نعمت زمين
منابع : کتاب عرفان اسلامی جلد سه نوشته: استاد حسین انصاریان
قرآن عزيز در بسيارى از آيات، مسئله زمين و منافع بىشمارى كه براى موجودات زنده، بهخصوص انسان دارد، مطرح كرده و زمين را يكى از بزرگترين نعمتهاى حضرت حق دانسته.
[الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ] «1».
آن پروردگارى كه زمين را براى شما بسترى گسترده و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد و از آسمان، آبى [مانند برف و باران] نازل كرد و به وسيله آن از ميوههاى گوناگون، رزق و روزى براى شما بيرون آورد.
اگر كسى بخواهد همين يك آيه را موشكافى كند، به اين معنى كه مسئله باران و كليه ميوهها و سبزيجات و داروهايى كه به وسيله آن از زمين مىرويد توضيح دهد، از هزار مجلد كتاب تجاوز مىكند.
قرآن مجيد، مسائل زيادى را ذكر مىكند، تحقيق و كشف اسرار و رموز آن مسائل برعهده خود انسان است.
وقتى انسان به كتبى كه درباره زمين و خاك و كوه و معادن و كتبى كه درباره ميوهها و سبزيجات و حبوبات و داروهاى گياهى نوشته شده مراجعه مىكند به
______________________________
(1)- بقره (2): 22.
جهانهاى بهتآور و اعجاب انگيزى برمىخورد و بىاختيار در برابر حضرت حق تعالى خود را مكلّف و موظّف مىبيند كه سر عبادت و پرستش به خاك بسايد.
با ارزشترين و سودمندترين مادّه زمين چيست؟ شايد فكر كنيد طلا يا نقره يا فلز ديگرى باشد كه به صورت معادن وسيع موجود است، محققاً اين فلزات بسيار مفيدند و ما بدون آنها در زحمت خواهيم افتاد؛ اما بيشتر ثروت و منفعت ما در خاك است.
موجودات زنده براى بقاى خود به خاك احتياج دارند. گياهان، آب و مواد كانى را مستقيماً از خاك مىگيرند، انسان و جانوران ديگر از گياهان تغذيه مىكنند، غذاهايى كه به بدن ما مىرسد از خاك به دست مىآيد.
در طى هزاران سال، كشاورزى يكى از صنايع اساسى انسان بود، امروزه جمعيت زمين به سرعت زياد مىشود و بيش از همه به محصولات كشاورزى محتاج است و نه تنها خوراكمان را از كشاورزى تهيه مىكنيم، بلكه بعضى از مواد لازم براى تهيه البسه و دارو و ساختمان و بسيارى از چيزهاى مفيد ديگر هم از خاك به دست مىآيد.
نيروهاى طبيعى، سنگها را خرد مىكنند، جويبارها و يخچالهاى طبيعى اين ذرّات را برداشته و به جاى ديگر مىبرند، تمام اين عوامل به تشكيل خاك كمك مىكنند و اين خاك براى حيات موجودات زنده، منبعى از منافع مىگردد!!
خاك، موجودات زنده بسيارى در بر دارد. يك مشت خاك ممكن است شامل:
ميليونها موجود ميكروسكوپى به نام باكترى باشد، بسيارى از باكترىها براى رشد گياهان عالىتر مفيد است، علاوه بر باكترىها بسيارى از كپكها و جلبكها و انواع مختلف جانوران در خاك يافت مىشوند. بسيارى از اين موجودات زنده خاك را متخلخل مىكنند و بدين طريق آن را براى رشد گياهان آمادهتر مىسازند، ضمناً به تغيير ذرّات معدنى و كود، كمك مىنمايند، به قسمى كه آنها را قابل حل شدن در آب مىسازند.
اگر مقدارى خاك از زمين حاصل خيز برداريد، چيز غير عادى در آن نخواهيد ديد، ولى عدّهاى موجودات زنده در آن هست كه تعداد آنها احتمالا بيش از جمعيت تمام جهان است!!
بعضى دانشمندان كه در پى كشف داروهاى جديدند، مقدارى از خاك را در يك لوله آزمايش بريزند و آب مقطر به آن اضافه كنند و آن را تكان دهند، سپس قدرى از مخلوط در يك جعبه پترى (بشقاب مخصوصى است كه براى روياندن كولونى كپكها و باكترىها به كار مىرود) وارد سازند.
