نيوتن كه يكى از چهره هاى درخشان علم هيئت و رياضى است، پس از اين كه با كشف قوه جاذبه در منطقه مغرب زمين «1» و بيان قوانين حركات، انقلابى در دنياى علوم ايجاد و شهرت عالم گيرى پيدا كرد، از اطراف و اكناف افرادى كه در جستجوى دليل قاطعى بر وجود صانع و خالق كائنات بودند به او روى آورده و خواستار دليلى در اين زمينه شدند، وى در پاسخ گفت:
«در وجود آفريدگار دانا و تواناى اين عالم ابداً ترديد نكنيد، زيرا موجودات متنوع اين جهان با اين تناسب و هماهنگى و با اين نظام دقيقى «2» كه بر آنها حكومت مى كند مسلماً از آفريدگارى كه مصدر حكمت و اراده است سرچشمه گرفته است.
سپس افزود: هر چند نيروى جاذبه و قوانين حركات را كشف كرديم، ولى اينها هيچ وقت نمى توانند منشأ پيدايش حركات منظم اجرام جهان باشند، زيرا نيروى جاذبه خورشيد سيارات را به طرف خود مى كشاند، هم چنين سيارات اقمار خود را به سوى خود جذب مى كنند، و قوانين حركات چگونگى حركات موجود را بيان ميكند ولى يك منبع آگاه و با اراده اى لازم است كه جرم هر يك از اين كرات و فاصله آنها را نسبت به هم، و سرعت سير آنها را به طور دقيق محاسبه كند و با اراده و قدرت خود هر يك از آنها را طبق همان فرمول و محاسبه مخصوص در فواصل و مدارهاى معين قرار دهد و در جهت خاصى به حركت درآورد، سپس اضافه كرد كه: دقت مختصرى در اعضا و دستگاه هاى پيكر جانداران درس بزرگى از ايمان به خداوند جهان به انسان مى دهد.
آيا ممكن است سازنده دستگاه عجيب بينائى از قوانين نور بى اطلاع باشد؟!
آيا معقول است كه سازنده دستگاه حيرت انگيز شنوائى از قوانين امواج صورت آگاهى نداشته باشد؟!
نيوتن روزى ابتكار جالبى در اين زمينه بكار گرفت كه شرح آن از اين قرار است:
وى دوستى داشت كه معتقد به خدا نبود، براى اينكه دوستش را با برهان مجسمى به وجود خدا مؤمن سازد به يك مكانيك ماهر دستور داد ماكت كاملى از منظومه شمسى بسازد.
مكانيك طرح كاملى از منظومه شمسى به اين ترتيب ساخت كه يك گوى در وسط و گوى هائى در اطراف آن و گوى هاى ديگرى در پيرامون اين گوى ها قرار داد، به عنوان اين كه گوى وسط الگوئى از خورشيد، و گوى هاى اطراف آن الگوئى از سيارات و بالاخره گوى هايى كه در پيرامون گوى هاى اول بود الگوئى از اقمار سيارات باشند، و آنها را با دنده ها و تسمه ها به هم مربوط كرد و هندلى براى آن ترتيب داد به طورى كه وقتى هندل حركت داده مى شد تمام گوى ها با شيوه ى جالبى هر كدام در مدار مخصوصى به حركت در مى آمدند. پس از اين كه نيوتن اين ماكت را تحويل گرفت در اطاق خود قرار داد، روزى دوستش وارد اطاق نيوتن شد، تا چشمش به ماكت منظومه شمسى افتاد، توجهش به آن جلب شد، نزديك رفت دست به هندل برد و آن را به حركت در آورد، يك دفعه گوى هائى كه در پيرامون گوى وسط بودند به حركت در آمدند.
دوست نيوتن چند قدم به عقب رفت و با تعجب گفت: چيز جالبى است چه كسى اين را ساخته است؟ نيوتن هم چنان كه مشغول مطالعه بود، بدون اين كه سر از روى كتاب بردارد با كمال خونسردى گفت: هيچ كس!
دوست نيوتن نزديك تر آمد و گفت: آقاى نيوتن مثل اين كه به پرسش من توجه ننمودى، من پرسيدم اين وسيله جالب را چه كسى ساخته؟
نيوتن گفت: من پرسش شما را فهميدم و در پاسخ شما گفتم هيچ كس آن را نساخته است، حالا هم مى گويم كسى آن را نساخته است، ذراتى از اين جهان خود به خود جمع شده، اين گوى ها به اين ترتيب به وجود آمده است!
دوست نيوتن گفت: آقاى نيوتن شما فكر مى كنيد من آدم ديوانه اى هستم كه با من اينگونه صحبت مى كنيد، چطور ممكن است اين دستگاه خود به خود به وجود آمده باشد، مسلماً آن را شخص عاقلى ساخته و هر كه ساخته بى ترديد هنرمند ماهرى بوده است.
نيوتن دست روى دوش دوستش نهاد و گفت: دوست عزيز! در صورتى كه اين دستگاه كه به اسباب بازى كودكان شباهت دارد، و ماكتى از روى منظومه شمسى است و طبق متد آن حركت مى كند امكان نداشته باشد خود به خود به وجود آمده باشد پس آن اصل عظيم يعنى منظومه شمسى چگونه ممكن است كه خود به خود به حكم تصادف به وجود آمده باشد؟!
دوست نيوتن تسليم شد و به وجود آفريدگار جهان هستى و نظام كائنات اعتراف كرد. خواننده عزيز در سطور گذشته در رابطه با آسمان اندكى از بسيار، و مشتى نمونه خروار، و قطره اى از دريا به رشته تحرير آمد و همين مقدار كافى است كه ما را به عظمت و قدرت و حكمت و عدالت و علم بى نهايت خالق آسمانها توجه دهد و قلب ما را از ايمان و معرفت و عشق به او مالامال نمايد، اكنون توجه شما را به گوشه اى از وضع زمين كه دومين مسئله آيه مورد بحث است جلب مى كنم.
منبع : پایگاه عرفان