به دست آورده، و دامهايی از ريسمانهای فريب و گفتارهای مزّورانه برای مردم نصب كرده، قرآن را بر آراء خود تطبيق داده، و حق را بر اساس هوای خود تفسير نموده، مردم را از خطرات بزرگ ايمنی می دهد، و گناهان كبيره را آسان جلوه می دهد. می گويد: از شبهات خود را نگاه ميدارم، ولی در آنها افتاده. و اعلام می كند كه از بدعتها كنارم، ولی در بستر بدعتها خوابيد.
صورت صورت انسان است، و قلب قلب حيوان. آگاه به راه هدايت نيست تا از آن پيروی كند، و آشنای به مسير گمراهی نيست تا از آن دست بردارد. اين چنين آدمی مرده ای است در ميان زنده ها.
ای مردم به كجا می رويد؟ و شما را به كجا بر می گردانند؟ در حالی كه پرچمهای هدايت برپاست، و نشانه ها واضح است، وعلامت درستی منصوب است. چه جايی شما را سرگردان كرده اند؟ بلكه چگونه متحيّريد؟ و حال اينكه عترت پيامبرتان در ميان شماست، آنان زمامداران حق، و نشانه های دين، و زبانهای صدق اند. پس آنان را به بهترين منازل قرآن (كه قلب است) فرود آوريد، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر اينان وارد شويد.
ای مردم، اين سخن را از خاتم انبياء صلی الله عليه و آله بگيريد: «می ميرد كسی كه از ما مرده ولی مرده نيست، و كهنه می شود از ما آن كه كهنه می شود ولی كهنه نيست.» پس