
وسائل هدايت - جلسه بیست و یکم (1) - (متن کامل + عناوین)
هدايت مال به سوى موازين شرعى
مصرف مال در چارچوب شرع
تهران، حسينيه هدايت رمضان 1383
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
قسمتى از آيه چهاردهم سوره مباركه آل عمران را كه در رابطه با مال و ثروت و عناصر مادى دنيا است عنايت فرموديد.
طلب مال حلال بر هر مؤمنى واجب است. مال حلال هم به مالى گفته مىشود كه هماهنگ با شرايطى كه فقه الهى معين فرموده است به دست بيايد.
مال بايد همراه با زحمت، كوشش و فعاليت و هنر خود انسان به دست بيايد، اين فعاليت و زحمت و هنر بايد راهش هم راه مشروع باشد. مالى را كه انسان به دست مىآورد، اگر حق ديگران است، بايد از طرقى كه اسلام معين فرموده، با رضايت صاحب مال منتقل به انسان بشود و اين مال وقتى در اختيار انسان قرار گرفت، در كنار اين مال يك سلسله مخارج مباح و حلال و واجب از جانب وجود مقدس حضرت حق قرار داده شده است.
واجبات مالى در قرآن
1 ـ نفقه
خرج كردن براى زن و فرزندان در حد شأن خود، از مخارج واجب شرعى است.
كسى كه نسبت به خرج كردن درباره زن و بچهاش بخل بورزد، يا در صورت داشتن مال، آنها را در مضيقه و مشقت قرار بدهد، معصيت كار است، و از رحمت خدا دور است و خداوند متعال در برزخ و قيامت به او سخت خواهد گرفت.(1)
2 و 3 ـ خمس و زكات
يك واجب مالى خمس است كه خداى متعال مىفرمايد:
« وَاعْلَمُوآاْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ »(2)
و يك واجب مالى هم زكات است كه به گندم و جو و گوسفند و گاو و شتر و طلا و نقره و خرما و بعضى از اشياء ديگر تعلق مىگيرد. كشاورزى كه مقدار برداشت گندم و جوى او از حد نصاب بگذرد و زكات ندهد، قرآن مجيد او را با كافرِ به خدا و روز قيامت مساوى حساب كرده است.
و همين طور هر كس طلا و نقره دارد، زكات به او تعلق مىگيرد، يا اينهايى كه در خوزستان يا قسمت ديگرى از جنوب ايران خرما دارند، حد نصاب اموال اينها را رسالههاى مراجع تقليد معين كردهاند، آنها هم از پيش خودشان نفرمودهاند، يا
1 ـ الكافى: 4/11، بَابُ كِفَايَةِ الْعِيَالِ وَ التَّوَسُّعِ عَلَيْهِمْ، حديث 3؛ «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليهالسلام قَالَ يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يُوَسِّعَ عَلَى عِيَالِهِ كَيْلاَ يَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ وَ تَلاَ هَذِهِ الآْيَةَ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً قَالَ الاْءَسِيرُ عِيَالُ الرَّجُلِ يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ إِذَا زِيدَ فِي النِّعْمَةِ أَنْ يَزِيدَ أُسَرَاءَهُ فِي السَّعَةِ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فُلاَناً أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَمَنَعَهَا أُسَرَاءَهُ وَ جَعَلَهَا عِنْدَ فُلاَنٍ فَذَهَبَ اللَّهُ بِهَا قَالَ مُعَمَّرٌ وَ كَانَ فُلاَنٌ حَاضِرا.»
الكافى: 4/12، بَابُ كِفَايَةِ الْعِيَالِ وَ التَّوَسُّعِ عَلَيْهِم، حديث 9؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ.»
2 ـ انفال (8) : 41؛ «و بدانيد هر چيزى را كه [ از راه جهاد يا كسب يا هر طريق مشروعى ] به عنوان غنيمت و فايده به دست آورديد [ كم باشد يا زياد [يك پنجم آن براى خدا و . . . است.»
حكم را مستقيم از قرآن گرفتهاند يا از فقه اهلبيت پيغمبر عليهمالسلام .(1)
4 ـ مهريه همسر
از جمله مخارج واجب شرعى قطعى و حتمى در مال انسان، مهريه همسر است.
