نسيم رحمت، ص: 82
بيرون نهاد، و صاحب دختر را گفت: اشتباهی صورت گرفته است؟ و او گفت: نه! برگرد. اگر پيش از اين گفتم: دخترم نابينا است، و يا چشم ندارد منظورم اين بود كه چشم ديدن نامحرمان را ندارد. و يا اگر گفتم: ناشنواست، نظرم اين بود كه صداهای حرام را نمی شنود. و كوتاه سخن اينكه دخترم پاك است، تا جايی كه تاكنون حتی برای يكبار با دست خود نامحرمی را لمس نكرده، و نه با پای خود راه حرامی را طی كرده است.
و آنگاه گفت: روزها و ماهها به انتظار كسی بودم كه همچون دخترم پاك و آراسته باشد، و چه كس از تو پاك تر كه برای قسمتی از سيب ده فرسخ راه آمده، و از من حلاليت می خواهد.