مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَر أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً
نحل ( 16 ) : 97
بخش هفتم
آثار پرفايده ی حسن خلق
آثار حسن خلق
آثار حسن خلق
به راستی آثار حسن خلق كه بخشی از آن در دنيا و همه ی آن در آخرت ظهور عينی پيدا می كند قابل شماره كردن نيست . چنان كه در روايات آمده است : هيچ حقيقتی در ميزان عمل انسان در قيامت سنگين تر از حسن خلق نيست(1) .
انسان اگر ايمان و عملش قوی و فراوان باشد ولی از زيبايی های اخلاق برخوردار نباشد ، در دنيا و بويژه در برزخ و آخرت دچار مشكل می شود .
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
امام صادق (عليه السلام) می فرمايد : گروهی نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند ، پيامبر با اصحاب برای تجهيز سعد حركت كردند ، و در حالی كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند . هنگامی كه او را حنوط و كفن كردند و بر تخته ای برای حمل به سوی بقيع قرار دادند ، حضرت با پای برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند ، سپس گاهی طرف راست جنازه را بر دوش می گرفتند و گاهی طرف چپ را تا به قبر رسيدند . پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب می خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه های بين لحد را بگيرد ; چون فارغ شدند و خاك روی لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ عيون أخبار الرضا : 2 / 37 ، باب 31 ، حديث 98 ; وسائل الشيعه : 12 / 152 ، باب 104 ، حديث 15923 .
فرمود : من می دانم به زودی جنازه می پوسد ولی خدا بنده ای را دوست دارد كه هرگاه كاری می كند محكم و استوار انجام می دهد ، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه های آن با سنگ و خاك دقت كردم .
در آن لحظه مادر داغديده ی سعد از گوشه ای فرياد برداشت : ای سعد ! بهشت بر تو گوارا باد ، ولی پيامبر فرمودند : ای مادر سعدا مطلبی را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقينی نسبت مده ; زيرا فشار سختی به سعد وارد شد !!
چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند ، گفتند : ای پيامبر خدا ! كاری را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسی نديديم ، با پای برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد . فرمودند : در اين حالت به فرشتگانی كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم . گفتند : گاهی جانب راست و گاهی جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد . فرمود : در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود ، آنچه او انجام داد من انجام دادم . گفتند : شما برای غسلش اجازه دادی و بر او نماز گزاردی و لحدش را چيدی آن گاه گفتی : فشاری سخت بر او وارد شد ! فرمود : آری ، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود !!(1)
ولی اگر انسان از ايمانی متوسط يا حداقل ، و عملی اندك برخوردار باشد ولی با سرمايه ای سرشار از مكارم اخلاقی زندگی كند ، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ی زمينه های اخلاقی خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل می شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بی نهايت حق را جذب می كند .
مراتب حيات
برای اين كه بتوان به بخشی از آثار مكارم اخلاق و جايگاهی كه در زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی صدوق: 384، المجلس الحادی و الستون، حديث 2; بحار الانوار: 22 / 107، باب 37، حديث 67.
دارد و اين كه در خيمه ی حيات چه نور پرفايده ای را می افشاند باز گفت ، ناچار بايد مقدمه ای را در رابطه با حيات ذكر كرد ; مقدمه ای كه از مضامين آيات قرآن و روايات اهل بيت استفاده شده است .
حيات و زندگی از نظر آيات و روايات دارای چهار مرتبه است :
1 ـ حيات طبيعی . 2 ـ حيات معنوی و انسانی . 3 ـ حيات طيّبه . 4 ـ حيات برتر و ملكوتی ; كه هر يك از آنها آثاری از خود در دنيا و آخرت آشكار می كنند .
حيات طبيعی يا مادّی
حيات مادّی از نظر ماهيّت ، مساوی با حيات حيوانات است ، ولی از نظر آثار به خاطر اين كه صاحبش دارای آزادی و اختيار است و حياتش عاری از قيود عقلی و فطری و دينی است با آثار حيات حيوانی متفاوت است .
انسان در چهارچوب حيات طبيعی و مادّی دنيا را آخرين منزل می داند و تمام اهدافش خلاصه ی در به چنگ آوردن جاه و مقام و مال و ثروت می شود . در حصار اين حيات از ديدن حقايق كور ، و از شنيدن مواعظ كر ، و از گفتن حق و پرسيدن از معارف لال ، و از فهم واقعيات عاجز و ناتوان است .
در خيمه ی اين حيات تمام همّت انسان ، لذّت بری و پيروی از شهوات و بندگی نسبت به هوا و هوس است ; و اگر نتواند مقاصد شومش را تأمين كند تا جايی كه قدرتش اقتضا كند به درندگی و ستم و تجاوز و غارت حقوق مردم دست می زند ، و از نظر رفتار و منش از هر جنبنده ای شرورتر می گردد . در اين زمينه فقط به دو آيه از آيات بسياری كه از انسان چنين چهره ای را نشان می دهد بسنده می شود :
( لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ
بِهَا أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ )(1) .
