لطفا منتظر باشید

قدرت تشخيص حق از باطل

  • تاریخ انتشار:   20 آبان 1391
  • تعداد بازدید:   738

 

 اما اهل تقوا و سلطنت دنيا را بياور به آنها بده ، چون اهل تقواست و خدا در قرآن گفته است :

  » وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا × وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ «

 قدرت تشخيص حق از باطل را دارد ، مى‏گويد : من شايستگى اين مقام را ندارم .

 يا اگر شيرين‏ترين شهوت، به اهل تقوا حمله كند ، ديگر شيرين‏تر از كاخ مصرو زليخاى جوان ؟ خيلى راحت مى‏گويد : نه . در پول نيز همين طور . اين معنى »وقى « است . »وقى « يعنى خود را نگاه داشتن از اين كه در فتنه ، فساد و شهوت حرام و يا پول و مقام حرام بيافتد .

 استاد حضرت امام ، مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى نقل مى‏كردند . من با يك واسطه نقل مى‏كنم . يكى از شاگردان حاج شيخ كه در تهران بود ، حدود هشتادو پنج ساله بود كه از دنيا رفت، برايم تعريف كرد :

 زمانى كه در قم بود و براى حاج شيخ منبر مى‏رفت ، روزى حاج شيخ عبدالكريم حائرى فرمودند : ميرزاى شيرازى كه از دنيا رفت ، من و حاج ميرزا حسين نايينى ، اين شخصيت كم نظير كه هنوز قم و مشهد و نجف در درس‏هاى بالا تحت تأثير دانش او هستند.

 حاج شيخ عبدالكريم حائرى مى‏فرمودند : من و هم درسى من - نايينى - روز بعد از مرگ ميرزا با هم نشستيم و گفتيم كه اعلم علماى شيعه ، آيت الله العظمى سيد محمد فشاركى است . ما نيز نزد او درس مى‏خوانديم ، درس‏هاى ديگر را ديده بوديم و مى‏دانستيم كه پهلوان اول اوست و او بايد مرجع تقليد بعد از ميرزاى شيرازى بشود .

 گفت : دو نفرى به در خانه‏اش رفتيم و در زديم . آمد كنار در به او گفتيم : آقا ! ما دو شاگرد خود را مجتهد مى‏دانيد ؟ گفت : بله . گفتيم : اگر مجتهد حكم بدهد ، تبعيت از حكم مجتهد واجب است ؟ گفت : بله . گفتيم : ما دو نفر »حكمنا أنت أعلم « حكم مى‏كنيم كه شما اعلم علماى شيعه هستيد و مرجعيت امروز حق شماست . شما بايد رييس معنوى كل شيعه باشيد .

 حاج شيخ مى‏فرمودند : ايشان دو دست خود را به دو طرف چارچوب تكيه داد و اشكش ريخت و اين آيه را خواند :

 » تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ «

 درب را بست و رفت و ديگر با ما حرف نزد تا مرجعيت روى دوش كس ديگرى افتاد .

 وقتى به محضر آيت الله فشاركى گفتند : شما قبول نداريد كه اعلم هستيد ؟ گفت : بله. اين مقدار را قبول دارم كه من اعلم هستم . گفتند : پس چرا مرجعيت را قبول نكرديد ؟ گفت : براى اين كه مديريت ندارم ، اگر قبول مى‏كردم ، به جهنم مى‏رفتم . مرجعيت مديريت مى‏خواهد و من مدير نيستم .

 درصد بالايى از مشكلات كشور ما به علت كمبود مدير لايق است . خيلى‏ها همان‏هايى هستند كه » خان الله و رسوله و المسلمين « والا چرا كشور ما با اين ثروت كلان و با اين جغرافياى زيبا و با اين ملت كم نظير كه بايد بگوييم بى‏نظير ، دچار اين مشكلات و بن بست‏ها و گره‏ها باشيم ؟ اگر تقوا بود كه جز افراد لايق ، كسى پست قبول نمى‏كرد .

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه