هنگامى كه زمينه هاى مكارم اخلاقى فراهم شود به راحتى مى توان مردم را به اجراى احكام حق ـ چه در مرحله ى عبادت و چه در مرحله ى خدمت به خلق ـ وادار كرد .زمانى كه متكبّر را از بيمارى كبر علاج كنند و باطنش را به تواضع بيارايند چون دعوت به نماز و روزه و حج و ديگر عبادات شود ، به خاطر تواضع و خاكسارى و فروتنى اش در مدار نماز و روزه و حج و ديگر عبادات قرار مى گيرد .نيز اگر دعوت شود كه حقوق پدر و مادر و زن و فرزند و اقوام و خويشان و ديگر مردم را رعايت كند ، قطعاً رعايت خواهد كرد . ديگر جهات مثبت و منفى اخلاق هم به اين صورت است . بر مربيان جامعه و معلمان نيك سيرت و انديشمندان و دانشمندان و علماى ربانى بايد معلوم و روشن باشد كه بدون تزكيه ى نفس مردم ، نمى توان آنان را به اجراى حقايق و عمل به فرايض و رعايت حقوق واجب وادار كرد .آنان كه آراسته به مكارم اخلاقى نيستند نمى توانند با حق و با قيامت و با پيامبران و با امامان و نهايتاً با بهشت پروردگار و خشنودى و رضاى حق پيوند داشته باشند . پيوند با همه ى اين حقايق در سايه ى تواضع و خشوع و انصاف ميسّر است .پيامبر بزرگ اسلام و اهل بيت گراميش رذايل اخلاقى را ريشه ى كفر مى دانند . چگونه مى توان كسى را كه آلوده به ريشه هاى كفر است در مدار عبادت حق و خدمت به خلق قرار داد ؟!قَال أبوعَبدالله (عليه السلام) أصولُ الكُفرِ ثَلاثَةٌ : الحِرصُ وَالإستكبارُ وَالحَسَدُ .فَأمَّا الحِرصُ فَإنّ آدَمَ حينَ نُهِىَ عَن الشَّجَرةِ حَمَلَهُ الحِرصُ عَلى أنْ أكَلَ مِنهَا ; وَأمّا الاِستِكبارُ فَإبلِيسُ حَيثُ أُمِرَ بِالسُّجودِ لآدَمَ فَأبَى ; وَأمَّا الحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَيثُ قتلَ أحدُهُما صَاحِبَهُ.امام صادق (عليه السلام) فرمود : ريشه هاى كفر سه چيز است : حرص و كبر و حسد ;و اما حرص ، آدم با اين كه از خوردن ميوه ى درخت ممنوعه نهى شده بود ولى حرص او را به خوردن آن وادار كرد ;و اما كبر ، ابليس با اين كه به سجده بر آدم دعوت شده بود ولى كبر باعث خوددارى او از سجده شد ;و اما حسد ، قابيل به خاطر حسد خون برادرش هابيل را ريخت .اگر آدم دچار حرص نبود يقيناً به آن درخت نزديك نمى شد ; واگر ابليس برخوردار از فروتنى بود بى ترديد همراه فرشتگان به آدم سجده مى كرد ; و اگر قابيل آلوده به حسد نبود قطعاً برادرش را نمى كشت .من گمان نمى كنم بتوان اسلام و حقايق نورانى اش را در فرد و خانواده و جامعه اى كه دچار رذايل اخلاقى است پياده كرد .دلسوزان ابتدا بايد نفوس مردم را به مكارم و ارزش هاى اخلاقى بيارايند تا گوهر احكام الهى و حقايق اسلامى بر صفحه ى نفوسشان جاى گيرد و از بركت مكارم اخلاقى ثبات و دوام يابد .سعدى در اين زمينه چه زيبا مى گويد :
زمين شوره سنبل برنيارد *** در آن تخم عمل ضايع مگردان
آرى ، در شوره زار رذايل اخلاقى دانه هاى پرقيمت و پرمحصول عبادات و حالات ملكوتى فاسد مى شود و از قابليت رشد ساقط مى گردد .
چه بسيار اتفاق افتاده كه كسانى در ابتداى كار ، نفسى سالم و باطنى درست و قلبى پاك داشتند ، و به خاطر سلامت نفس و باطن درست و قلب پاكشان به همه ى احكام الهى و حقوق انسانى توجه عملى نمودند ، و ساختمانى از حقايق اسلامى را در سرزمين وجود خود ساختند ; ولى در پايان كار به برخى از رذايل اخلاقى دچار شدند و آن رذايل سبب شد كه همه ى محصولات عبادتى و خدمتى خود را از دست بدهند و ساختمان حقايق را به دست تخريب بسپارند و به زيان دنيا و آخرت دچار شوند كه از بارزترين نمونه هاى اين گونه مردم طلحه و زبيرند !!
برگرفته از کتاب زیباییهای اخلاق استاد حسین انصاریان