برای آنان دل هايی است كه با آن به فهم و درك حقايق برنمی خيزند ، و ديدگانی است كه با آن واقعيات را نمی نگرند و گوش هايی است كه با آن صدای حق را نمی شنوند ، اينان چون چهارپايان بلكه گمراه ترند و اينان بی خبرانند .
( وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْویً لَهُمْ )(2) .
و كسانی كه به انكار حقايق برخاستند همواره دنبال لذت جويی و چون چهارپايان دنبال شكم پر كردن هستند و آتش جايگاه آنان است .
حيات معنوی
حيات معنوی ، حياتی است كه از آراسته شدن به ايمان و عمل صالح و حسنات اخلاقی به دست می آيد . مقدمه ی ظهور اين حيات گوش دادن به ندای حق و پيام پيامبران و صدای عرشی و ملكوتی امامان و باور كردن حقايق و به كار گرفتن واقعيات است .
خدا در قرآن انسان را پيش از ورود به اين حيات پرارزش ـ گرچه از حيات طبيعی و مادی برخوردار باشد ـ مرده می داند :
( إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ . . . )(3) .
يقيناً تو نمی توانی به اين مردگان ] زنده نما و لجوجان متعصّب [ چيزی را بشنوانی ، و نمی توانی به كران صدايت را برسانی .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اعراف ( 7 ) : 179 .
2 ـ محمد ( 47 ) : 12 .
3 ـ نمل ( 27 ) : 80 .
انسان پس از اين كه قلبش با وحی الهی بيعت كرد و گوشش وقف شنيدن صدای حق شد ، و آماده ی انجام فرمان های پروردگار گشت ، به عرصه ی حيات معنوی وارد می شود و از آثار آن كه تجلی فيوضات حق و رفتار نيك با مردم و توشه برداری برای آخرت است بهره مند می شود(1) .
( وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لاَنُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا أُولئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ )(2) .
و آنان كه ايمان آوردند و كارهای شايسته انجام دادند اهل بهشتند و در آن جاودانه اند ، ما كسی را جز به اندازه ی وسع و گنجايشش به دينداری و اجرای وظايف تكليف نمی كنيم . تا همه بدانند كه ورود به حيات معنوی انحصاری و مربوط به ارواح قدسيه نيست بلكه همگان تا قيامت می توانند از اين نوع حيات بهره مند شوند .
بركت يافتن در زندگی ، چشيدن طعم ايمان ، امين بودن ، بصيرت ، توبه ، جهاد با مال و جان ، احسان ، انفاق ، مهر ورزی ، حلم و بردباری و . . . از آثار پرقيمت و باارزش حيات معنوی است .
حيات طيّبه
حيات طيّبه مرتبه ی كامل و جامع حيات معنوی است كه در فضای اين حيات ، انسان فقط به داده ها و عنايات و فيوضات حق قناعت می كند ، و آزاد از هفت دولت به زيست و زندگی خود ادامه می دهد ، و قدم عزت و شرف و كرامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اينجاست كه مرگ برای او معنايی نخواهد داشت و به حيات واقعی ابدی نائل خواهد شد ، مانند شهدا كه در باره ی آنان می فرمايد : (
وَلاَ تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلْ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لاَ تَشْعُرُونَ ) بقره (2) : 154 .
2 ـ اعراف ( 7 ) : 42 .
و شخصيت بر فرق افلاك می نهد ، و جز به خدا و الطاف او نمی انديشد ، و در عرصه گاه قيامت بر اساس بهترين اعمال دوران عمرش پاداش می يابد !
( مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَر أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ )(1) .
كسانی كه عمل شايسته انجام دهند در حالی كه با ايمان باشند خواه مرد يا زن به آنان حيات طيبه می بخشيم و پاداششان را بر پايه ی بهترين اعمالی كه همواره انجام می دادند خواهيم داد .
اساس و پايه ی اين حيات ، ايمان به خدا و روز قيامت ، و يقين به نبوت پيامبران و وحی و فرشتگان است . و نتيجه ی اين حيات ، آرامش و امنيت ، رفاه و صلح ، محبت و دوستی ، تعاون و تقوا ، كرامت و صدق ، و باز شدن روزنه های قلب برای دريافت الهام و حكمت ، و پديد شدن نيروی ولايت در باطن ، و قناعت به حلال خدا ، و كوشش برای رفع مشكلات مردم ، و تبليغ حقايق و پاكسازی محيط از فحشا و منكرات است ; و در حقيقت زندگی انسان در اين عرصه ی باارزش فرشته گونه خواهد بود ، يعنی زندگی و حياتی كه از انواع آلودگی های ظاهری و باطنی پاك و پاكيزه است .
