(برگرفته شده ازکتاب بر بال اندیشه)
1 ـ دکتر « ریتین » که از مورخین بزرگ است مى گوید :
« دین محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) از نخستین ساعت ظهور خود ، و در زمان صاحب دعوت یعنى رسول گرامى (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) ثابت کرد که یک دین همگانى است . این آیین مقدس ، که براى هر نژادى مناسب است ، با هر عقلى نیز موافقت دارد و عقول بشرى ، در هر پایه از مدنیت باشد ، از آن بى نیاز نیست » .
2 ـ « جون اورکس » که از دانشمندان به نام انگلیسى است مى گوید :
« محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) در تمام عمر خود ، ذاتش به هیچ پلیدى آلوده نشد » .
3 ـ « مسترجون دى فنیزات » انگلیسى مى گوید :
« محمد از بزرگ ترین خیرخواهان نوع بشر است . ظهور او نشانه یکى از عالیترین عقول در تمام عالم مى باشد ، و اگر آسیا بخواهد به فرزندان خود افتخار کند ، سزاوار است که به این رادمرد بزرگ و بى مانند افتخار نماید . البته ظلم بزرگى است اگر بخواهیم حق بزرگوارى این مرد را ادا نکنیم ; زیرا این همان شخصى است که در هنگام ظهورش ، عرب در درجه انحطاط و توحّش بود که بر ما مخفى نیست ، و باز مى بینیم پس از بعثت او بر اثر انوارى که دیانت اسلام در دل هاى آنهایى که با میل آن را پذیرفتند ، چگونه اوضاع آن سامان منقلب شد ، به همین جهت است که شک در بعثت محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) را شک در قدرت خداوندى که شامل تمام جهان و جهانیان است باید دانست » .
4 ـ « خیر الله » مسیحى مى گوید :
« محمد کسى است که تمدنى به وجود آورد ، که چشم عالم را خیره ساخت و هنوز هم مورد احترام ، پسند و تعظیم فلاسفه جهان است . مقدس ترین قوانین را براى زناشویى و جنگ وضع نمود به طورى که هماره قانون گذاران جهان و مصلحین عالم ، از تعالیم او استفاده کرده و براى وضع قوانین و نظامات از این دین سهل و ساده استمداد مى جویند ، با این بیان ، فلاسفه و حکماى یونان و غیر یونان کجا مى توانند با این حکیم بزرگوار و عظیم الشان عرب ، برابرى کنند ؟» .
5 ـ دکتر « سموئیل زویمو » مى گوید :
« پیغمبر مسلمین ، بدون تردید از بزرگترین پیشوایان دینى ، مصلحین بى مانند ، دانشمندان فصیح و بلیغ عالم بوده و با وجود این ، یک فرمانده شجاع و فداکارى است » .
6 ـ « مسیو گروسه » در کتاب « تمدن هاى شرقى » مى گوید :
« محمد وقتى شروع به دعوت نمود ، جوان بلند همت و پاکدامنى بود که براى مشروع هاى مقدس ، سراسر عزم و اراده بود ، او خیلى بزرگتر و عالیتر از محیطى بود که در آن زندگى مى کرد . عرب در آن روز که آن مرد بزرگ ، آنها را به سوى خداپرستى دعوت کرد ، در منجلاب بت پرستى غوطهور بود ، در چنین هنگامى عزم کرد که آنها را به سوى خداپرستى دعوت کند . حالت اجتماعى و روحى قوم عرب نیز بى اندازه بود ، هرج و مرج عجیبى در میان آنها وجود داشت ، همدیگر را مى کشتند و غارت را امرى جایز مى دانستند ، اخلاق و عادتشان فاسد بود و به تمام معنى وحشى ; بنابراین تصمیم گرفت بر طبق دعوت خود ، یک حکومت دموکراسى که ضامن وحدتشان باشد ایجاد نماید و اخلاق و عادتشان را اصلاح کند ، او از همان ملت وحشى ، جامعه تربیت یافته اى به وجود آورد » .
7 ـ « لوئى توماس » نویسنده آمریکایى مى گوید :
« محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) پیغمبر عرب ، اول کسى بود که وحدت ملى عرب را عملى نمود ، آن قبایل را زیر یک پرچم گرد آورد و عجیب این است که در هنگامى که ظهور نمود ، نه تنها عربستان ; بلکه سراسر جهان محتاج به ظهورش بود » .
8 ـ « جرجیس سال » انگلیسى مى گوید :
« محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) بهترین و نیکوترین اخلاق را داشت و کاملاً بر عکس کسى بود که دشمنان او را معرفى مى کنند ، او منزه از هر بدى و پلیدى بود ، او کسى بود که براى اصلاح اخلاق بشر قیام نمود » .
