حضرت زهرا (سلام الله علیها) و روایت حدیث
- تاریخ انتشار: 1 ارديبهشت 1389
- تعداد بازدید: 1407
فاطمه(س) یکی از چهارده مطهّر مورد نظر در آیه شریفه ۳۳ سوره احزاب است که بر اساس اصطلاح محدثان، قول و فعل و تقریر آن حضرت علیهاالسلام ، حدیث محسوب میشود.
گرچه پس از رحلت رسول اللّه صلی اللهعلیهوآله اهل بیت آن حضرت مورد کم توجهی و بیلطفی مردم مدینه قرار گرفتند و در طول تاریخ خلفا به حذف نام علی بن ابی طالب علیهالسلام و خانوادهاش همت گماشتند و علیه ایشان تبلیغات کردند و حق آنها را غصب و ایشان را شهید کردند، لکن هنوز نشانهها و نمونههایی از فرمایشات و عملکردهای آن بزرگواران در منابع اهل سنّت یافت میشود. این مقاله با تمرکز بر منابع حدیثی اهل سنّت به احادیثی که حضرت زهرا علیهاالسلام از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کرده و یا دیگران از فاطمه علیهاالسلام درباره قول و فعل و تقریر آن حضرت علیهاالسلام نقل کردهاند، پرداخته است که گویای تنوع موضوعات میباشد.
کلیدواژهها: فاطمه علیهاالسلام ، زهرا علیهاالسلام ، حدیث.
«حدیث» در اصطلاح محدّثان، به معنای قول و فعل و تقریر معصوم است. حضرت زهرا علیهاالسلام به شهادت آیه «تطهیر»«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» (احزاب: ۳۳) و فرمایشهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله که نقل شده است پس از نزول آیه مزبور، هر روز صبح که برای نماز به مسجد تشریف میبردند، هنگامی که از کنار خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام میگذشتند، اهل آن خانه را با تلاوت این آیه برای انجام فریضه نماز مورد خطاب قرار میدادند،(۲) مشمول این آیه مبارکه است.
یکی از چهارده معصوم نزد حق تعالی و مسلمانان، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است. بنابراین، گفتههای آن بزرگوار، شرح افعال و کردار آن حضرت، حدیث تلقّی میشوند. این مقاله کوشیده است تا احادیثی از فرمایشهای آن بانوی بزرگوار را، که در منابع اهل سنّت نقل شدهاند، گرد آورد.
برخی از احادیث نقل شده از حضرت زهرا علیهاالسلام در مجامع حدیثی اهل سنّت و کتاب معجم کبیر طبرانی آمده است. تعدادی از آنها توسط راوی آن حضرت به گونه مستقیم و برخی به صورت مرسل نقل شده است که در این مقاله، در دو بخش احادیث «مسند» و احادیث «مرسل» ارائه شدهاند.
نکته مورد توجه اینکه طبرانی در بخش احادیث حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ابتدا راویان مرد را ذکر کرده، سپس از راویان زن حدیث جمعآوری کرده است. ترتیب نام راویان مرد از حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است: علی بن ابی طالب، عبدالله بن مسعود، حسین بن علی، عبدالله بن عبّاس و انس بن مالک. اما اینکه چرا ترتیب خاصی در نظر نگرفته، قابل توجه است.
احادیث مسند
احادیثی را که به صورت مستقیم از فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شدهاند یا راوی خود شاهد فعل یا فرموده آن حضرت بوده احادیث «مسند» میخوانیم. موضوعات این احادیث عبارتند از:
۱. بیان وظیفه مردان
حسین بن علی علیهالسلام فرمود: شنیدم فاطمه بنت محمّد صلیاللهعلیهوآله فرمود که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «الرجلُ أحقُّ بِصدرِ دابّته و صدرِ فراشِه والصلاهِ فی منزلِه الاّ اماما یجمعُ الناسَ علیهِ»؛ مرد سزاوارتر است که بر مرکب خود سوار شود و بر بستر خود قرار گیرد و نماز را در منزل خویش بجا آورد، مگر اینکه پیشوایی مردم را به خود بخواند (که در این صورت، وظیفه دارد برود.) نعمان(۳) گفت: «صدقت بنتُ محمّدٍ رسولِ اللّهِ سمعتُ أبی بشیرا یقول کما قالت فاطمهُ و قال رسولُ اللهِ: اِلاّ مَن أُذِنَ»؛(۴) دختر محمّد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درست گفت. شنیدم پدرم بشیر همینگونه میگفت که فاطمه علیهاالسلام فرمود، و گفت: پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: مگر کسی که اجازه داده شده است.
