[گفتیم:] ای یحیی! کتاب را با قدرت فراگیر، [و با قوّت عمل کن]. و به او درحالیکه کودک بود [مقام] حکمت و نبوت دادیم (١٢) و از سوی خود به او عطوفت و مهرورزی [فوقالعاده] و پاکی [نفس] عطا کردیم، و او آراسته به پرهیزگاری بود (١٣) و درباره پدر و مادرش بسیار نیکوکار بود، و هرگز گردنفراز و سلطهجو نبود (١٤) سلام [و عافیتِ کامل] بر او باد! روزی که زاده شد، و روزی که به کام مرگ درافتد، و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد (١٥) در این کتاب [که به تو وحی کردیم، سرگذشت] مریم را یاد کن، هنگامی که از خانوادهاش به گوشهای از جایگاه شرقی [بیتالمقدس] کناره گرفت (١٦) و جدا از آنان [برای اینکه دیده نشود] پوششی انتخاب کرد، ما روحِ خود را بهسوی او فرستادیم، پس برای او بهصورت بشری [خوشاندام و] معتدل نمودار شد (١٧) [مریم] گفت: من از تو به خداوند مهربان پناه میبرم، اگر تقواپیشهای [از من فاصله بگیر] (١٨) گفت: جز این نیست که من فرستادۀ پروردگار تواَم، برای اینکه پسری پاک به تو ببخشم (١٩) [مریم] گفت: چگونه برای من پسری خواهد بود درحالیکه نه هیچ بشری [از راه ازدواج] با من مباشرت کرده، و نه بدکار بودهام؟! (٢٠) گفت: چنین است [که میگویی، ولی] پروردگارت فرموده: این کار برای من آسان است، [فرزندبخشیدن به مریم بهصورت غیرعادی] برای این [است] که او را نشانهای [از قدرت خود] برای مردم، و رحمتی از سوی خویش [به نفع انسانها] قرار دهیم، و این کار یقیناً شدنی است (٢١) پس به آن [فرزندِ بشارتیافته] باردار شد، و به سبب آن به مکان دوردستی رفت (٢٢) نهایتا درد زاییدن او را بهسوی تنۀ درخت خرمایی کشانید، [در آن حال] گفت: ایکاش پیش از این [وضعیت] مرده بودم، و یکسره از خاطرهها فراموش شده بودم (٢٣) پس [کودک] از پایینِ [پایش] او به او ندا داد که: غمگین مباش! هماکنون پروردگارت [از] زیر پایت نهری کوچک پدید آورده است [تا بیاشامی و شستوشو کنی] (٢٤) و این تنۀ درخت خرما را بهسوی خود تکانده تا خرمایی تازه و چیده برایت بریزد (٢٥) « 306 »