
وسائل هدايت - جلسه نوزدهم (1) - (متن کامل + عناوین)
هدايت الهى در شب قدر
تهران، حسينيه هدايترمضان 1383
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
شب قدر به نظر رسول خدا و ائمه طاهرين عليهمالسلام شبى است كه پروردگار عالم به خاطر آن يك سوره كامل در قرآن مجيد نازل فرموده است.
خود پروردگار عالم اين شب را بيش از هزار ماه ارزش داده است. اگر نور معنويت از عالم ملكوت در طول شبهاى سال با يك ولت به انسان مىرسد، امشب اين نور، اين روشنايى و معنويت سى هزار برابر شبهاى ديگر براى انسان تهيه ديده شده است.
بچههايى كه در رحم مادر هستند، امشب مورد توجه حضرت حق هستند. تمام حيواناتى كه در جنگلها، درياها و صحراها هستند، تمام ملائكه ملكوت، از عرش تا فرش، تمام انسانهايى كه از دنيا رفتهاند و در عالم برزخ هستند، امشب مورد عنايت خاص حضرت حق هستند.(1)
1 ـ الكافى: 4/157، باب في ليلة القدر، حديث 3؛ «مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عليهالسلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ عَلاَمَةِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ عَلاَمَتُهَا أَنْ تَطِيبَ رِيحُهَا وَ إِنْ كَانَتْ فِي بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ كَانَتْ فِي حَرٍّ بَرَدَتْ فَطَابَتْ قَالَ وَ سُئِلَ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ تَنْزِلُ فِيهَا الْمَلاَئِكَةُ وَ الْكَتَبَةُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَيَكْتُبُونَ مَا يَكُونُ فِي أَمْرِ السَّنَةِ وَ مَا يُصِيبُ الْعِبَادَ وَ أَمْرُهُ عِنْدَهُ مَوْقُوفٌ لَهُ وَ فِيهِ الْمَشِيئَةُ فَيُقَدِّمُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُوءَخِّرُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يَمْحُو وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ.»
الكافى: 4/157، باب في ليلة القدر، حديث 4؛ «عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالُوا قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ وَ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ سَعِيداً السَّمَّانَ كَيْفَ يَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ قَالَ الْعَمَلُ فِيهَا خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ.»
بيدارى شبهاى قدر
امشب را پيغمبر و ائمه ما عليهمالسلام سفارش كردهاند كه تا شروع اذان صبح نخوابيد، چه بسا كه در لحظاتى بخواهند به شما نظر كنند، اما شما حاضر نباشيد.
اين كلاسى است كه رضايت ندارند امشب كسى از اين كلاس غايب باشد. آنهايى كه روى تخت بيمارستانها، يا در زندانها هستند، و نمىتوانند در جلسات امشب شركت كنند، فقط به قلبشان بگذرد كه اى كاش امشب ما در مراسم احيا بوديم، خداوند همه چيز به آنها عنايت مىكند.
شما مهمانهايى هستيد كه امشب ملائكه مأمور پذيرايى از شما هستند.
« تَنَزَّلُ الْـمَلَئِكَة وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ »(1)
نه براى يك امر و ده امر.
« سَلَـمٌ هِىَ حَتَّى مَطْـلَعِ الْفَجْرِ »(2)
نخوابيد، تا با دميدن طلوع صبح، خدا از وجود شما طلوع كند، نور معنويت و آخرت از وجود شما سر بزند. قيافه ما بعد از اذان صبح بايد عوض بشود، كه هر
1 ـ قدر (97) : 4؛ «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [ تقدير و تنظيم [هر كارى نازل مىشوند .»
2 ـ قدر (97) : 5؛ «اين شب تا برآمدن سپيدهدم [ سراسر ] سلام و رحمت است .»
كسى ما را ببيند، بگويد: فرق كردهاى.
ما خيال نكنيم كه مطلع الفجر در تمام شهرها و بيابانها همان جايى است كه آفتاب طلوع مىكند. اين مطلع الفجر مادى است، و خيلى پيش خدا نمىارزد.