۲. فاطمه علیهاالسلام و فرزندان
ـ اسماء بنت عمیس از فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل میکند که روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نزد او آمد و فرمود: پسرانم (یعنی: حسن و حسین) کجایند؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «أصبحنا و لَیس فی بیتِنا شیءٌ یَذوُقه ذائقٌ. فقالَ علیٌّ: اَذهبُ بِهما فاِنّی اَتخوَّفُ أن یَبکیا علیکَ و لیس عندکَ شیءٌ، فَذهَب اِلی فلانِ الیهودی»؛ صبح که بیدار شدیم، چیزی برای (حتی) چشیدن نداشتیم. علی علیهالسلام فرمود: آنها را میبرم، میترسم نزد تو (بمانند) گریه کنند، در حالی که چیزی برای خوردن نیست. نزد فلان یهودی رفت.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به سوی آنها رفت و آن دو را دید که در آبی بازی میکنند و نزد آنها مقدار زیادی خرما بود. فرمود: «یا علیُّ، ألاّ تقلب ابنَی قبلَ أن یَشتدَّ علیهما الحرّ»؛ ای علی، نمیخواهی پیش از آنکه گرما بر آنها مستولی شود، آنها را برگردانی؟ علی علیهالسلام فرمود: «أصبحنا و لیسَ فی بیتِنا شیءٌ، فلو جلستَ یا نبیَّ اللهِ حتی أجمعَ لفاطمهَ تمراتٍ، فجلسَ النبیُّ صلیاللهعلیهوآله حتی اجتمعَ لفاطمهَ شیءٌ مِن تمرٍ، فجعلهُ فی صرَّتِه، ثُمَّ أقبَل، فَحملَ النبیُّ صلیاللهعلیهوآله أحدَهُما و علیٌّ الآخَر حتَی أقلبَها»؛(۵) صبح در منزل چیزی برای خوردن نداشتیم. اگر شما، ای پیامبر خدا! بنشینید (تأمّل کنید) برای فاطمه مقداری خرما جمع میکنم. پس پیامبر صلیاللهعلیهوآله نشست تا مقداری خرما برای فاطمه جمع کرد و آن را در سبدش گذاشت. سپس رو به سوی منزل آمدند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله یکی از بچهها را بغل کرد و علی دیگری را، تا نزد فاطمه علیهاالسلام رسیدند.
ـ زینب، دختر ابورافع، نقل میکند که حضرت فاطمه علیهاالسلام در حال بیماریاش که در آن از دنیا رفت با حسن و حسین علیهماالسلام نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفت و گفت: «یا رسولَ اللّهِ، هذانِ ابناکَ فوّرِثهما شیئا، فقال: اَمّا الحسنُ فَلهُ هَیبتی و سؤدی، و أما حسینُ فله جُرأتی وجُودی»؛(۶) ای پیامبر خدا، این دو پسران شما هستند، پس چیزی به آنها به یادگار بده. حضرت صلیاللهعلیهوآله فرمود: به حسن هیبت و بزرگیام را عطا کردم و به حسین، شهامت و بخششم را.
ـ ابوسعید خدری نقل کرده است که روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شد، در حالی که حضرت علی علیهالسلام در خواب بود و حضرت فاطمه بر زمین دراز کشیده بود و دو پسرش هم در کنارش بودند. حسن علیهالسلام آب خواست، پیامبر صلیاللهعلیهوآله برخاست و برایش تهیه کرد و به او داد. حسین علیهالسلام نیز طلب آب کرد و خواست که قبل از حسن علیهالسلام آب بنوشد و گریه کرد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «أنَّ اخاکَ استسقی قبلَکَ»؛ برادرت قبل از تو آب خواست. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «کأن الحسنَ آثَرٌ عندَکَ»؛ گویا حسن برایت مهمتر است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «ما هو بآثرٍ عندی مِنه و اِنّهما عندی بمنزلهٍ و اِنّی و ایّاک و هما و هذا النائمُ لَفی مکانٍ واحدٍ یوم القیامهِ»؛ او برای من مهمتر نیست. هر دوی آنها برایم یکسانند. من و این دو و تو و این خفته (یعنی: علی علیهالسلام ) روز قیامت در یکجا خواهیم بود.(۷)
ـ احمد بن حنبل به سند خود از ابن ابی ملیکه نقل میکند که گفت: فاطمه علیهاالسلام فرزندش حسن بن علی علیهالسلام را میچرخاند و میفرمود: «بابی شبهَ النّبیِ، لیس شبیها بعلیٍّ»؛(۸) پدرم فدای آنکه شبیه پیامبر است و شباهتی به علی علیهالسلام ندارد.