در رابطه با حيات معنوی و مرتبه ی كامل و جامعش ـ حيات طيبه ـ روايت بسيار باارزشی در كتاب پرقيمت كافی به اين مضمون نقل شده است :
امام صادق (عليه السلام) از پيامبر روايت می كند :
مَن عَرَفَ اللهَ وعَظَّمَه مَنعَ فَاهُ مِن الكلامِ ، وبَطنَهُ مِن الطَّعامِ ، وعَفَی نَفسَهُ بالصِّيامِ وَالقيامِ . قالُوا : بآبائِنَا وأُمهاتِنا يا رَسولَ اللهِ ! هؤلاءِ أولياءُ اللهِ ؟ قالَ : إنَّ أولياءَ اللهِ سَكَتوا فَكان سُكوتُهُم ذِكراً ، ونَظرُوا فَكان نَظرُهُم عِبرَةً ، ونَطقُوا فكان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نحل ( 16 ) : 97 .
صفحه 161
نُطقُهُم حِكمةً ، وَمَشَوْا فكانَ مَشْيُهُم بَينَ النّاسِ بركةً ، لَولاَ الآجالُ التی قد كُتِبَتْ عَلَيهم لم تَقِرَّ أرواحُهُم فی أجسادِهِم خَوفاً مِن العَذابِ وشَوقاً إلَی الثَّوَابِ(1) .
كسی كه خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد زبانش را از سخن بيهوده باز می دارد ، و شكمش را از طعام حرام و اضافی منع می كند ، و باطنش را با روزه و عبادت شبانه تصفيه می نمايد . گفتند : پدر و مادرمان به فدايت ای پيامبر خدا ! اينان اوليای الهی هستند ؟ فرمود : به راستی اوليای الهی ساكتند و سكوتشان ذكر است ، و با دقت و تأمّل می نگرند و نگريستنشان عبرت است ، و سخن می گويند و گفتارشان حكمت است ، و راه می روند و راه رفتنشان ميان مردم بركت است ، اگر اجلهايی كه به آنان مقرّر شده نبود ، روحشان در جسدشان به خاطر ترس از عذاب و شوق به ثواب برقرار و پابرجا نمی ماند .
حيات برتر و ملكوتی
اين حيات حقيقتی است كه از بركت ايمان و عمل صالح و بويژه حسنات و مكارم اخلاقی و فضايل درونی در قيامت ظهور می كند ، و در كنارش علاوه بر رضايت و خشنودی حق انواع نعمت های كامل بهشتی چه در جهت مادی ، مانند : خوراكی ها ، آشاميدنی ها ، پوشاكی ها ، زينت ها و زيورها ، ظرف ها و جام ها ، تخت ها و قصرها ، و چه در جهت معنوی ، مانند : همنشينی با پيامبران و امامان و صالحان و صديقان و شهيدان و اوليای الهی و بودن در كنار پدران و مادران و همسران و فرزندان شايسته وجود دارد ، كه همه ی آنها برای ابد و هميشه و جاويد و بدون كم شدن و قطع شدن در اختيار انسان است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 237 ، باب المؤمن و علاماته و صفاته ، حديث 25 ; بحار الانوار : 66 / 288 ، باب 37 ، حديث 23 .
صفحه 162
سوره هايی مانند واقعه ، الرحمن ، انسان ، غاشيه ، و امثال و نظاير اين سوره ها در قرآن مجيد به گوشه ای از اين نعمت ها و نيز نعمت هايی كه كسی از آن خبر ندارد(1) اشاره كرده است .
به راستی كه پيامبران و امامان به خاطر زمينه سازی برای رسيدن انسان به حيات معنوی و حيات طيّبه و حيات برتر و ملكوتی از دو جهت به انسان حق دارند و بر انسان واجب است حق آنان را سپاسگزاری نمايد .
جهت اول اين كه : وجود آن بزرگواران علت نهايی به وجود آمدن تمام مخلوقات و بويژه انسان است ، و به وسيله ی نورانيت و شخصيت آنان است كه انسان به حياتش ادامه می دهد ، و روزی می خورد ، و از باران بهره مند می شود ، و خدا به خاطر آنان عذاب را دفع می كند ، و به بركت آنان قدرت مسبب الاسبابی اش را جلوه می دهد .
جهت دوم اين كه : انسان به هدايت آنان هدايت می شود و از نورشان برای راه يافتن به زندگی صحيح اقتباس می كند و خدا به وسيله ی چشمه های دانش اينان حيات طيّبه به انسان می بخشد(2) .