مطلعُ الفجر واقعىِ خدا تو هستى. تو هستى كه اول اذان صبح، خورشيد وجود خدا بايد از وجود تو سر بزند.(1)
ملائكه بيهوده به زمين نمىآيند. يك مأموريت آنها اين است كه نزديك صبح خودشان را به شما بمالند، نورانى بشوند و برگردند. امشب ما از آسمان فيض نمىگيريم، آسمانىها از ما فيض مىگيرند. امشب واسطه فيض بين خدا و ملائكه ما زمينيان هستيم. امشب آسمان بر زمين نمىدرخشد، زمين بر آسمان مىدرخشد.
« سَلَـمٌ هِىَ حَتَّى مَطْـلَعِ الْفَجْرِ »
امشب بود كه زهرا عليهاالسلام بچههاى سه ساله و چهار سالهاش، حسن و حسين را دو طرف خودش نشاند و يك ظرف آبى را كنار دستش گذاشت، بچهها پرسيدند: مادر اين آب را براى چه آوردهاى؟ فرمود: مىخواهم تا صبح اگر يك وقت چشمتان گرم خواب شد، آب به صورت شما بزنم كه خوابتان نبرد.(2)
1 ـ تفسير فرات الكوفي: 581، و من سورة القدر، حديث 747؛ «أبي عبد الله عليهالسلام أنه قال إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ الليلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرك ليلة القدر و إنما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها أو من معرفتها الشك [ من أبي القاسم ] و قوله وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يعني خير من ألف موءمن و هي أم الموءمنين تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها و الملائكة الموءمنون الذين يملكون علم آل محمد صلىاللهعليهوآله و الروح القدس هي فاطمة عليهالسلام بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ يعني حتى يخرج القائم عليهالسلام .»
2 ـ دعائم الإسلام: 1/282، ذكر ليلة القدر؛ بحار الأنوار: 94/10، باب 53؛ «وَ عَنْهُ صلىاللهعليهوآله أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَطْوِي فِرَاشَهُ وَ يَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِي الْعَشْرِ الاْءَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ كَانَ يُوقِظُ أَهْلَهُ لَيْلَةَ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ وَ كَانَ يَرُشُّ وُجُوهَ النِّيَامِ بِالْمَاءِ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ عليهالسلام لاَ تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا يَنَامُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ تُدَاوِيهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا.»
برنامهريزى براى شب قدر
وقتى برگشتيد، چراغ اتاقتان را خاموش نكنيد، يازده ركعت نماز شب بخوانيد، قنوت آن نماز را طولانى كنيد، خدا فرموده است: از قنوت طولانى خوشم مىآيد. ركوع نماز را طولانى كنيد، سجده آخر آنقدر طول بكشد كه خدا به ملائكه بگويد: مىخواهم به بندهام پيش شما مباهات كنم.(1) امشب خيلى عظمت دارد. اينها يك گوشه كوچك آن است.
قرآن بخوانيد. يك قسمت از وقت را خرج زيارت وارث حضرت سيدالشهداء عليهالسلام كنيد.
يك توبه جامع و يك بازگشت كامل داشته باشيد.
هر كسى تا امشب عملاً، اخلاقا و مالاً با پروردگار عالم قهر بوده، بداند كه اين قهر بودن، يك طرفه بوده است. فقط شما قهر بوديد. او قهر نبوده است، چون او با شما قهر نيست و منتظر آشتى كردن شما است. او با بندهاش قهر نمىكند.
علامت آشتى بودن خدا هم چشم و قلبتان است. اگر امشب به طور جدى از گناهان گذشته پشيمان شديد، اين علامت اين است كه بنده من، من با تو قهر نبودم، اگر گريه كرديد، گريه علامت اين است كه با همه آلودگى، قبولت كردهاند.