ـ هیثمی با اسناد خود نقل میکند که فاطمه کبری علیهاالسلام فرمود: «قالَ رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله : کلُّ بنی أمٍّ ینتمونَ الی عصبهٍ الاّ ولدُ فاطمهَ فَانَا ولیُّهم و اَنَا عِصَبتُهم»؛(۹) پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر فرزندی مادری دارد که فرزند به او روی میآورد و برمیگردد (ریشه و پی اوست)، غیر از فرزندان فاطمه که من سرپرست آنها و عصبه آنها هستم؛ یعنی ریشه و اصلشان به من بازمیگردد.
۳. حجاب و عفت حضرت فاطمه علیهاالسلام
حضرت علی علیهالسلام فرمود: مرد کوری اجازه ورود بر فاطمه دختر رسول اللّه علیهاالسلام خواست. حضرت فاطمه حجاب خود را برگرفت. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: چرا در حجاب شدی، او که تو را نمیبیند؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: «یا رسولَ اللّهِ، اِن لم یَکُن یَرانی فأَنا أَراهُ و هو یَشُّم الریحَ»؛ ای پیامبرخدا، اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم و بوی او را استشمام میکند. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اَشهدُ اَنَّکَ بِضعهٌ مِنّی»؛(۱۰) حقا که تو پاره تن من هستی.
۴. فاطمه زهرا علیهاالسلام در سوگ پیامبر صلیاللهعلیهوآله
ـ عایشه نقل میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در خانه من مورد شکایت قرار گرفت. فاطمه به سوی او آمد ـ قسم به آنکه جان عایشه در دست اوست ـ راه رفتنش مانند راه رفتن پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با او رازی را در میان گذاشت که فاطمه گریه کرد، سپس چیزی به او گفت که فاطمه علیهاالسلام خندید. گفتم: مانند امروز ندیده بودم که خنده و گریه اینقدر به هم نزدیک باشند. گفتم: فاطمه! به من بگو که (پیامبر) چه چیزی به تو گفت؟ فرمود: «ما کنتُ أَفعلُ»؛(۱۱) این کار را نمیکنم. هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رحلت نمود، از او (فاطمه) همان سؤال را کردم، گفت: حالا پاسخ میدهم: «اِنَّ رسولَ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله قال: اِنّ جبریلَ کانَ یُعارضنی القرآنَ فی کلِ سنهٍ مرّهً، و اِنّه عارضَنی العامَ مرّتینِ، و لا أری ذلکَ اِلاّ عندَ اقترابِ أجلی فاتّقی اللّهَ واصبری فنِعم السلفُ أَنا لکِ. فبکیتُ، ثُمّ سارنی فقالَ: أما ترضَینَ أن تکونی سیدهَ نساءِ المؤمنینَ أو قال: نساءُ هذهِ الامّهِ؟ فضحکتُ»؛(۱۲) پیامبر فرمود: جبرئیل هر سال قرآن را یک بار بر من عرضه میکرد، امسال دو بار عرضه کرد، و این نیست جز آنکه نشانه نزدیک بودن اجلم میباشد. پس تقوای الهی پیشه کن و صبر نما. من سابقه خوبی برای تو هستم. (فاطمه علیهاالسلام میفرماید:) پس گریه کردم. سپس رو به من کرد و فرمود: آیا راضی نیستی که سرور زنان با ایمان باشی؟ یا فرمود: سرور زنان این امّت باشی؟ پس خندیدم.
ـ امّ سلمه نقل میکند که پیامبر پس از فتح (فتح مکّه) فاطمه علیهاالسلام را صدا کرد و با او نجوا نمود. او گریه کرد، سپس به او چیزی گفت و او خندید. اُمّ سلمه میگوید: از او چیزی نپرسیدم تا پیامبر رحلت نمود. پس از آن از فاطمه درباره گریه و خندهاش سؤال کردم، «أخبرنی أنّه یموت، ثم أخبرنی أنّی سیدهُ نساء أهلِ الجنهِ بعدَ مریمَ بنتَ عمرانِ، فلذلکَ ضحکتُ»؛(۱۳) به من خبر داد که میمیرد، سپس خبر داد که من پس از مریم دختر عمران، سرور زنان بهشتام. به این خاطر خندیدم.
