قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه آشنایی با استاد انصاریان سخنرانیها مقالات دینی و اخلاقی پاسخ به شبهات دینی و اعتقادی اخبار و گزارش ها کلیپ ها نگارخانه تالیفات مرکز نشر برنامه سخنرانیها سخنرانی مکتوب کتابخانه دیجیتال سخنرانی مکتوب عضویت در خبرنامه اینترنتی
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فضیلت همراه داشتن انگشتر عقیق و فیروزه در سفر

دعای سفر
حکایت سفر صافی خادم امام هادی(ع) به مشهد

انتخاب صوت:
و [برای سفر] با خود انگشتر عقیق و فیروزه بردار، به ویژه انگشتری که عقیقش زرد باشد و یک طرفش منقوش به
«مَا شَاءَ اللّٰهُ لَاقُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ»
و طرف دیگرش
«محمّد و على»
باشد.

سید ابن طاووس در کتاب «اَمان الاخطار» از ابومحمّد قاسم بن علا از صافی خادم حضرت هادی(علیه‌السلام) روایت کرده: از آن حضرت اجازه خواستم به زیارت جدّش حضرت رضا(علیه‌السلام) بروم، فرمود: با خود انگشتری داشته باش، دارای نگین زرد و نقش نگین آن
«مَا شاءَ اللّٰهُ لَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ»
و نقش طرف دیگرش
«محمّد و علی»
. چون این انگشتر را برداری، از شرّ دزدان و راهزنان امان یابی و برای سلامت تو تمام‌تر و نسبت به دین تو حفظ کننده‌تر است.

خادم گوید: بیرون آمدم و انگشتری که حضرت فرموده بود تهیه کردم، سپس خدمت ایشان بازگشتم که برای سفرم با آن جناب وداع کنم، چون وداع کردم و دور شدم، دستور داد مرا برگردانند، وقتی برگشتم فرمود:

ای صافی؛ عرض کردم: لبّیک ای آقای من؛ فرمود: انگشتر فیروزه هم باید همراه داشته باشی، زیرا میان طوس و نیشابور شیری به تو برخواهد خورد که قافله را از ادامه سفر منع خواهد کرد، تو پیش برو و این انگشتر را به شیر نشان بده و بگو مولای من می‌گوید از راه دور شو؛ باید بر یک طرف نگین فیروزه
«اللّٰهُ الْمَلِکُ»
و بر طرف دیگرش
«الْمُلْکُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»
نقش کنی، زیرا نقش انگشتر فیروزه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)
«اللّٰهُ الْمَلِکُ»
بود، چون خلافت به آن حضرت برگشت
«الْمُلْکُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»
را نقش کرد و چنین نگینی انسان را از حیوانات درنده امان می‌بخشد و در جنگ‌ها باعث پیروزی می‌شود.

صافی می‌گوید: به سفر رفتم، به خدا سوگند، در همان مکان که حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود انجام دادم، شیر برگشت، چون از زیارت بازگشتم، آنچه اتفاق افتاده بود خدمت آن حضرت عرض کردم، فرمودند: یک چیز ماند که نگفتی، اگر می‌خواهی من بگویم، گفتم: آقای من شاید فراموش کرده باشم، فرمود:

شبی در طوس، شب را نزدیک قبر شریف به سر می‌بردی، گروهی از جنّیان به زیارت قبر آن حضرت آمده بودند، آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند، پس آن را از دستت بیرون آوردند و به نزد بیماری که داشتند بردند، انگشتر را در آبی شسته و آن آب را به بیمار خود دادند، بیمارشان سالم شد، انگشتر را برگرداندند، درحالی‌که تو در دست راست داشتی، آنان در دست چپ تو کردند، تو از این امر بسیار تعجّب کردی و سببش را ندانستی، آنگاه نزدیک سر خود یاقوتی یافتی و آن را برداشتی، اکنون همراه توست؛ آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفی خواهی فروخت و این یاقوت هدیه آن جنّیان است که برای تو آورده بودند، خادم می‌گوید: یاقوت را به بازار بردم و به هشتاد اشرفی فروختم همان‌طور که آقایم فرموده بود.


- خواص انگشتر عقیق و نگاه کردن در صبح به آن و دعا خواندن
- روزهای مناسب سفر در هفته و ماه
- اهمیت صدقه دادن قبل از سفر
- حکایت سفر صافی خادم امام هادی(ع) به مشهد
- ارزش خواندن آیت‌الکرسی در سفر
- ثواب و ارزش کمک به دیگران در سفر
- لزوم اهمیت دادن به نماز در سفر
دعای سفر
حکایت سفر صافی خادم امام هادی(ع) به مشهد