در هر صورت بخشی از مكارم و زيبايی های اخلاق مانند تواضع باطنی و انكسار درونی و فروتنی نفسی پايه و اساس ظهور اين سه حيات پرقيمت و بخش عمده و مهم آن حقايق ، آثار و نتايج اين سه حيات پرقيمت است .
كامل ترين مؤمنان
اهل ايمان از نظر ايمان با يكديگر مساوی و يكسان نيستند ، گروهی ايمانشان ضعيف ، و گروهی ايمانشان متوسط ، و گروهی ايمانشان كامل ، و از همه ی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ( فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّة أَعْيُن جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) سجده ( 32 ) : 17 .
2 ـ بحار الانوار : 36 / 13 ، باب 26 ، ذيل حديث 19 .
صفحه 163
گروهها برتر ، كسانی هستند كه ايمانشان اكمل است .
اينان جمعيتی هستند كه از نظر اخلاق و منش ، اخلاق و منشی نيكوتر و زيباتر دارند آنچه خوبان همه دارند به تنهايی دارند .
اينان با آگاهی و معرفت نسبت به حسنات اخلاقی در مقام ظهور دادن نيكوترين و بهترين مراتب حسنات در وجود خود برآمدند و در اين زمينه در صفی بعد از صف پيامبران و امامان قرار گرفتند و در حقيقت ايمانشان را به سبب احسن اخلاق به كامل ترين مرحله ی ايمان رساندند .
امام باقر (عليه السلام) كه شكافنده ی علوم و حقايق و بينای به اسرار است در اين زمينه می فرمايد :
إنَّ أكمَلَ المُؤمنينَ إيماناً أحْسَنَهُم خُلْقاً(1) .
كامل ترين مؤمنين از جهت ايمان نيكوترين آنان از نظر اخلاق است .
معلوم می شود بدون مكارم اخلاقی و حسنات نفسی ، ايمان در وجود انسان ناقص و در مرتبه ای ضعيف است ، و اين نقص و ضعف را ارزش های اخلاقی درمان می كند و ايمان را به برترين و كامل ترين درجه ی خود می رساند .
مقرب ترين انسان در قيامت به پيامبر
آرزوی هر مؤمن روشن ضميری است كه در قيامت از نظر جايگاه نزديك ترين فرد به پيامبر اسلام باشد ، پيامبری كه دارای مقام محمود و مقام شفاعت و دارای لوای توحيد و حمد و از طرف پروردگار مهربان در ميان تمام اوّلين و آخرين منزلت و مرتبه ای ويژه دارد .
پيامبری كه از روی درستی و راستی برای نجات بشريت تا قيامت به عنوان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حديث 1 .
صفحه 164
بشير و نذير فرستاده شد .
پيامبری كه دعوت كننده به خدا و چراغ پرفروغ الهی در جامعه ی انسانی است .
پيامبری كه جوامع كلم و كوثر و قرآن و دلايل و بيّنات و معجزات خاص به او داده شد .
پيامبری كه از سابقين و بلكه بهترين سابقين و پيروان واقعی اش اصحاب يمين هستند .
پيامبری كه آيين كامل حق به دست او آشكار شد و انتشار يافت و كعبه به دست او باز شد و بت های آويخته در آن به دستور او به دست اميرالمؤمنين (عليه السلام)شكست و سرنگون گشت ، پيامبری كه در دنيا آقای فرزندان آدم و در آخرت زينت قيامت است .
پيامبری كه روزی چند بار در اذان و در تشهد نماز نامش همراه با نام خدا برده می شود و هيچ كافری جز با شهادت به وحدانيت حق و رسالت او از عرصه ی كفر به فضای ايمان درنمی آيد .
پيامبری كه در قرآن به رأفت و رحمت ستوده شده است .
پيامبری كه افضل و اشرف و اعزّ و اكرم و احكم و اعبد و اطهر و اقوم و اشجع و احلم و اكمل و خلاصه برترين آفريده ی خدای مهربان در همه ی شؤون است .
چنين شخصيت والا و باعظمتی مؤمن را راهنمايی می كند كه اگر علاقه دارد در قيامت از نظر جايگاه از نزديك ترين افراد به من باشد بايد اخلاقش نيكوترين اخلاق باشد :
أقربُكُم مِنّی مَجلِساً يَومَ القِيامَةِ أحسنُكُم خُلْقاً وَخيرُكُم لاِهلِهِ(1) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 38 ، باب 31 ، حديث 108 ; وسائل الشيعه : 12 / 153 ، باب 104 ، حديث 15927 .
صفحه 165
نزديك ترين شما به من از نظر جايگاه در قيامت نيكوترينتان از جهت اخلاق و بهترينتان نسبت به خانواده اش می باشد .
در روايتی ديگر فرموده است :
أقربُكم مِنّی غَداً فِی المَوقِفِ أصدَقُكُم لِلحَدِيثِ وَأدّاكُم لِلأمانَةِ وَأحسَنُكُم خُلُقاً(1) .