ـ انس از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میکند که فرمود: «یا أنسُ کیفَ طابت أنفسُکم أن تَحثُّوا علی رسولِ اللّه صلیاللهعلیهوآله الترابَ، وا أبتاه مِن ربّه ما أدناه، وا أبتاه جنّه الفردوسِ مأواه، وا أبتاه الی جبریلَ تنعاهُ، وا أبتاهُ أجابَ ربّا دعاه»؛(۱۴) ای انس، چگونه توانستی بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله خاک بریزی؟ ای پدر، چقدر به پروردگار نزدیک هستی! ای پدر، بهشت جایگاه توست! ای پدر، خبر رحلتت را به جبرئیل دادند! ای پدر، پروردگار دعایت را اجابت کرد!
ـ ابن عبد ربّه در کتابش آورده است که فاطمه علیهاالسلام بر مزار پدر ایستاد و گفت:
اِنّا فَقَدناکَ فقدَ الارضِ وابلَها و غابَ مُذ غبتَ عَنّا الوحیُ والکتُبُ
فلیتَ قبلکَ کانَ الموتُ صافَنا لِما نعیتَ و حالت دونکَ الکتُب.(۱۵)
ـ ابن ابی الحدید نیز مینویسد که افراد زیادی گریه و عزادری حضرت فاطمه علیهاالسلام را در زمان رحلت پدرش و پس از آن چنین نقل کردهاند: «یا ابتاه جنّه الخلدِ مثواه، یا ابتاه عندَ ذِی العرشِ مأواه، یا ابتاه کانَ جبریلُ یَغشاه، یا ابتاه لستُ بعدَ الیومِ أراهُ»؛(۱۶) ای پدر، بهشت جاودان سرایت! ای پدر، نزد صاحب عرش مأوایت! ای پدر، جبریل تو را دربرگرفت! ای پدر، پس از امروز تو را نخواهم دید.
ـ علی بن علی هلالی از پدرش نقل میکند که گفت: بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شدم، در حالی که آن حضرت در شرایطی بود که رحلت فرمود. فاطمه علیهاالسلام بالای سر آن حضرت بود و گریه میکرد، به گونهای که صدایش بلند شد. پیامبر رو به او فرمود: «حبیبتی فاطمهُ مَا الذی یُبکیکِ؟»؛ عزیزم فاطمه! چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ گفت: «اَخشیَ الضیعهَ بعدَکَ»، از سختی و تنگی (زندگی) پس از شما میترسم. پیامبر فرمود: «یا حبیبتی أمَا علمتَ أنّ اللّهَ ـ عزّوجلّ ـ اِطّلعَ اِلیَ الارضِ...»؛ عزیزم! آیا نمیدانی که خدای عزّوجل به اهل زمین خبر داد که ... . در این فرمایش، رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله با بشارتهایی حضرت فاطمه علیهاالسلام را دلداری داد.(۱۷)
ـ انس بن مالک نقل میکند که حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله نشسته بود، در حالی که سختی و شدت مرگ بر آن حضرت بیشتر میشد، آن حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: «واکَرباه، فبکت فاطمهُ و قالت: واکرباهُ لکربِکَ یا أبتاه»؛ وای از سختی! و فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: وای از سختی به خاطر سختی تو، ای پدر! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «لاکرب علی أبیکَ بعدَ الیومِ»؛(۱۸) پس از امروز، دیگر بر پدرت سختی نیست.
۵. طلب میراث پدر
ـ بخاری در کتاب صحیح، به سند خود از عایشه دختر ابابکر، همسر رسول الله صلیاللهعلیهوآله ، نقل میکند که گفت: فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پس از رحلت آن حضرت از ابوبکر خواست تا میراث او را از مایملک رسول الله صلیاللهعلیهوآله ، که بر جای مانده است، بدهد. ابوبکر پاسخ داد: پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است: «لا نُورّثُ، ما ترکناهُ صدقهً»؛ ما پیامبران ارثی باقی نمیگذاریم؛ آنچه میماند صدقه است. پس فاطمه غضب کرد و از ابوبکر دوری جست. عایشه گفت: فاطمه از ابوبکر سهمش را از میراث رسول خدا از خیبر، فدک و صدقه آن حضرت برای مدینه طلب کرد.(۱۹)
ـ ابوداود نیز به سند خود از ابوطفیل نقل کرده است که گفت: «جاءت فاطمهُ ـ رضی اللّهُ عنها ـ الی ابی بکرٍ بِطلبِ میراثِها مِن النبی صلیاللهعلیهوآله . فقال ابوبکر. سمعتُ رسولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله یقولُ: انّ اللّه ـ عزّوجل ـ اِذا اَطعَم نبیّا طعمهً فهی لِلّذی یقومُ مِن بعدِه»؛(۲۰) فاطمه برای درخواست میراث پدرش پیامبر نزد ابوبکر آمد. ابوبکر به او گفت: از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میگفت: هرگاه خدای عزّوجل چیزی را به پیامبری داد، آن برای کسی است که پس از او جانشین وی میگردد.