پس از آنكه كلنى كپكها و باكترىها رشد كردند، فرآوردههاى شيميايى مخصوصى را كه براى از بين بردن يا متوقف ساختن رشد موجودات زيانآور تهيه كردهاند روى آنها اثر مىدهند.
پيدا كردن يك دارو با اين روش از مشتى خاك، درست مانند پيدا كردن يك سوزن در يك دسته علف خشك است؛ ولى با اين روش بود كه داروهاى معجزهآسايى نظير پنىسيلين، اورئومايسين و استرپتومايسين، از بين برنده مولّدهاى امراض انسانى كشف گرديد!!
بشر، مدّتى دراز است كه روى زمين زندگى مىكند و نيازمندىهاى وى كم بود و خوراك و پوشاك و مسكن براى او كفايت مىكرد، امروز احتياجات وى دم به دم افزون مىشود و او براى تأمين آنها چيزهاى تازه ابداع و اختراع مىكند و آنها را به مقادير زياد و زيادتر آماده مىسازد، ما در دوران وفور نعمت زندگى مىكنيم و هزاران ماشين و وسايل فنى در اختيار خود داريم؛ اما براى ساختن آنچه مورد نياز ما است به منابع دائمى مواد اوليه مانند: فلزات، زغال، نفت و سنگ احتياج داريم، تمام اين موادّ را از قشر زمين بيرون مىآوريم.
زمين، گنجينه عظيمى است كه مقدار فوقالعادهاى ثروت در گوشه و كنار آن نهفته است، يكجا آهن دارد و جاى ديگر زغال و نفت و باز جاى ديگر آلومينيوم و ساير فلزات، بشر وسايلى در اختيار دارد كه محصول زحمات مخترعين است كه با آنها مواد مختلف را از دل معدن بيرون مىكشد، معدنچيان و دانشمندان و مخترعان و صنعتگران، مواد خام را از زمين بيرون مىآورند و به صورت آنچه كه مورد نياز ماست در مىآورند «1».
[أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً* وَ الْجِبالَ أَوْتاداً* وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً* وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً* وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً* وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً* وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً* وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً* وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً* لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً* وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً] «2».
آيا زمين را بستر آرامش قرار نداديم؟* و كوهها را ميخهايى [براى استوارى آن؟]* و شما را جفتهايى [به صورت نر و ماده] آفريديم،* و خوابتان را مايه استراحت و آرامش [و تمدّد اعصاب] قرار داديم،* و شب را پوششى* و روز را وسيله معاش مقرّر كرديم؛* و بر فرازتان هفت آسمان استوار بنا نهاديم،* و چراغى روشن و حرارتزا پديد آورديم،* و از ابرهاى متراكم و بارانزا آبى ريزان نازل كرديم* تا به وسيله آن دانه و گياه برويانيم،* و باغهايى از درختان به هم پيچيده و انبوه بيرون آوريم.
در اين آيات بسيار مهم، قرآن مجيد به نعمت با عظمت زمين و قسمتى از
______________________________
(1)- علم و زندگى: 133.
(2)- نبأ (78): 6- 16.
نعمتها كه در ارتباط با زمين است و نعمتهاى ديگر كه در تداوم حيات انسان نقش مهمى دارد اشاره كرده كه با استفاده از بعضى تفاسير بهخصوص تفسير نوين به توضيح مختصر هريك از آيات مىپردازيم.
قرآن مجيد مكرّر از زمين نام برده و در هر مورد به مناسبت مقام، صفتى و فائدهاى بيان كرده است.
در مادّه لفظ مهاد كه ابوالفتوح رازى «گسترده» و كشف الاسرار ميبدى «آرامگاه» ترجمه كردهاند كتب لغت سه معناى «تسويه» و «تسهيل» و «اصلاح» را آوردهاند، بنابراين لفظ مذكور به تنهايى ما را متوجّه مىسازد كه زمين هموار و استفاده از آن آسان و براى زندگى صالح است.
اگر به جاى تسويه و مسطّح بودن، قدم به قدم كوههاى بسيار بلند و درّههاى خيلى عميق بود و به جاى سهولت، سطح زمين را سنگهاى بسيار سخت پوشيده يا باتلاقهايى گرفته بود كه با قدم نهادن در آن، همه را در خود فرو مىبرد و حفر چاهها و كاريزها و ساختن خانه و امر زراعت در آن ممكن نمىشد و اگر به جاى صلاحيت، قشر زمين مشتعل و داغ يا به عكس بسيار سرد و پوشيده از يخ بود آيا نباتى و جانورى در آن موجود مىشد؟
[أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً] «1».