1 ـ الدعوات: 207، فصل في ذكر أدعية مفردة لأوجاع معينة؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام أَنَّ لَيْلَةَ الثَّالِثِ وَ الْعِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُهَنِيِّ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ وَ فِيهَا تَثْبُتُ الْبَلاَيَا وَ الْمَنَايَا وَ الآْجَالُ وَ الاْءَرْزَاقُ وَ الْقَضَايَا وَ جَمِيعُ مَا يُحْدِثُ اللَّهُ فِيهَا إِلَى مِثْلِهَا مِنَ الْحَوْلِ فَطُوبَى لِعَبْدٍ أَحْيَاهَا رَاكِعاً وَ سَاجِداً وَ مَثَّلَ خَطَايَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ يَبْكِي عَلَيْهَا فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَجَوْتُ أَنْ لاَ يَخِيبَ إِنْ شَاءَ اللَّه.»
حقيقت توبه از زبان اميرالمؤمنين عليهالسلام
امام عليهالسلام مىفرمايد:
« التوبةُ ندمٌ بالقلبِ و استغفارٌ باللسان و تركٌ بالجوارح و إضمارُ أن لايعود »(1)
اين نظر وجود مقدس حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين عليهالسلام درباره توبه است.
امام عليهالسلام مىفرمايد: توبه واقعى يك حقيقت مركبه است كه ساختمانش از چهار واقعيت ساخته مىشود:
1 ـ ابراز پشيمانى قلبى با تفكر
اول: پشيمانى قلب است. پشيمانى هم به اين صورت براى آدم امكانش پيش مىآيد كه اول بنشيند، فكر كند كه من با چه كسى مخالفت كردهام، طرف من از زمانى كه من در رحم مادرم بودم، تا الان با من چه معاملهاى داشته است، و من چه نمكى تا حالا از او خوردم و چه نمكدانى شكستم؟ طرف من كه نسبت به من كريم و آقا بوده است، صورت و سيرت زيبا به من داده:
« لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَـنَ فِىآ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ »(2)
براى من همه چيز فراهم كرده:
1 ـ مستدرك الوسائل: 12/137، باب 87، حديث 13715؛ غرر الحكم: 194، حقيقتها و ترغيب الناس فيها، حديث 3777؛ «عَنْ أَمِيرِ الْمُوءْمِنِينَ عليهالسلام أَنَّهُ قَالَ التَّوْبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفَارٌ بِاللِّسَانِ وَ تَرْكٌ بِالْجَوَارِحِ وَ إِضْمَارُ أَنْ لاَ يَعُودَ.»
2 ـ تين (95) : 4؛ «كه ما انسان را در نيكوترين نظم و اعتدال و ارزش آفريديم .»
« وَرَزَقْنَـهُم مِّنَ الطَّيِّبَـتِ »(1)
براى من روزى طيب و پاكيزه آماده كرد، مشكلات من را حل كرد، مريض بودم، من را شفا داد، فقير بودم، من را پولدار كرد، تنها بودم، به من جمعيت داد، پس چرا من با او مخالفت كردم؟
گفت: دروغ نگو، گفتم. غيبت نكن، كردم. تهمت نزن، زدم. حسود نباش، شدم. كينهاى نباش، شدم. زنا نكن، كردم. حرام نخور، خوردم.
من چرا حرفهاى او را گوش ندادم؟ چرا نمكش را خوردم و نمكدان شكستم؟ او كه خيلى كريم است.
فكر و انديشه من را تا قله پشيمانى پيش مىبرد، تا جايى كه درونم فرياد بزند: اى كاش مرده بودم و معصيت تو را نمىكردم و با تو مخالفت نداشتم. من بار مخالفتم را بايد طرف شيطان و هواى نفس و اهل گناه مىبردم، آنها را مخالفت مىكردم، اما با آنها موافقت كردم و با خدا مخالفت.
حالا در شب قدر بياييم و جاى مخالفت را با موافقت عوض كنيم. مايه اولش هم پشيمانى است.
