نقش مربى کامل در حیات انسان

از مطالعه فصول قبل به این نکته رسیدید که انسان علاوه بر جنبه ظاهر داراى دنیایى است باطنى ، و ریشه تمام برنامه هاى مثبت و منفى را باید در این قسمت از وجودش جستجو کرد .تربیت صحیح و یا غلط بالاترین و موثرترین نقش را در حیات انسان به عدئه دارند ، چنانچه انسان سایه نشین تربیت صحیح شود روى زمین مبدل به بهشت خواهد گشت و در مقابل اگر انسان در معرض تربیت غلط واقع شود دنیا را پر از جور و ظلم خواهد کرد ، وضع امروز جهان روشن ترین دلیل بر این مطلب است که بشریت گرفتار تربیت غلط شده و عجیب است که از دورن همین برنامه غلط مى خواهد به اصلاح حال و قال برخیزد انسان بدون بازگشت به حوزه هدایت الهى چهره صلح و صفا را در جوانب مختلف حیات نخواهد دید ، انسان بدون دست زدن به دامن مربیان واقعى روى سلامت نمى بیند .آرى ، تربیت صحیح است که آدمى را بیدار کرده و او را به سوى عالى ترین مقصد رهنمون مى شود .تربیت واقعى بیش از آنچه جنبه علمى دارد داراى جنبه علمى است و این هم بسته به مربى حقیقى است ، مربى باید با یک سلسله کارهایى که بیشتر جنبه روانى دارد در روح افرادى که تحت تربیت او هستند نفوذ کند ، و در اعمال دل و جان آنها دست بیندازد و به تعدیل و پرروش غرایز بپردازد .مربى کامل آن کسى است که علاوه بر آشنایى کامل به خوبى ها و بدى ها و اطلاع دقیق از اسرار رموز وجود انسان شخصاً یک فرد کامل از نظر اخلاق و عمل باشد ، زیرا انتظار تربیت از ذات نایافته تربیت انتظار بى جایى است .آنقدر که صفات و اخلاق مربى در تکمیل و تربیت افراد زیردست موثر است هیچ چیز حتى علم و دانش او موثر نیست .ممکن است بى خبران بگویند : دنیا فعلا دنیاى مادى است پرداختن به امور معنوى برنامه اى است بیهوده و باید همرنگ جماعت شد ، در جواب آنان باید گفت :اولا : با اقرار اربابان خودتان جهان فعلى جهان پر از فساد و آشوب و اضطراب است و طبع هیچ انسانى به این زندگى راضى نیست پس سخن شما کاملا بیهوده است .و ثانیاً : اصل همرنگ شدن یکى از اصول مسلم روانى است ، و مطابق این اصل انسان کششى در وجود خود به سوى هماهنگى و همرنگى با دگران حس مى کند و در اثر آن به طرف اعمال و صفات آن کسانى جذب مى شود ، چرا با مطالعه در احوال بهترین مربیان اخلاق و انسانیت آدمى به همرنگى درنیاید ؟این احساس و انجذاب البته در برابر افرادى که انسان به آنها ایمان دارد یا ایمان پیدا مى کند خیلى نیرومند و قوى تر است ، و بدین ترتیب مسلم مى شود که مربى کامل علاوه بر این باید یک فرد جامعى باشد و مورد اطمینان و علاقه تا اخلاق چراغ راه زندگى   مردمى که مى خواهند در سایه تربیت او پرورش یابند روى اصل همرنگ شدن تحت تاثیر او قرار گیرند ، و این کمال در شخص ممکن نیست مگر اینکه از ناحیه یک مبدا مطمئن و غیر قابل تردیدى جامع بودن آن مربى در تمام زوایاى زندگى تضمین شده باشد .آیا چنین کسى جز پیامبر معصوم و امام پاک مى تواند باشد ؟ پیامبر و امامى که از طرف آفریدگار جهان به عنوان مربى و راهنما تعیین شده و علاوه بر علمِ سرشار از هر گونه گناه و انحرافى مصون است .آرى ، رسیدن به منزل مقصود ، و راه یافتن به حریم کمال و پاکى روح بدون بعثت انبیاء و امامت ائمه ممکن نبود ، و خداوند بزرگ که از خلقت ما انسان ها هدفى مقدس داشته ، چنین مربیانى براى ما قرار داده تا در سایه تربیت آنان روح انسانى صفا گیرد و از هر گونه آلودگى پاک گردد ، و انسان اگر بخواهد از اصل همرنگ شدن استفاده کند چه بهتر که همرنگ انبیاء شود ، و در مکتب آنان طریق رشد و هدایت را بپیماید .