اينهايى كه گاهى در مراسم بله برون چانه مىزنند كه: حالا چه عيبى دارد؟ هزار سكه مهريه بنويس! چه كسى داده و چه كسى گرفته؟
اين جمله خلاف قرآن مجيد و خلاف گفتار رسول خدا و ائمه طاهرين عليهمالسلام است.
پرداخت مهريه واجبِ قطعىِ شرعى(2) بر عهده مردان نسبت به همسرانشان
1 ـ من لايحضره الفقيه: 2/41، حديث 1649؛ «وَ قَالَ الصَّادِقُ عليهالسلام إِنَّ اللَّهَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلاَلٌ.»
تهذيب الأحكام: 4/136، باب 39 الزيادات، حديث 3؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنِ اشْتَرَى شَيْئاً مِنَ الْخُمُسِ لَمْ يَعْذَرْهُ اللَّهُ اشْتَرَى مَا لاَ يَحِلُّ لَهُ.»
الاحتجاج: 2/480، ذكر طرف مما خرج أيضا عن صاحب الزمان؛ بحار الأنوار: 93/185، باب 22؛ «فِي التَّوْقِيعِ فَوَجَدْتُهُ قَدِ انْقَلَبَ إِلَى مَا كَانَ فِي نَفْسِي بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلاَئِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ عَلَى مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاما.»
الكافى: 3/498، باب فرض الزكاة و ما يجب في المال من، حديث 7؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ الزَّكَاةَ كَمَا فَرَضَ الصَّلاَةَ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً حَمَلَ الزَّكَاةَ فَأَعْطَاهَا عَلاَنِيَةً لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ عَيْبٌ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الاْءَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ مَا يَكْتَفُونَ بِهِ الْفُقَرَاءُ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ الَّذِي فَرَضَ لَهُمْ لاَ يَكْفِيهِمْ لَزَادَهُمْ وَ إِنَّمَا يُوءْتَى الْفُقَرَاءُ فِيمَا أُتُوا مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ حُقُوقَهُمْ لاَ مِنَ الْفَرِيضَةِ.»
2 ـ الكافى: 5/382، باب نوادر في المهر، حديث 18؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ إِنَّ الاْءِمَامَ يَقْضِي عَنِ الْمُوءْمِنِينَ الدُّيُونَ مَا خَلاَ مُهُورَ النِّسَاء.»
است، و اگر ملت ايران مىخواهند زير بار اين دين نميرند، كل نسل فعلى بايد در مقابل مهريههاى سنگينى كه پدران و مادران و اقوام دختران پيشنهاد مىكنند، قيام كنند. اگر تمام مردم ايران يك پارچه بشوند و زير بار مهر سنگين نروند، قطعا مهريههاى سنگين مىشكند.
اگر همه ملت ايران وارد اين جنگ بشوند، جنگ با دخترفروشى، انسان فروشى، با خانوادههايى كه دختر را تبديل به كالا كردند و او را از انسان بودن حذف كردند، و به عنوان كالا قيمتگذارى مىكنند. هزار سكه، دو هزار سكه، هشتصد سكه، مبارزه كنيد.
شما اگر بخواهيد خواسته پيغمبر صلىاللهعليهوآله را كه فرمودند: سعادت خانواده و زن به مهريه كم است،(1) عمل كنيد و بخواهيد به پيغمبر صلىاللهعليهوآله اقتدا كنيد، تمام بىزنهاى پاى منبر تا آخر عمرشان بىزن مىمانند.
محاسبه مهريه زن، جدا از سهم الارث
پرداخت مهريه واجب شرعىِ قطعى است، و اگر كسى نپردازد و بميرد، قبل از اين كه اموالش را بين پسر و دخترش تقسيم كنند، واجب است مهر زنش را از كل اموال كنار بگذارند، والا دست زدن به مال براى تقسيم كردن حرام است، مگر
1 ـ الكافى: 5/324، باب خير النساء، حديث 4؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ االلَّهِ صلىاللهعليهوآله افْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً.»