ـ بیهقی به سند خود از معمر از زهری از عروه از عایشه نقل میکند که گفت: «انّ فاطمه و العباسَ ـ رضی اللّه عنهما ـ اَتیَا ابابکرٍ یَلتمسانِ میراثَهُما مِن رسولِ اللهِ و هُما حینئذٍ یَطلبانِ اَرضَهُ مِن فدکٍ و سهمَه مِن خیبر...»؛ فاطمه و عبّاس نزد ابوبکر آمدند و میراث خود از رسول خدا را طلب کردند؛ در آن موقع، زمین فدک و سهم او را از خیبر میخواستند ... . سپس میگوید: «فغَضِبَ فاطمهُ ـ رضی الله عنه ـ و هجرَتْهُ فلم تُکلِّمهُ حتّی ماتَت فدفَنهَا علیٌّ ـ رضی الله عنه ـ لیلاً و لم یُؤذَن بِها ابابکرٍ»؛(۲۱) پس فاطمه بر او غضب کرد و از او دوری گزید و تا وقتی که از دنیا رفت با او سخن نگفت. پس علی علیهالسلام او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد. طبری و یعقوبی نیز در کتاب تاریخ خود، مانند این روایت را نقل کردهاند.(۲۲)
۶. حمایت از ولایت و خلافت
حضرت فاطمه علیهاالسلام تا وقتی زنده بود برای دفاع از حق ولایت و امامت همسرش علی علیهالسلام بسیار کوشا بود.
ابن ابی الحدید از احمد بن عبدالعزیز جوهری به سند او تا ابی جعفر محمّد بن علی رحمهمالله نقل میکند که حضرت علی علیهالسلام شبانه حضرت فاطمه علیهاالسلام را سوار بر الاغ به در خانه انصار میبرد و از آنها یاری میطلبید و حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز طلب یاری میکرد ...(۲۳)
۷. درباره خوراکیها و آشامیدنیها
ـ ابن ماجه به سند خود از فاطمه بنت حسین از حسین بن علی علیهالسلام از مادرش فاطمه دخت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که فرمود: «قال رسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله : اَلا لاَ یلومَنّ امرءٌ الاّ نفسَهُ یبیتُ و فی یَدِه ریحُ غَمرٍ»؛(۲۴) آگاه باشید که شخص جز خودش را ملامت نکند آنگاه که بخوابد و در دستش بوی چربی باشد. کنایه از این است که اگر هنگام خواب، نظافت را رعایت نکند، قابل ملامت است.
ـ طبری با حدیثی بلند از جعفر بن محمّد رضیاللهعنه از پدرانش از حضرت علی علیهالسلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میکند که فرمود: «قال لی رسول اللّه: یا حبیبهَ ابیها، کلُّ مسکرٍ حرامٌ و کلٌ مسکرٍ خمرٌ»؛(۲۵) عزیز پدر! هر مستکنندهای حرام و پوشاننده (عقل) است.
احادیث مرسل از حضرت فاطمه علیهاالسلام
حدیث «مرسل» حدیثی است که از سلسله سند راویان آن نام یک نفر یا بیشتر حذف باشد. به عبارت دیگر، حدیثی را که تابعی مستقیما از معصوم نقل کند «مرسل» میگویند؛ مانند حدیثی که یکی از نوادگان حضرت زهرا علیهاالسلام مانند فاطمه بنت الحسین علیهالسلام یا یکی از بستگان، که آن حضرت را ملاقات نکرده است، مستقیما از آن حضرت نقل کند.