پشيمانىِ يهودى و جبرانِ عمل
يك يهودى جلوى پيغمبر صلىاللهعليهوآله را گرفت، حضرت داشت به جنگ أُحد مىرفت، گفت: من تا امروز با شما و قرآن مخالف بودم، پشيمان هستم، هر چه پول نقد دارم مىخواهم بدهم تا خرج جبهه كنيد.
فرمود: يهودى هستى، من نمىتوانم پول تو را قبول كنم، گفت: مسلمان مىشوم و شد.
1 ـ اسراء (17) : 70؛ «و به آنان از نعمت هاى پاكيزه روزى بخشيديم.»
فرمود: حالا كه مسلمان و پاك و جزء ما شدى، پولت را مىپذيرم. گفت: حالا پولم را نمىدهم.
فرمود: وقتى كه يهودى بودى، مىخواستى پولت را بدهى، حالا كه مسلمان شدى، نمىدهى؟ گفت: الان شرط دارد، شرطش اين است كه به من اجازه بدهى من هم به جبهه بيايم و جانم را فدا كنم. فرمود: بيا، در همان حمله اول هم شهيد شد.(1)
پشيمانى اين است كه من در باطنم بجوشم و بخروشم كه الهى! من با ديگران بايد مخالفت مىكردم و با تو موافقت، اما چرا با تو مخالفت كردم و با ديگران موافقت؟
شب قدر، شب جابجايى گناه و توبه
امشب شب جابجايى است. آب اگر راكد بماند، خراب مىشود، ولى آبى كه حركت مىكند، خراب نمىشود. آبهايى كه قديم در حوضها مىماند، گند مىگرفت، رنگش عوض مىشد و بوى بد مىگرفت. اگر بخواهم در گناه بمانم، بوى
1 ـ شرح نهج البلاغه: 14/260، قصة غزوة أحد؛ الطرائف، ترجمه داود الهامى: 392؛ «قال الواقدي و كان مخيرق اليهودي من أحبار يهود فقال يوم السبت و رسول الله صلىاللهعليهوآله بأحد يا معشر يهود و الله إنكم لتعلمون أن محمدا نبي و أن نصره عليكم حق فقالوا ويحك اليوم يوم السبت فقال لا سبت ثم أخذ سلاحه و حضر مع النبي صلىاللهعليهوآله فأصيب فقال رسول الله صلىاللهعليهوآله مخيرق خير يهود. قال الواقدي و كان مخيرق قال حين خرج إلى أحد إن أصبت فأموالي لمحمد يضعها حيث أراه الله فيه فهي عامة صدقات النبي صلىاللهعليهوآله .
«سمهودى» مورخ معروف مدينه متوفى (911 هـ.) مىنويسد: فدك هفت قطعه زمين و ملك يك يهودى به نام «مخيريق» بوده كه او شخصا به پيغمبر اكرم بخشيد و به جنگ احد رفت و در آن جنگ كشته شد و وصيت كرده پيامبر اسلام هر گونه تصرفى را در املاك او بنمايد، مختار است.»
بد مىگيرم، فاسد مىشوم.
امشب بيايم و خودم را به وسيله پشيمانى با درياى رحمت حضرت حق وصل كنم كه اين آب رحمت، مرا با خود ببرد، جابجا بشوم، والا اگر بمانم، دچار معيشت ضنك مىشوم، در سوره طه فرمود:
« وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ أَعْمَى »(1)
هر كس قهر بودن و مخالفتش را با من ادامه بدهد، در فشار زندگى خواهد كرد، و كور وارد محشر مىشود.
معناى «معيشت ضنك» از زبان پيامبر صلىاللهعليهوآله
تا آيه نازل شد، پيغمبر صلىاللهعليهوآله مردم را جمع كرد، فرمود: معيشت ضنك را فهميديد كه چيست؟ گفتند: نه.
فرمود: معيشت ضنك را من مىبينم، ديدهام را براى شما بگويم؟ گفتند: بفرماييد.
فرمود: نود و نه مار هست كه هر مار نُه سر دارد و اين مارها سه كار مىكنند؛ خدش، لسع، نفخ.