وسائل الشيعة: 21/252، باب 5، استحباب قلة المهر و كراهة كثرته، حديث 27020؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ االلَّهِ صلىاللهعليهوآله الشُّوءْمُ فِي ثَلاَثَةِ أَشْيَاءَ فِي الْمَرْأَةِ وَ الدَّابَّةِ وَ الدَّارِ فَأَمَّا الْمَرْأَةُ فَشُوءْمُهَا غَلاَءُ مَهْرِهَا وَ عُسْرُ وِلاَدَتِهَا وَ أَمَّا الدَّابَّةُ فَشُوءْمُهَا كَثْرَةُ عِلَلِهَا وَ سُوءُ خُلُقِهَا وَ أَمَّا الدَّارُ فَشُوءْمُهَا ضِيقُهَا وَ خُبْثُ جِيرَانِهَا وَ قَالَ مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ خِفَّةُ مَئُونَتِهَا وَ يُسْرُ وِلاَدَتِهَا وَ مِنْ شُوءْمِهَا شِدَّةُ مَئُونَتِهَا وَ تَعَسُّرُ وِلاَدَتِهَا.»
خانمى بيايد با رضايت كامل و با خشنودى، بدون اين كه تحت مشقت و رنج و شكنجه قرار بگيرد، سند به شوهرش بدهد كه به خاطر خوبى و بزرگوارى و ديانت تو من مهريهام را به شما بخشيدم.
با شكنجه، با جوسازى، با زور دادگاه، با خدعه و حيله و سرانگشت روى كاغذ زدن اگر ببخشد، شوهر از دِين در نمىآيد.
دزدترين دزدان از نظر اسلام
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: دزدترين دزدان در تمام كره زمين، سه نفر هستند: يك دزد كسى است كه به مالش زكات تعلق گرفته است و نمىدهد. اين از همه دزدها دزدتر است. چون يك دزدى نصف شب مىرود و اثاث يك خانه را مىدزدد، ايشان كه زكات را خورده، معلوم نيست حق چند هزار نفر را كه هشت طايفه هستند و خدا در قرآن معين فرموده دزديده است.
يكى از آنهايى كه دزدترين دزدها هستند، كسى است كه از مردم پول قرض كند، يا از بانك قرض الحسنه پول بگيرد و از اول نيتش اين باشد كه نپردازد.
و سومين دزدى كه از همه دزدها دزدتر است، مردى است كه نيتش اين باشد كه مهريه همسرش را نپردازد.(1)
مردى كه مهريه همسرش را داشت كه بپردازد و نپرداخت، خدا در قيامت چكارش مىكند؟ كل روايات و آيات قرآن مىگويند: بايد در قيامت از زير بار دِينش آزاد بشود. اگر زن در قيامت به شوهرش رضايت بدهد و پروندهاش هم عامل نجات داشته باشد، شوهر اهل نجات است. اما اگر زن رضايت ندهد، قطعا مديون به او
1 ـ الخصال: 1/153، السراق ثلاثة، حديث 190؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام السُّرَّاقُ ثَلاَثَةٌ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ وَ كَذَلِكَ مَنِ اسْتَدَانَ دَيْناً وَ لَمْ يَنْوِ قَضَاءَه.»
است و بايد به جهنم برود.(1)
پناه بردن پيغمبر صلىاللهعليهوآله به خدا از كفر و دِين
اين دعا را هم از پيغمبر صلىاللهعليهوآله حفظ كنيد، هر روز كه آفتاب طلوع مىكرد، پيغمبر عزيز اسلام صلىاللهعليهوآله اين دعا را مىخواندند:
« أعوذ بالله من الكُفر و الدِين »
خدايا! من از دو برنامه به تو پناه مىبرم، يكى كافر شدن و ديگرى مديون مردم شدن.(2)
خوددارى پيغمبر صلىاللهعليهوآله از نماز خواندن بر ميت بدهكار
يك جنازه را كنار درب مسجد گذاشتند، بچهها و برادرها و اقوامش آمدند و به رسول خدا صلىاللهعليهوآله گفتند: محبت بفرماييد و بر اين جنازه نماز بخوانيد؛ تا ما به قبرستان بقيع ببريم و دفنش كنيم.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمود: كس ديگرى به او نماز بخواند و ببريد او را دفن كنيد، من بر او نماز نمىخوانم.