ـ فاطمه صغری (بنت الحسین علیهالسلام ) از فاطمه کبری علیهاالسلام نقل میکند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «لِکُلِّ بنی أنثی عصبهٌ ینتمونَ الیه الاّ ولدُ فاطمهَ فَأنَا ولیُّهم و أنا عُصبتهم.»(۲۶) شبیه این حدیث را خطیب بغدادی از فاطمه بنت الحسین نقل کرده است.(۲۷)
ـ همو نقل میکند که آن حضرت علیهاالسلام فرمود: «کان رسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله اِذ دخل المسجدَ قال: الّلهمَّ اغفرلی ذنوبی وافتحْ لی أبوابَ رحمتِک، و اذا خرج قال، مثلُها الاّ أنَه یقول: ابوابَ فضلِکَ»؛(۲۸) رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هرگاه وارد مسجد میشد، میفرمود: بارالها! گناهان مرا بیامرز و درهای رحمتت را بر من بگشای، و هنگامی که خارج میشد، همان را میگفت و به جای «أبواب رحمتک» میفرمود: أبواب فضلک.
ـ نیز خطیب بغدادی به سند خود از عبدالله بن حسن از مادرش از فاطمه بنت رسول الله رحمهمالله نقل میکند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «خیارُکم الینکم مناکب فی الصلاه»،(۲۹) بهترین شما کسانی هستند که بهتر به جایگاههای نماز روی آورند.
پی نوشت :
۱ دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس.
۲. محمّد بن عبدالله حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۱، ج ۳، ص ۱۵۸.
۳. نعمان بن بشیر، از اصحاب امام حسین علیهالسلام .
۴. سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، ج ۲۲، ص ۴۱۴.
۵. همان، ص ۴۲۳.
۶. همان.
۷. علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، مصر، ج ۹، ص ۱۷۱.
۸. احمد بن حنبل شیبانی، مسند، مصر، ج ۶، ص ۲۸۳.
۹. علی بن ابی بکر هیثمی، پیشین، ج ۹، ص ۱۷۲.
۱۰. ابن مغازلی، مناقب، ص ۳۸۰.
۱۱. در حدیث دیگری از عایشه با سند دیگر، نظیر همین حدیث آمده است که فاطمه علیهاالسلام فرمود: «راز رسول خدا را فاش نمیکنم.»
۱۲. همان، ص ۴۱۷ـ۴۲۱. نظیر این حدیث را نک. در: محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج ۶، ص ۲۶.
۱۳. همان، ص ۴۲۲ / محمّد بن عیسی بن سوره ترمذی، سنن ترمذی، مصر، ۱۳۵۸، ج ۵، ص ۷۰۱.
۱۴. همان، ص ۴۱۷ / و نیز نک: محمّد بن اسماعیل بخاری، پیشین، ج ۶، ص ۱۸ / علی بن احمد نسائی، سنن نسائی، قاهره، ۱۳۴۸، ج ۴، ص ۱۲.
۱۵. ابن عبد ربّه (احمد بن محمّد)، عقد الفرید، مصر، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۳۲۸.
۱۶. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۴۳.
۱۷. ر. ک: علی بن ابی بکر هیثمی، پیشین، ج ۹، ص ۱۶۵.
۱۸. ابن عبد ربّه، پیشین، ج ۳، ص ۲۳۰.
۱۹. محمّد بن اسماعیل بخاری، پیشین، ج ۴، ص ۹۶.
۲۰. سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داود، قاهره، ج ۳، ص ۱۴۴.
۲۱. ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، حیدرآباد (هند)، ج ۶، ص ۳۰۰.
۲۲. محمّد بن جریر طبری، تاریخ طبری، مصر، ۱۹۷۱، ج ۳، ص ۲۰۸ / احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نجف، ۱۳۸۹، ج ۲، ص ۱۱۷.
۲۳. ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۶، ص ۱۳.
۲۴. محمّد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، قاهره، ج ۲، ص ۱۰۹۶.
۲۵. محمّد بن جریر طبری، دلائل الامامه، نجف، ۱۳۸۳، ص ۳.
۲۶. سلیمان بن احمد طبرانی، پیشین، ج ۲۲، ص ۴۲۳.
۲۷. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او مدینه اسلام، قاهره، ج ۱۱، ص ۲۸۵.
۲۸. همان / محمّد بن یزید قزوینی، پیشین، ج ۱، ص ۲۵۳ / شبیه این روایت را نک: در احمد بن جنبل، پیشین، ج ۶، ص ۲۸۲.
۲۹. خطیب بغدادی، پیشین، ج ۱۲، ص ۴۹ـ۵۰.