9 ـ « سرمادک سایکس » مى گوید :
« شکى نیست که محمد ، در اثر نبوغ بى مانند خود ، و تعلیمات پردامنه اش موفق شد که فکر و عمل را دارا باشد ، و در اثر همین استعداد ، کشور بى همتایى تشکیل دهد و این موضوع مسلم است که او پیامبرى روشنفکر ، قانونگذارى بى نظیر و داورى عادل بوده است » .
10 ـ « ث . ل » که از دانشمندان بزرگ سرزمین عجائب و غرائب هند است مى گوید :
« وقتى در امر محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) تامل مى کنیم ، از عزم و اراده این مرد بزرگ ، که میان یک ملت زمام گسیخته و بداخلاق و بت پرستى ، پرورش یافته ، در شگفت مى مانیم ; زیرا همه مى دانیم که او تنها و بدون هیچ مساعدى ، با کمال مردانگى ، بدون ترس و واهمه ، براى تغییر اوضاع آن محیط فاسد قیام کرده و از کشته شدن نهراسید ، و به وعده هایى که به او داده مى شد اهمیت نمى داد . ما مى خواهیم بدانیم این نیروى عجیب را چه کسى به این رادمرد عربى داد ، و آن قوه بیان و نفوذ کلمه را از کجا آورد ، و با چه وسیله اى توانست بردگان را از قید غلامى آزاد کند و آن اتحاد بى مانند را میان طبقات بزرگان و اشراف ، و توده مردم برقرار سازد و آنها را دوست و برادر نماید ؟
در صورتى که ما هنوز در هندوستان براى دست مالیدن به بدن ، خونریزى مى کنیم و هنوز نتوانسته ایم ورود به بتخانه ها را براى هندوهاى از دین برگشته جایز ، بدانیم ! ما مى خواهیم بفهمیم که محمد این نیروى شگرف را از کجا به دست آورد ؟ و آن زندگانى سراسر افتخار ، سرچشمه اش در کجاست . کشور هندوستان هنوز دچار شرابخوارى است و این پندهاى حکیمانه که از بزرگان هندو به ما داده شده است ، کوچک ترین اثرى در جلوگیرى از استعمال الکل ندارد ، در صورتى که مطابق گفته کتاب هاى قدیم ، محمد همین که شراب را حرام کرد ، پیروان و یارانش خم شراب را شکستند و شراب و الکل را دور ریختند . مى خواهیم بگوییم : در محمد قوه مرموزى بود که مانند « مانیستیم » تاثیر داشت .
آیا این قوه و نیرو کجا بود ؟ ما نمى دانیم ; ولى همینقدر آثار آن را مشاهده مى کنیم ; زیرا با همین قوه بود که محمد توانست آن ملت زمام گسیخته را با هم متحد کند ، و ملت واحدى از آنها به وجود آورد ، و از توحّش و نادانى آنها را نجات دهد ، و به آنها عظمت و اقتدار بخشد ، و تا به تمام ملل جهان سرورى و حکم فرمایى کند . آن روز بود که ملت او توانست حاکم بر مدنیت جهان شود ، و ابواب دانش و علم را بر جهانیان باز کند ، و با همت او بود که زبان عربى زبان علم و ادب و راهنما ، و مربى بشر گردید ، و همان تربیت مربى اسلامى بود که در آسیا و اروپا ، یک اجتماع تازه و یک مدنیّت بى مانندى ایجاد کرده و خدمت هاى شایانى به انسانیت نمود . اى محمد ! اى پیامبر بر حق که نیروى بى مانند تو از مصدر جلال خداوندى ، و عالم غیب و ابدیت سرچشمه گرفته است ، من با کمال فروتنى در برابر عظمت تو سر فرود مى آوریم » .
11 ـ « برنارد شاو » فیلسوف بزرگ انگلیسى مى گوید :
« من همواره براى دین محمد (صلّى اللّه علیه و اله و سلم) بلندترین جایگاه را قائل هستم ; زیرا زندگانى حیرت آور این مرد ، تاثیر عجیبى در من داشته است ، بنابراین معتقدم دین او یگانه دینى است که با تمام ادوار زندگى بشرى مناسب مى باشد ، و قابلیت آن را دارد که هر نسلى را به خود جلب کند ، اما من پیش بینى مى کنم که اروپا در آینده ، دین محمد را قبول خواهد کرد ، آثار آن از الآن نمایان است ; زیرا اروپاییان به آن اقبال کرده اند . در قرون وسطى روحانیون دین مسیح ، یا بر اثر تعصب و یا به واسطه نادانى ، که هر دو بسیار زشت است ، اسلام را به رنگ هاى بدى درآورده و آن را به بدترین شکلى که مى توانستند معرفى کرده بودند ، در واقع روحانیون آن روز ، دشمن محمد و دین او بودند و تا پاى مرگ بر این دشمنى باقى ماندند . من تاریخ زندگى و شخصیت او را از این لحاظ که مرد بزرگ و نابغه اى است مورد مطالعه قرار دادم ، آن چه بر من محقق شد این است که او از دشمنى با مسیح منزه است .