نزديك ترين شما به من در قيامت راستگوترينتان در گفتار و اداكننده ترينتان نسبت به امانت و نيكوترينتان از نظر اخلاق است .
چهار خصلت اخلاقی
فضايل اخلاقی چنان كه از روايات استفاده می شود ، علاوه بر اين كه زينت و آراستگی انسان است ، سبب شست و شوی گناه از پرونده و عامل جلب رحمت و مغفرت حضرت حق و موجب حفظ ارزش و قيمت انسان است .
كتاب شريف كافی كه از معتبرترين كتاب های شيعه و بازگو كننده ی مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است روايت بسيار مهمی را از حضرت صادق (عليه السلام) در اين زمينه نقل كرده است :
أربعُ مَن كُنَّ فيه كَمُلَ إيمانُهُ وَإن كانَ مِن قَرْنِهِ إلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً لَم يَنْقُصْهُ ذَلِك ، قالَ : وَهُو الصّدقُ وأداءُ الأمانةِ وَالحَياءُ وَحُسنُ الخُلُقِ(2) .
چهار خصلت است اگر در كسی باشد ايمانش كامل می شود ، اگرچه از سر تا پايش گناهانی باشد ، اين گناهان چيزی از او نمی كاهد ; فرمود : و آن چهار چيز : صدق و ادای امانت و حيا و حسن خلق است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجموعه ی ورام : 2 / 31 ; بحار الانوار : 74 / 152 ، باب 7 ، حديث 83 .
2 ـ كافی : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حديث 3 ; بحار الانوار : 68 / 374 ، باب 92 ، حديث 3 .
صفحه 166
راستی كسی كه ظاهر و باطنش به صدق و درستی آراسته است ، يعنی زبان و دلش راستگو و صادق است و به جان و آبرو و مال و اسرار مردم امين است و در خلوت و آشكار از پروردگارش شرم می كند و با همه ی انسان هايی كه ارتباط دارد خوش اخلاق است چرا ايمانش كامل نشود ؟ در حالی كه اين خصلت های عالی اخلاقی موجب جلب توفيق از جانب حق برای ازدياد ايمان است ، و چرا گناهان گرچه سر تا پايش را فرا گرفته باشد چيزی از او بكاهد ؟ در حالی كه با بودن اين چهار خصلت رحمت و مغفرت حق به جوش می آيد و همه ی گناهان را از پرونده اش می شويد و چيزی از آنها باقی نمی ماند تا از ارزش وی بكاهد !
در اين زمينه از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت بسيار مهمی نقل شده است :
أربعٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَمُلَ إيمانُهُ وَمُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنوبه ولَقِیَ ربَّهُ وَهُو عَنهُ راض ، مَنْ وَفَی للهِ بِما جَعل عَلی نَفسِهِ لِلنّاسِ ، وَصَدقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ ، وَاسْتَحْيَا مِن كُلِّ قَبيح عِند اللهِ وَعِند النّاسِ ، وَيَحسُنُ خُلُقُه مَعَ أهلِهِ(1) .
چهار چيز است كه اگر در كسی باشد ايمانش كامل می شود و گناهانش از پرونده اش پاك می گردد و پروردگارش را ملاقات می كند در حالی كه از او راضی و خشنود است : كسی كه آنچه از امور مثبت به نفع مردم بر عهده ی خود قرار داده برای خدا وفا كند ، و زبانش با مردم راست بگويد ، و از هر قبيح و زشتی در پيشگاه خدا و مردم شرم كند ، و اخلاقش با خانواده اش نيكو باشد .
ملاحظه كنيد ! اين روايت خصلت های باارزش اخلاقی را سبب كامل شدن ايمان و پاك شدن گناهان و موجب خشنودی خدا می داند . اين كه در اين نوشتار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی مفيد: 299، المجلس الخامس و الثلاثون، حديث 9; بحار الانوار: 64 / 296، باب 14، حديث 20 .
صفحه 167
بر اين معنی اصرار می شود كه خصلت های پاك و مكارم اخلاق و حسنات نفسی نخواهد گذاشت سياهی گناه در اوراق پرونده باقی بماند بی دليل نيست ; يكی از دلايلش همين روايتی است كه امام باقر (عليه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت سجّاد (عليه السلام)نقل كرده است و گفتار حضرت سجّاد (عليه السلام) هم بر اساس يكی از آيات سوره ی مباركه ی نور است كه در آن آيه خدای مهربان پاره ای از خصلت های زيبای اخلاقی را سبب آمرزش گناهان می داند :
( ... وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)(1) .
