لطفا منتظر باشید

نور، روشن‏گر راه متقين

 

  » أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِى بِهِ‏فِى النَّاسِ «

 اهل تقوا با نور در ميان مردم زندگى مى‏كنند . براى آنان روشن است كه چه خبر است .

 همين كه نگاه مى‏كنند ، مى‏فهمند كه اين دشمن است ، ولى به لباس دوستى درآمده است . مى‏فهمند اين حرف زيبا ، كاسه‏اى است كه زيرش نيم كاسه است . درك مى‏كنند . بناى خداوند نيز به اين است كه به اهل تقوا كمك و يارى بدهد .

 ما در زندان‏هاى شاه به زبان‏هاى عجيب و غريبى برخورديم . در اوج گرفتارى‏ها ، مصائب ، بلاها ، سخت‏گيرى‏ها و فشارهاى روانى زندان ، به خصوص وقتى كه چند نفر مى‏شدند ، ما را سراپا نگاه مى‏داشتند ، براى خوشامد شاه ، به رسول خدا صلى الله عليه وآله و امام حسين عليه السلام بد مى‏گفتند ، به خدا فحش مى‏دادند . صداى اين‏ها را كه شاه نمى‏شنيد ، ولى به قدرى حرام خورده بودند كه ديگر متوجه نبودند چه مى‏گويند .

 در اوج اين فشارها ، آدم آرزو داشت نجات پيدا كند . خوب كه فشار روانى را اوج مى‏دادند ، بعد با تن صداى پايين ، خيلى نرم و با حالت محبت مى‏پرسيدند : شما در ماه چقدر درآمد داريد ؟

 چرا دنبال خمينى را گرفته‏ايد ، منبر مى‏رويد ، از او حرف مى‏زنيد ، گوشه و كنايه مى‏زنيد ، همه مى‏فهمند شما چه كسى را مى‏گوييد ، مگر چقدر سود مى‏بريد ؟ اين سؤال را از من نيز كردند . آن وقت من به آنها گفتم : نهايتاً كل درآمد ماه رمضان و محرم و صفر را روى هم بگذاريم ، شايد ماهى دو هزار تومان بشود.

 آن وقت پيشنهاد مى‏دادند كه شما از خمينى دست برداريد ، اين منبرها را نرويد ، انتقاد نكنيد ، منبرهاى عادى و ساده برويد ، هر تعداد منبر مى‏خواهيد ، برويد ، ما كارى نداريم ، ماهى ده هزار تومان به درب خانه شما مى‏آوريم و تحويل مى‏دهيم .

 اگر كسى مصونيت الهى در قبول ده هزار تومان نداشت ، يعنى قبول دين فروشى مى‏كرد ، بى‏دين مى‏شد ؛ يعنى به جاى اينكه آدم خادم دين باشد ، بايد خائن به دين و خادم به طاغوت مى‏شد . اين نور و مصونيت اگر نباشد ، ضربه‏پذيرى انسان بسيار شديد است .

 

 

منبع :
نظرات کاربران (1)
فهیمه یوسفی ( 29 آبان 1391 )
سلام! نفرمودید این خاطره به نقل از استاد بود یا نه!
خاطره استاد است که در منبر نقل کرده اند.
ارسال دیدگاه