فارسی
شنبه 10 شهريور 1403 - السبت 24 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 194

جواب گفت: من نيز اگر چه در اين شهر غريبم اما با شعر و شاعری غريب نيستم.

من نيز شاعرم و دوستدار شعر.

عنصری گفت: بسيار خوب امتحان می كنيم.

فردوسی پرسيد: چگونه؟

عنصری گفت: ما سه تن هستيم و هر كدام مصرعی می سراييم، و تو نيز مصراع چهارم. و بدينسان، يك رباعی مشترك ساخته ايم.

و فردوسی آمادگی خويش را اعلام نمود.

عنصری اينگونه آغاز كرد:

مانند رُخَت گل نَبُود در گلشن

عَسْجُدی چنين دنبال كرد:

مانند قَدَت سرو نباشد به چمن

و فرخی هم ادامه داد:

مژگانت همی گذر كند از جوشن

و فردوسی هم بلافاصله افزود:

مانند سَنانِ گيو در جنگ پَشَن «1» و هر سه مبهوت ماندند. و يافتند كه وی در شاعری دستی دارد و توانمند است.

و البته، فردوسی، همچنان در حماسه سرايی بی نظير مانده است.

و شاعران فراوانی كوشيدند تا خويش را به پايه وی رسانند، ولی نتوانستند.

يكی می گفت: از شمار اين شاعران سعدی بوده است. كه سروده هايی نيز سرود، اما گُل نكرد.

و گفته اند شبی فردوسی را به خواب می بيند. و از حماسه سازی خود

______________________________
(1) سَنان نيزه است. و گيو يكی از پهلوانان. و پَشَن نيز يكی از جنگ هاست.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^