و ] مردم [ بايد ] در برابر خلاف كاريهای ديگران عفو و گذشت [ داشته باشند و ] از افراط در عكس العمل و خشونت و تجاوز از حدود الهی [صرف نظر كنند ، ] ای مردم ! [ آيا دوست نداريد خدا از شما بگذرد ؟
] ـ قطعاً دوست داريد پس برای بدست آوردن آمرزش و گذشت خدا گذشت كنيد و صرف نظر نماييد ـ [ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) در روايات بسياری خصلت های اخلاقی را سبب ورود در بهشت می داند و زشتی های اخلاقی را موجب دچار شدن به آتش دوزخ قلمداد می كند :
. . . وَأكثَرُ مَا يَلِجُ بِهِ أُمَّتی الجنّةَ ، تَقوَی اللهِ وَحُسْنُ الخُلُق(2) .
اكثر چيزی كه به وسيله ی آن امت من وارد بهشت می شوند ، رعايت تقوا و پرهيزكاری و حسن خلق است .
امام صادق (عليه السلام) در روايتی حسن خلق را از دين و سبب زياد شدن روزی می داند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نور ( 24 ) : 22 .
2 ـ مستدرك الوسائل : 11 / 276 ، باب 22 ، حديث 12997 ; اختصاص : 228 ، حديث فی زيارة المؤمن لله .
صفحه 168
حُسْنُ الخُلُقِ مِن الدّينِ وَهُو يَزِيدُ فِی الرِّزقِ(1) .
حسن خلق ريشه در دين دارد و سبب زياد كردن روزی است .
تأخير مرگ به سبب حسن خلق
پدر و مادر متدّين و باصفا و پاكی به يكی از پيامبران خدا به نام يهودا مراجعه كردند و گفتند : ما از زمان ازدواج اشتياق به داشتن اولاد در قلبمان موج می زد ولی تاكنون كه سال هاست از ازدواج ما گذشته از نعمت اولاد بی بهره مانده ايم ، از شما درخواست دعا و شفاعت نزد حق داريم تا اگر مصلحت باشد فرزندی به ما عطا شود . خطاب رسيد : به هر دو بگو من حاضرم پسری به آنان عنايت كنم ولی شب عروسی او شب مرگ اوست ، اگر می خواهند به آنان عطا نمايم !
وقتی پدر و مادر چنين خبری را شنيدند با يكديگر مشورت كردند و نهايتاً گفتند : قبول كنيم شايد ما پيش از او بميريم و حادثه ی تلخ مرگ او را نبينيم . فرزند به آنان عنايت شد . بيست و چند سال زحمت تربيت او را به دوش جان و دل كشيدند ، روزی به پدر و مادر گفت : جهت مصون ماندن از گناه نيازمند به ازدواجم . دختری آراسته را از خانواده ای معتبر نامزد او كردند . شوهر به همسرش گفت : داستان عجيبی است از يك طرف بايد برای داماد لباس دامادی آماده كرد و از طرف ديگر كفن ، از جهتی بايد شربت و شيرينی مهيا نمود و از جهتی ديگر سدر و كافور .
در هر صورت مجلس عروسی آماده شد . داماد و عروس را دست به دست دادند ، مهمانان و پدر و مادر نيمه شب به خانه های خود بازگشتند . پدر و مادر در انتظار حادثه نشستند ولی از خانه ی داماد خبری نيامد . هر دو به سوی خانه ی داماد رفتند تا جنازه ی او را از عروس تحويل بگيرند . هنگامی كه در زدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تحف العقول : 373 ; بحار الانوار : 75 / 257 ، باب 23 .
صفحه 169
فرزندشان با كمال سلامت در را باز كرد ، چيزی نگفتند و به خانه ی خود باز گشتند .
مدتی گذشت ، خبری از مرگ جوان نشد . نزد يهودای پيامبر آمدند و سبب پرسيدند ، يهودا گفت : من از راز مطلب آگاهی ندارم ، بايد از حضرت حق بپرسم اگر راز مطلب گفته شود به شما خبر دهم .
يهودا از حضرت حق سبب پرسيد ، خطاب رسيد شب عروسی هنگامی كه خلوت شد و داماد و عروس برای غذا خوردن كنار هم نشستند ، صدای ناله ای از بيرون شنيدند كه صاحب ناله می گفت تهيدستم ، دستم دچار بيماری فلج شده ، امشب گرسنه مانده ام و چيزی برای خوردن نصيبم نشده است . ای يهودا ! داماد با شوق فراوان ظرف غذای خود را نزد آن تهيدست آورد و گفت : هرچه می خواهی بخور . تهيدست وقتی سير شد سر به ديوار خانه گذاشت و گفت : خدايا ! من كه عوضی ندارم به اين جوان سخی مسلك و كريم دهم ، تو به عوض اين محبتی كه در حق من كرد به عمرش بيفزا . من كه صاحب دفتر محو و اثباتم ، مرگ جوان را در آن شب از دفتر محو و حوادث تعليقی محو كردم و هشتاد سال ديگر برای او ثبت نمودم .