ما باید محمد را نجات دهنده بشریت بدانیم ، و من معتقد هستم که اگر شخصى مانند او متصدى حکومت عالم امروز شود ، به طور قطع مشکلات آن را حل خواهد کرد و صلح و آرامش و سعادت را که جهان کمال احتیاج به آنها را دارد ، فراهم خواهد آورد .
خوشبختانه در قرن نوزدهم عده اى از دانشمندان اروپا ، مانند : « کارلایل » ، « گوته » و « گیبون » به ارزش حقیقى دین محمد پى بردند و بر اثر آن ، تحول عجیبى در اروپا نسبت به دین اسلام به وجود آمد و موفقیت زیبایى یافت ; ولى در این قرن ، اروپا در راه توجه به اسلام پیشرفت زیادى کرده و علاقه شدیدى نسبت به دین محمد از خود نشان مى دهد و شاید در قرون آینده ، از این جلوتر برود و معتقد به آن شود و به فایده عقیده محمدى اعتراف نماید ، و تصدیق کند که براى حل مشکلاتش بهترین وسیله باشد . از همین جا مى توانید تصدیق کنید که پیش گویى من بجا بوده و در همین وقت عده زیادى از افراد ملت من و سایر اروپاییان دین محمد را قبول کرده اند ، در هر صورت به طورى که مى توان گفت : تحول اروپا و توجهش به اسلام شروع شده است » .
12 ـ « کارلایل » فیلسوف و نویسنده بزرگ انگلیسى مى گوید :
« امروز یکى از بزرگترین ننگ هاست که کسى از مردم این دوره به مطالبى گوش دهد که از آن مطالب گمان رود ، دین اسلام دروغ بوده و محمد مزوّر و دروغگوست ، و بر ماست که بر علیه این اقوال بى معنى و خجلت آور قیام و با این آراء در جنگ باشیم ; زیرا رسالتى را که آن پیامبر آورد و تاکنون 12 قرن از آن مى گذرد ، هنوز نور هدایتى است که دویست میلیون ( این آمار مربوط به زمان کارلایل است ) انسان ، که خداى متعال آنها را مانند ما آفریده است ، در پرتو آن زندگى مى کنند ، و اگر کسى از شما تصور کند این دینى که میلیون ها مردم ، که از حساب خارج هستند ، قرن ها در پرتو آن زیسته و بر آن درگذشته اند دروغ و باطل است ، باید بدانند که نظر من بر خلاف اوست و هرگز نمى توانم نظر او را تایید کنم .
کسى که این راى را دارد چه راى بدى است و چه ادعاى باطلى و چقدر صاحبان این راى ضعیف و احمق هستند و براستى سزاوار دلسوزى و ترحم مى باشند .
بنابراین هر کسى بخواهد در علوم کائنات منزلت و مقامى به دست آورد ، لازم است که هیچ یک از گفته هاى این بى خردان را تصدیق نکند ; زیرا این آراء ، نتیجه نادانى ، کفر و زاییده دوره انکار و الحاد است .
بزرگترین دلیل ، بر سیه دلى و فساد اندرون و مرده بودن روح حقیقت ، در زندگى اینان است و شاید جهان کافرتر و ناسپاس تر و پلیدتر از این گروه ، به خود ندیده باشد .
آیا براستى شما اى برادران ! دیده یا شنیده اید که یک مرد دروغگو بتواند یک دین عجیب و بى مانندى ایجاد کند ؟ به خدا که مرد دروغگو قادر نیست خانه اى از خشت خام بر پا کند ; زیرا اگر آگاه از وضع و طبع و خواص گچ و سنگ و آجر و خاک و سایر مصالح ساختمانى نباشد ، آنچه را که مى سازد خانه نیست ; بلکه تلى است از مصالح رویهم ریخته و توده اى است از موادى که بهم دیگر مخلوط شده اند و بدیهى است که چنین بنایى غیر ممکن است مدت 12 قرن بر پا باشد و 200 میلیون در آن ساکن شوند ; زیرا قواعد حکم مى کنند که چنین ساختمانى ، باید فرو ریزد و آثارش به طورى محو شود که اثرى از آن باقى نماند ».
خوانندگان ارجمند با این اعترافات و هزاران اعتراف دیگر ، از دانشمندان بیگانه و غیر مسلمان درباره شخص پیامبر و آیین کامل و جامعش ، باز مى توان گفت دین اسلام مانع از ترقى و تعالى است ؟ مسلم این قضاوت در حق آیین یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان صحیح است ; اما این گونه بر آیین مقدس و پاک اسلام قضاوت کردن از کمال بى انصافى و بى خردى است .
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: کتاب بر بال اندیشه