نسيم رحمت، ص: 363
«الا وَانَّ الخَطايا خَيْلٌ شُمُس حُمِلَ عَلَيْها اهْلُها وَخُلِعَتْ لُجُمُها فَاوْرَدَتْهُمُ النَّار» «1»
آگاه باشيد كه خطاها و گناهان همچون مركب های سركشی هستند كه گناهكاران را بر خود سوار كرده و لجام هاشان را گسيخته و همچنان بروند تا آنها را به دوزخ در آورند.
البته، گناه آسيب و تبعات فراوانی در پی دارد، كمترين آن اين است كه طاعات انسان را محو و تباه می سازد.
«آفَةُ الطَّاعَةِ العِصْيان» «2»
و از سويی وقتی كه طاعات كم و كمرنگ شوند، معصيت ها و نافرمانی های حق دامنه يافته و بسی بسيار می شوند.
«اذا قَلَّتِ الطاعاتُ كَثُرَتِ السَّيِّئات» «3»
و سيّئات و گناهان نيز جز شقاوت و هلاكت و بدبختی چيزی ديگر درپی ندارند.
«بِالمَعْصِيَّةِ تَكُونُ الشِّقاء» «4»
و تو گويی؛ معصيت و گناه قلاده ای است كه بر گردان آدمی آويخته می شود، و خواسته يا ناخواسته وی را به سوی انواع بليات و انحاء رنج ها می كشاند، پس، چه بد قلاده و افساری است.
«بِئْسَ القَلاده قلادةٌ الآثام» «5»
نتيجه آنكه حاصل معاصی و دستاورد آن عين نابودی و از دست شدن است.
______________________________ (1) غرر الحكم و درر الكلم، آمدی، 2/ 334.
(2) آفت طاعت و بندگی حق تعالی، معصيت و نافرمانی است. غرر الحكم و درر الكلم، آمدی، 3/ 98.
(3) هنگامی كه فرمانبرداری و اطاعت اندك شود گناهان بسيار گردد. غرر الحكم و درر الكلم، آمدی، 3/ 13.
(4) غرر الحكم و درر الكلم، آمدی، 3/ 215.
(5) غرر الحكم و درر الكلم، آمدی، 3/ 252.