به محض اين كه بريده از خدا را وارد عالم بعد كردند، اين نود و نه مار كه هر كدام نُه سر دارند او را محاصره مىكنند،
« إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ »(2)
1 ـ طه (20) : 124؛ «و هر كس از هدايت من [ كه سبب ياد نمودن از من در همه امور است ] روى بگرداند ، براى او زندگى تنگ [ و سختى [خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مىكنيم .»
2 ـ اعراف (7) : 14؛ «روزى كه [ مردگان [برانگيخته شوند ، مهلت ده .»
تا روز قيامت هم او را مىگزند. هم فشار شديد به او مىآورند و هم مرتب با دهانشان فوتى مىكنند كه قابل مقايسه با طوفانهاى دنيا نيست. من آنچه را كه مىبينم مىگويم.(1)
اين معيشت ضنك است، آن نود و نه مار ساخت خدا نيست، بلكه ساخت خود انسان است، با اعراض از ذكر، با گناه.
قرآن مجيد مىگويد: مولّدش گناه و معصيت است، مىگويد: اين مار كژدمى كه بعد از مرگ به زبانت مىزند، اين حرفهاى خودت است؛ غيبت است كه وقتى در فضا آمد، خدا به فيزيك جهان گفت: تبديل به جنس آخرتى شو؛ فحش، تهمت. حالا هم به شكل آخرتى تبديل شده است.
فيزيكدانان و شيمىدانان جهان مىگويند: تمام عناصر در اين عالم تبديل شدنى است. اصلاً هيچ چيزى به حال خودش باقى نيست؛ هيدروژن، اكسيژن، ازت، هيچ چيزى در اين عالم به حال خودش باقى نيست، چون هر چه را خدا راكد بگذارد، فاسد مىشود.
اگر در گناه راكد بمانم، كارگاه وجودم با هر گناهى مار و عقرب و شعله آتش مىسازد.
به بندگانم بگو: امشب آتشى كه براى خودتان فراهم كرديد، با اشك چشمتان بياييد كه من خاموشش كنم. من كه آتش را براى شما فراهم نكردهام، خودتان فراهم
1 ـ تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم: 2/187؛ «في بيان تعداد أسماء الله الحسنى.»
و أخرج قريب منه السيوطي في تفسيره الدرّ المنثور: 5/608، ذيل الآية الكريمة: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً [ سورة طه: 24 عن النبيّ صلىاللهعليهوآله قال: هل تدرون فيما أنزلت: فانّ له معيشة ضنكا، قالوا: اللّه و رسوله أعلم، قال: عذاب الكافر في قبره، يسلّط عليه تسعة و تسعون تنّينا . . . هل تدرون ما التّنّين؟ تسعة و تسعون حيّة، لكلّ حيّة سبعة روءوس، يخدشونه و يلسعونه و ينفخون في جسمه إلى يوم يبعثون.
كرديد و خودتان هم خاموش كنيد. آتش جهنم را هم با اشك چشم خودتان خاموش كنيد.
اشك شبانه زهرا عليهاالسلام و خاموش كردن آتش جهنم
نقل كردهاند كه: حضرت زهرا عليهاالسلام به اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: يك ظرف شيشه است كه كنار قبر، بالاى سرم بگذار.
اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: دختر پيغمبر! در اين ظرف چيست؟
فرمود: نصف شبها كه از خوف خدا گريه كردم، اين اشكها را جمع كردم، چون پدرم به من گفت: هيچ چيزى در قيامت جز اشك چشم نيمه شب، درياى غضب خدا را خاموش نمىكند.(1)
مىخواهى آتش ديگران را خاموش كنى، خودت كه آتشى فراهم نكرده بودى، چون ديدى ما ضعيف هستيم، در قيامت مىخواهى ما را كمك كنى، ما هم امشب با كمك تو اشك مىدهيم، با اشك تو مخلوط بشود كه قيامت راحت از عذاب رد بشويم.
ادامه دارد . . .