فارسی
يكشنبه 11 شهريور 1403 - الاحد 25 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 225

از اين رو پا را برهنه كرد و سر را فرو افكند و با دنيايی از ادب به سوی خيام حرم ابی عبداللَّه الحسين عليه السلام به راه افتاد، باشد كه رهايی يابد.

ای ساقی باده روحانی

مستم زعلايق جسمانی

يك جرعه شراب طهورم بخش

يك لمعه ز عالم نورم بخش

تا از سرفكنم به صد آسانی

اين كهنه لحاف هيولانی

و هر چه حر پيشتر می رفت حالت خَشيَت و خشوع او بيشتر می شد.

خدا به موسی فرمود: هرگاه به سوی من می آيی با دلی از خشوع بيا!

«هَبْ لِي مِنْ قَلْبِكَ الْخُشُوع»

و نيز بدنی افتاده و فروتن و منكسر.

«وَمِنْ بَدَنِكَ الخُضُوع»

يعنی درست مثل كسی بيا كه با خود احساس ورشكستگی دارد، به گونه ای كه هر كس از حال او جويا می شود گويد: هر چه داشتم رفت. و چيزی نمانده است.

و فرمود: موسی! با چشمان اشكبار بيا!

و حر با چنين حالی به سوی حرم ابی عبداللَّه راه يافت، تا اينكه خود را به امام رسانيد، و تنها يك جمله گفت:

«هَلْ لِی مِنْ توبَه»

می توانم بازگردم.

حضرت فرمود:

«ارْفَعْ رَأْسَك»

حر! سر خود را بالا بگير.

يعنی الان وقتی تماشاست چون وارد عالَم نور شده ای، و در عالَمِ نور همه چيز قابل ديدن و مشاهده است.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^