فارسی
دوشنبه 13 آذر 1402 - الاثنين 21 جمادى الاول 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آياتى در باب تقوا و متقين


« إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ »

من عمل را از بندگان با تقوايم قبول مى كنم.

« وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِّن شَىْ ءٍ »

 در قيامت پرونده اهل تقوا باز نمى شود، چون من با اهل تقوا حسابى ندارم.

چه حسابى از آنها بكشم؟ كدام دادگاه ببرم؟ دادگاه شهوات؟ دادگاه مال حرام؟ بى نمازى؟ مال مردم خورى؟ من اهل تقوا را كجا ببرم؟ اهل تقوا كه رفيق خودم بودند. قيامت، بهشت و فيض رضوان هم از آنِ آنها است.

« وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ »

بندگانم! تقوا پيشه كنيد، عين ماهى در دريا غرق رحمت خودم مى شويد.

« وَالْعَـقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ »

آخر و عاقبت خوش در انتظار با تقواها است.

« إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـءَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ »

اگر تقوا پيشه كنيد، گره ها را از زندگى شما باز مى كنم، گناهان بزرگ شما را مى بخشم، و غرق در مغفرتتان مى كنم.

« الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الاْءَخِرَةِ »

بشارت باد بر آنهايى كه اهل تقوا هستند.

« إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ »

اگر تقوا پيشه كنيد و صبر كنيد، من اجر اين احسان شما را در دنيا و آخرت ضايع نمى كنم.

« وَ اللَّهُ وَلِىُّ الْمُتَّقِينَ »

همه كاره اهل تقوا خودم هستم، حياتشان، قبرشان، مرگشان، همه چيز آنها دست خودم است.

قبر اهل تقوا كه يك عده اى در بهشت زهرا هستند، چطورى دست خدا است؟ بگذاريد آنهايى كه مى ديدند و مى شنيدند براى ما بگويند. پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: وقتى اهل تقوا و مؤمن را در قبر مى گذارند، بند كفنش را باز مى كنند، خاك زير صورت، درب قبر را كه مى بندند، همه برمى گردند، جبرئيل بلند مى شود و مى گويد: الهى! بنده ات را تنها گذاشتند و رفتند. خطاب مى رسد: مى خواهى چه كار كنى؟ عرض مى كند: اجازه بده بروم تا او را از تنهايى در بياورم.

خدا مى فرمايد: اجازه نمى دهم، مى گويد: چشم، من تابع فرمان تو هستم.

ميكائيل بلند مى شود: الهى! خدا مى فرمايد: چه مى خواهى؟ مى گويد: بنده ات، خدا مى فرمايد: اجازه نمى دهم.

اسرافيل بلند مى شود: الهى! خطاب مى رسد هر سه نگاه كنيد.

خدا به آن قبر توجه مى كند: بنده من! همه رفتند، حالا نوبت خودم است، خودم با تو هستم، نترس، وحشت نكن.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توبه و رمضان
اثر روزه در كشف استعداد خودسازى‏
ارزش عمر و راه هزینه آن -جلسه چهارم(متن کامل ...
نفس راضى و مرضى خداوند در كنار پاكان‏
اهل بيت عليهم ‏السلام كيمياى واقعى
آثار ایمان- جلسۀ هفتم
ضرورت و ارزشِ معرفت و شناخت
كتاب آفاق، كتاب انفس، كتاب حكيم
تنهايى اهل دنيا در دو دنيا
پند شيخ ابوالحسن خرقانى به سلطان محمود

بیشترین بازدید این مجموعه

اجازه گرفتن حضرت قاسم(ع) برای رفتن به میدان و ...
آثار ایمان- جلسۀ هفتم
باطن تجارت‏
نجات از عذاب، سود پذيرش دعوت‏
9- از شاگردى آشپزخانه تا اميركبير شدن‏
آثار مثبت عمل - جلسه یازدهم - (متن کامل + عناوین)
دل بستن به دنيا و هلاكت
ارزش هدايت يك نفر
رحمت در رعایت محرم و نامحرمی
امیرالمؤمنین(ع)، مقدّم‌ترینِ امت پیامبر(ص)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^