نسيم رحمت، ص: 75
«وَلَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا» «1»
من، ای پروردگارم! تاكنون از اجابت دعا، هيچ محروم نبوده ام.
از اين جهت با آنكه در اوج پيری و ناتوانی و ضعف از تو چيزی می خواهم هرگز نااميد و مأيوس نيستم. چون خزانه ها و رحمت و مهر و علم و همه چيز ديگر در پيش توست. و تو اسير و محبوس چارچوب ها و قوانينی كه خود وضع كرده ای نبوده و نيستی.
«إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي » «2»
خدايا! من اگر از تو بچه می خواهم انگيزه دارم، و بی هدف نيستم. بلكه سخت می هراسم كه پس از من و با رفتن من بستگانم به فساد و انحراف كشيده شوند، از اين رو می خواهم كه فرزندی جای من نشسته و كار هدايت را دنبال كند.
«وَكانَتِ امْرَأَتي عاقِراً» «3»
البته، خوب می دانم كه همسرم نازاست به خصوص كه او نيز در آستانه كهولت و ناتوانی است، ولی با اينهمه همچنان اميدوارم.
«فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا* يَرِثُني وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» «4»
خدايا! از جانب خود مرا يار و ناصری بخش، تا از من و پيامبران پيشين گوهرِ معرفت را ميراث برَد.
«وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا» «5»
و خدايا! اين فرزند به گونه ای باشد كه تو از وی خشنود بوده و راضی باشی.
خداوند به دنبال اين دعا، در همان خلوت، پاسخ او را گفت.
راستی كه خدا چه می كند!
______________________________ (1) مريم/ 4.
(2) مريم/ 5.
(3) مريم/ 5.
(4) مريم/ 5- 6.
(5) مريم/ 6.