آيا زمين را بستر آرامش قرار نداديم؟
جبال اوتاد زمين است، اوتاد، جمع وتد به معناى ميخهاى بزرگ است، گفته مىشود كه مركز زمين آتش مشتعل است كه گاهى از دهانه كوههاى آتش فشان مقدار كمى از موادّ گداخته درونى به سطح زمين پرتاب شده و شهرى عظيم مانند
______________________________
(1)- نبأ (78): 6.
پمپى را نابود مىسازد، روى اين كره آتش پوسته نازكى است البته نسبت به حجم زمين كه جانداران بر آن زندگى مىكنند، در فاصلههاى كم يا زياد، كوهها قرار دارند كه هر قطعهاى از قشر زمين به آنها اتّصال مىيابد، اگر كوهها تكيهگاهى براى اين قطعات مختلف نباشند يكسره سطح زمين در نتيجه فشار مواد منفجره از داخل در حركت و اضطراب مىافتد و گرفتار زلزلههاى ويران كننده و پى در پى مىشود، پس خيمه سطح زمين را ميخهاى محكم كوهها آرام نگه مىدارند.
و نيز كسانى كه اندك اطلاعى از علم هواشناسى دارند، مىدانند كه شدت بادها هنگامى كه به سطح زمين مىرسد به وسيله كوهها شكسته مىشود و گرنه همواره بادهاى بسيار شديد، طوفانهاى عجيب ايجاد مىكرد و آرامش ساكنان زمين را بر هم مىزد و درختهاى بسيار بزرگ را از ريشه مىكند و جانوران را پرتاب كرده زندگى را بر همه زندگان نباتى و حيوانى دشوار بلكه محال مىساخت، پس به اين لحاظ نيز مىتوانيم كوهها را ميخ زمين بناميم كه موجب سكون و آرامش سطح زمين و اهل زمين هستند!!
[وَ الْجِبالَ أَوْتاداً] «1».
و كوهها را ميخهايى [براى استوارى آن؟].
و شما را جفت، جفت آفريديم و اين جفت آفريده شدن انسان و همه موجودات از اعظم نعمتهاى الهى است و شما مىتوانيد با اندك انديشه به اين معنى توجه كنيد كه اگر براى موجودى جفتى نباشد، زندگى براى او چه سخت و گاهى غير قابل تحمل است!
قرآن مجيد در سوره حج آيه ششم، شعرا آيه هفتم، لقمان آيه دهم، ق آيه
______________________________
(1)- نبأ (78): 7.
هشتم، رعد آيه چهارم، ذاريات آيه پنجاهم، به جفت بودن تمام موجودات عالم تصريح دارد.
بايد به آنان كه كشف اين حقيقت بزرگ را به دانشمندان قرون اخير نسبت مىدهند گفت: اين مسئله از اكتشافات جديد و تازه نيست، قرآن مجيد در هزار و چهارصد سال پيش اين معنى را بازگو كرده است.
يكى از فلاسفه بزرگ اروپا به نام «مومنيه» جفت بودن تمام موجودات را يكى از بهترين دلايل وجود حق دانسته آنجا كه مىگويد:
اگر ما فرض كنيم جهان آفرينش به طور خارق العاده كه عقل بشر به آن دسترسى ندارد، بدون آفريننده با اختيار و ارادهاى خلق شده و اتفاقات پى در پى منجر به وجود يافتن مردى گشته است، آيا عقل اين را مىتواند بپذيرد كه باز هم تصادفات و اتفاقات موجود ديگرى را كه در ظاهر و صورت همانند او در تركيبات داخلى مقابل و مباين او باشد ايجاد نموده باشد، تا نسل بشر باقى بماند و زمين آباد گردد؟
آيا همين يك دليل به تنهايى كافى نيست تا ما بپذيريم كه هستى، آفرينندهاى مختار دارد كه كائنات را ابداع فرموده و گوناگون ساخته و قوا و غرائز و حواس و الهامات فطرى و ابزار و اندام متناسب به هر نوع عنايت فرموده تا به زندگى خويش ادامه دهند و به كمال لايق خود برسند.
[وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً] «1».
و شما را جفتهايى [به صورت نر و ماده] آفريديم.
______________________________
(1)- نبأ (78): 8.
English