تبليغ اخلاق با آراسته بودن به اخلاق
هيچ راهی برای تبليغ حسنات اخلاقی بهتر و نافذتر از اين نيست كه خود انسان آراسته به حسنات باشد . مردم از آنجا كه عاشق زيبايی های ظاهر و زيبايی های معنوی هستند هنگامی كه مكارم اخلاقی را در انسان ببينند و خود را عاری و خالی از آن مشاهده كنند نسبت به خود دچار نهيب وجدان و شرم و حيا می شوند و خلأ حسنات اخلاقی در وجودشان به آنان سخت و دشوار می آيد و سبب می شود كه به سوی زيبايی های اخلاقی كه در غير خود می بينند
صفحه 170
و منافعش را در برخوردها و روابط ملاحظه می كنند روی آورند و آراسته به آن را الگو و اسوه ی خود قرار دهند .
اگر كسی آراسته به ارزش های اخلاقی نباشد ، و به تبليغ آن در ميان مردم بكوشد ، برای دعوتش ارجی نخواهند نهاد و سخن و كلامش در كسی نفوذ نخواهد كرد . ولی وقتی دعوت كننده ای را به زيورهای معنوی مزيّن ببينند سخنش را دلپذير می يابند و كلامش را نافذ و مؤثّر حس می كنند و دعوتش را می پذيرند .
حضرت صادق (عليه السلام) در اين زمينه روايت بسيار مهمی به اين مضمون دارند :
كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ ألْسِنَتِكُم ، لِيَرَوْا مِنكُم الوَرَعَ وَالإجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ فَإنَّ ذَلِك داعِيةٌ(1) .
دعوت كنندگان مردم ( به حسنات و مكارم به ) غير زبانتان باشيد ، ( با اعمال و اخلاق نيك خود مردم را به حقايق جذب كنيد ، ) مردم بايد ( از شما شيعيان ما ) پاك دامنی و كوشش در راه خدا و نماز و هر كار خيری را مشاهده كنند ; زيرا اين واقعيات كشاننده ی آنان ( به عرصه ی پاكی و اخلاق و كردار نيك است ) .
بزرگترين معلم اخلاق
پيامبر اسلام كه مبلغ دين در ميان مردم بود ، علاوه بر اين كه عشق شديدی به حسنات و مكارم داشت و از زشتی های اخلاق بسيار بسيار متنفّر بود ، عملا به همه ی حسنات و مكارم اخلاقی آراسته بود ، و آراستگی اش به ارزش های اخلاقی سبب دين دار شدن مردم و تا اندازه ای آراسته شدنشان به حسنات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 78 ، باب الورع ، حديث 14 ; بحار الانوار : 67 / 303 ، باب 57 ، حديث 13 .
صفحه 171
اخلاقی و ارزش های عملی بود .
او چنان شيفته ی مكارم و ارزش های اخلاقی بود كه پيوسته از خدای مهربان می خواست او را به آداب نيك و محاسن اخلاق آراسته كند ، و هميشه اين دعا به زبان مباركش با حال تضرّع و زاری جاری بود :
اللهمّ حَسِّن خُلْقِی وَاللّهمّ جَنّبنی مُنكرات أخلاق(1) .
خدايا ! اخلاقم را نيكو گردان ، خدايا ! مرا از زشتی های اخلاق بركنار بدار .
حسنات اخلاقی او و پاكی اش از زشتی های اخلاق در حدی بود كه از اخلاق او تعبير شد به اين كه خلق و خويش قرآن است .
كانَ خُلقُ رَسولُ اللهِ القُرآن(2) .
اخلاق پيامبر خدا قرآن بود .
خدای بزرگ در قرآن مجيد اجرای عدالت را در همه ی امور و احسان به همگان و پرداخت مال به خويشان و صبر در برابر حوادث و استقامتورزی در وظايف و عفو و گذشت و چشم پوشی و مهرورزی و دفع بدی را به نيكی و فرو خوردن خشم و روی گردانی از جاهلان و صله ی رحم و رفق و مدارا و رأفت و رحمت به ديگران را از او خواست ; و او هم با همه ی وجود خواسته های پروردگارش را عملی كرد تا جايی كه خدا از اخلاقش به عنوان اخلاق عظيم ياد كرد(3) .
او با قلب مهربان و زبان نرم و ملكوتی و رفق و نرمی و مدارايش ـ در حالی كه خود آراسته به همه ی مكارم اخلاقی و فضايل معنوی و حسنات نفسی بود ـ در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محجة البيضاء : 4 / 119 .
2 ـ الدر المنثور : 6 / 250 .
3 ـ (
وَإِنَّكَ لَعَلَی خُلُق عَظِيم ) قلم ( 68 ) : 4 .
