عبرت های روزگار، ص: 157
مومن آن باشد كه اندر جزر و مدّ
كافر از ايمان او حسرت خورد «1» و آنكه آنش نيست باغ بی ثمر
كه خزانش می كند زير و زبر «2» و البته تا نور ايمان در ميان باشد، از نار گمراهی، ضلالت، و انحراف، و سرگشتگی خبری نخواهد بود.
پس هلاك نار، نورِ مومن است
زانكه بی ضد، دفع ضد، لايُمكِن است «3» و آنكه در درون سينه خويش، از موهبت ايمان برخوردار نباشد، باطنی متعفن، گنديده و بويْناك خواهد داشت، هر چند به ظاهر زيبا، مزَّين، خوش نما، و آراسته باشد.
همچون گور كافران پر دود و نار
وز برون بر بسته صد نقش و نگار
همچون مال ظالمان بيرون جمال
وز درونش خون مظلوم و وَبال
چون منافق از برون صوم و صلاة
وز درون خاك سياه بی نبات
همچون ابری خاليی پُر قَرّ و قَر
نه در او نفع زمين، نه قُوتِ بَرّ
همچو وعده مكر و گفتارِ دروغ
آخرش رسوا و اول با فروغ «4»
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 3355.
(2) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 977.
(3) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 1350.
(4) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 1054 تا 1058.