گفتند: چرا يا رسول الله؟ فرمودند: دو درهم به مردم بدهكار بوده، داشته و
1 ـ الكافى: 5/382، باب نوادر في المهر، حديث 17؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ االلَّهِ صلىاللهعليهوآله انَّ اللَّهَ يَغْفِرُ كُلَّ ذَنْبٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلاَّ مَهْرَ امْرَأَةٍ وَ مَنِ اغْتَصَبَ أَجِيراً أَجْرَهُ وَ مَنْ بَاعَ حُرّا.»
2 ـ الكشف و البيان عن تفسير القرآن: 2/289، فصل في الدين؛ مسند أحمد: 3/38؛ «و عن أبي سعيد الخدري قال: سمعت رسول اللّه صلىاللهعليهوآله يقول: أعوذ بالله من الكفر و الدين. فقال رجل: يا رسول اللّه يعدل الدين بالكفر؟ قال: نعم.»
نداده تا مرده است. من به او نماز نمىخوانم.(1)
مسلمانها بايد از حق همديگر پاك باشند، و مال و حق كسى نبايد پيش كسى باشد.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: با آمادگى كامل سر را روى متكا بگذار كه اگر ملك الموت در خواب آمد و تو را برد، كار ماندهاى نداشته باشى.
اطلاع يافتن از احكام مهريه، قبل از ازدواج
اينجا بايد يك بحث بسيار مهم اجتماعىِ خانوادگىِ قضايى بيان شود و آن اين است كه اگر مردى زنى را عقد كند و براى اين عقد مهر معين كند، چون طبق قرآن مهر يك حكم الهى است، و عقد بدون مهر نمىشود. اگر در عقد خواندن مهر را نگفتند، عقد درست است، ولى بايد ديد در عرف مردم اين دختر مهرش چقدر است ـ مهرالمثل ـ همان مقدار به گردن شوهر است.
نصف شدن مهريه در طلاق قبل از عروسى
اگر جوانى، مردى، خانم يا دخترى را عقد كرد و مهريه او را معين كرد، بعد به عللى عقد به هم خورد، به طلاق كشيده شد، در صورتى كه اين مرد با اين زن عروسى نكرده باشد و فقط در عقد بودند كه طلاق اتفاق افتاد، اين مرد واجب
1 ـ من لا يحضره الفقيه: 3/182، باب الدين و القرض، حديث 3683؛ «وَ رُوِيَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ قُلْتُ لاِءَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام إِنَّهُ ذُكِرَ لَنَا أَنَّ رَجُلاً مِنَ الاْءَنْصَارِ مَاتَ وَ عَلَيْهِ دِينَارَانِ دَيْناً فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيْهِ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله وَ قَالَ صَلُّوا عَلَى أَخِيكُمْ حَتَّى ضَمِنَهُمَا عَنْهُ بَعْضُ قَرَابَاتِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام ذَاكَ الْحَقُّ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ االلَّهِ صلىاللهعليهوآله انَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِيَتَّعِظُوا وَ لِيَرُدَّ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لِئَلاَّ يَسْتَخِفُّوا بِالدَّيْنِ وَ قَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُوءْمِنِينَ عليهالسلام وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ عليهالسلام وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عليهالسلام وَ عَلَيْهِ دَيْن.»
شرعى است كه نصف مهر اين زن را بپردازد. مثلاً اگر مهريه پانصد سكه است، دويست و پنجاه سكه دين واجب شرعى بر عهده مرد است.
اما اگر امشب عروسى كردند و فردا صبح زندگى را به هم زدند، بر مرد واجب است كه تمام مهر را بپردازد، مگر اين كه زن آزاد و با رضايت، نه اين كه از طرف خانواده مرد در فشار قرار بگيرد، آزادانه بگويد: من مهرم را مىبخشم، جنابعالى مرا طلاق بده، جنگ و دعوا هم نداريم، وگرنه مهر كامل به عهده مرد است.
ادامه دارد . . .