صفحه 172
طول بيست و سه سالی كه در ميان مردم بود بیوقفه و بدون خستگی بلكه در كمال نشاط و رغبت افراد و خانواده ها و جامعه را به آراسته شدن به مكارم اخلاقی سفارش كرد ، و حتی زمينه ی آراسته شدنشان را نيز در آن محيط فراهم آورد ; زيرا برای حضرتش روشن و يقينی بود كه امنيّت فرد و خانواده و جامعه و ظهور فضای اعتماد و صفا و سلامت و كرامت با مزيّن بودن مردم به حسنات اخلاقی ميسّر است ، و خلأ حسنات سبب ناامنی و اضطراب و دعوا و نزاع و فساد و تيره بختی و از هم گسستن روابط انسان ها و زن و شوهرها و نهادهای اجتماعی و موجب نابودی وحدت و يكپارچگی امت اسلامی است .
او با اين كه به عموم مردم در مسجد و در كوچه و بازار و در اجتماعات و حتی در ميدان های جنگ و در مسير سفرها آراسته شدن به حسنات اخلاقی را سفارش می كرد ، از اين كه سفارش خود را در هر مكانی يا حتی در جای خلوتی متوجه يك فرد نمايد امتناع نداشت .
رسيدن به عرفان عملی در پرتو حسنات اخلاقی
انتخاب روش پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) چه در عمل و چه در گفتار و چه در اخلاق ، در حقيقت انتخاب صراط مستقيم ، و اجرای اين حقايق با نيت پاك بندگی خدا و آراسته شدن به عرفان عملی است .
عارف واقعی در اسلام جز انسانی كه پس از روشن بودن قلبش به نور ايمان آراسته به اين حقايق است كسی نيست .
عارفی كه شيخ الرئيس ابن سينا در اشارات می گويد :
عارف خواستار حق اوّل است و فقط شيفته ی اوست نه چيز ديگر ، و او را بر همه چيز ترجيح می دهد و از اين جهت او را می پرستد ; زيرا فقط او را شايسته ی
صفحه 173
پرستش می داند(1) .
چنين انسانی است كه قلبش تسليم خدا و باور دارنده ی قيامت و مطيع فرامين خدا و رسول و آراسته به مكارم اخلاقی و فضايل معنوی است .
صدر المتألّهين فيلسوف بزرگ اسلامی و عارف نامدار می فرمايد :
مراتب قوّه ی عمليّه چهار قسم است :
1 ـ تهذيب و پيرايش منش ظاهر ، با به كار گرفتن قوانين آسمانی قرآن ، مانند قيام به عبادات و كفّ نفس از مشتهيات ممنوعه كه زمينه ی سازش روزه داری است .
2 ـ پاك كردن درون از عادت های زشت و بد و خلق و خوی ناپسند و پست .
3 ـ آرايش نفس و روان با صورت های قدسی .
4 ـ فنا و نيستی در ذات خود با ملاحظه ی جمال و جلال حضرت ربّ العالمين .
اين كه در روايتی از رسول خدا نقل شده :
مَا أخلصَ عَبد للهِ أربعينَ صَباحاً إلاَّ جَرَت يَنابِيعُ الحِكْمةِ مِن قَلبِه عَلی لِسانهِ(2) .
عبد خود را به مدت چهل روز برای خدا خالص نمی كند ، مگر اين كه چشمه های حكمت از دلش بر زبانش جاری می شود .
منظور از اين خلوص ، يقيناً خلوص نيّت و پاك كردن باطن از همه ی رذايل و پاكيزه كردن ظاهر از خبائث اعمال است .
عطار عارف نامدار در اين زمينه می فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اشارات : 3 / 375 .
2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 69 ، باب 31 ، حديث 321 ; بحار الانوار : 67 / 242 ، باب 54 ، حديث 10 .
صفحه 174
هر كه باشد اهل ايمان ای عزيز *** پاك دارد چار چيز از چار چيز
از ريا اوّل زبان را پاك دار *** خويشتن را بعد از اين مؤمن شمار
پاك دار از كذب و از غيبت زبان *** تا كه ايمانت نيفتد در زبان
پاك اگر داری عمل را از ريا *** شمع ايمان تو را باشد ضيا
چون شكم را پاك داری داری از حرام *** مرد ايمان دار باشی والسلام
هر كه دارد اين صفت باشد شريف *** ور ندارد دارد ايمان ضعيف
هر كه باطن از حرامش پاك نيست *** روح او را ره سوی افلاك نيست
هر كه را اندر عمل اخلاص نيست *** در جهان از بندگان خاص نيست
هر كه را كارش برای حق بود *** كار او پيوسته با رونق بود(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ پندنامه و بی سرنامه : 6 .
] ـ قطعاً دوست داريد پس برای بدست آوردن آمرزش و گذشت خدا گذشت كنيد و صرف نظر نماييد ـ [ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .