
قدرت غذاها در پرورش انسان
منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد پنجم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
قرار شب و روز به صورتى است كه زمين استعداد پرورش انواع حبّهها و دانهها و خوراكىها را براى انسان دارد.
اندازه شب و حدود روز، گرما و سرماى معيّن، نور و ظلمت كافى، آب و هوا و عوامل ديگر به طور مجموع زمينهاى براى رشد ما يحتاج انسان و پاسخگويى به نيازهاى مادّى آدمى است.
قرآن مجيد به طور مكرّر به مسأله مواد غذايى و تناسب آنها با بدن و عوامل مؤثّر رشد و پرورش و تداوم حيات اشاره فرموده و از انواع مواد غذايى به عنوان نعمت حق ياد كرده و از استفاده كنندگان اين سفره پرنعمت خواسته است كه شكر منعم را بجاى آورده و هر نعمتى را در همان جايى كه صاحب نعمت دستور داده خرج كنند:
نعمت غذا در قرآن
«وَ أنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأسْكَنّاهُ فِى الاْرْضِ وَ انّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ* فَأنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأكُلُونَ» «1»
و از آسمان، آبى به اندازه نازل كرديم و آن را در زمين جاى داديم؛ و بىترديد به از بين بردن آن كاملًا توانمنديم.* پس به وسيله آن براى شما باغهايى از درختان خرما و انگور پديد آورديم كه براى شما در آنها ميوههاى فراوانى است [كه از فروش آنها زندگى خود را اداره مىكنيد] و [نيز] از آنها مىخوريد.
اللَّهُ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأْرْضَ وَ أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الأْنْهارَ» «2»
خداست كه آسمانها و زمين را آفريد، و از آسمان آبى نازل كرد، و براى شما به وسيله آن از محصولات و ميوههاى گوناگون روزى بيرون آورد، و كِشتىها را مسخّر شما قرار داد تا به فرمان او در دريا روان شوند، و نيز نهرها را مسخّر شما كرد.
هُوَ الَّذى أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسيمُونَ* يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الأعنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثِّمَراتِ إنَّ فى ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» «3»
اوست كه از آسمان، آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مىرويد كه [دامهايتان] را در آن مىچرانيد.* براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند؛ يقيناً در اين [واقعيتها شگفتانگيز طبيعى] نشانهاى است [بر توحيد، و ربوبيّت وقدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
إنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَىِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَانّى تُؤْفَكُونَ» «4»
بىترديد خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مىآورد، و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين است خدا، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
انديشه در غذا و تفسير آن
فَلْيَنْظُرِ الاْنْسانُ إلى طَعامِهِ* أنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبّاً* ثُمَّ شَقَقْنَا الأْرْضَ شقّاً* فَأنْبَتْنا فيها حَبّاً* وَ عِنَباً وَ قَضْباً* وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا* وَ حَدائِقَ غُلْباً* وَ فاكِهَةً وَ أبّاً» «5»
پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد* كه ما [از آسمان] آب فراوانى فرو ريختيم.* سپس زمين را [به صورتى سودمند] از هم شكافتيم.* پس در آن دانههاى فراوانى رويانديم،* و انگور و سبزيجات* و زيتون و درخت خرما* و بوستانهاى پر از درخت تناور و بزرگ* و ميوه و چراگاه.
«فَلْيَنْظُرِ اين انسان كفر پيشه و ناسپاس اكنون كه از آفرينش و تحوّلات خود ناآگاه است، يا از عالم نشر خود بىخبر است و آن را باور ندارد، يا براى آن كه اندكى تصور و باور كند كه چه قدرتى در آفريدن و به راه انداختن و آسان كردن راه او به كار رفته و چه سرمايهها و استعدادها به وى داده شده و او حق نعمت و امر خدا را در انجام تكليف و مسؤوليت خود انجام نداده، پس نظر و انديشه در غذاى خود نمايد، همين غذايى كه پيوسته به دست و كامش مىرسد و در برابر چشمش مىباشد، چه اندازه قدرت و قوا و عوامل طبيعت در فراهم ساختن و در دسترس قرار دادن آن به كار رفته و چگونه آماده و ساخته شده است.
در قرآن كريم، امر و دعوت به نظر و تفكّر در آيات آفرينش با تعبيرات مختلف براى برانگيختن فكر و تحكيم ايمان به مبدأ و معاد آمده است. بيشتر سورههاى كوتاه كه در آغاز وحى و در مكه نازل شده متضمّن اين گونه آيات است، تا اذهان و نفوسى كه به جاهليت و شرك آلوده و پست شده بود برانگيخته شود و پاك و روشن گردد و از راه تفكر در آيات زمين و آسمان از واژگونى پرستش بتها و هواهاى پست رها بشوند و به جهان و جهاندار و حكمت و فرمان او بپيوندند.
همين آيات بود كه در زمان كوتاهى اذهان را روشن نمود، سپس آن همه علما و محققان و عرفا در سرزمينهاى اسلامى پديد آورد. اين اوامر و دعوتهاى قرآن حكيم بر طبق فطرت و طبيعت حواس و ادراكات بشرى است كه بايد از طريق حس و شهود و تحقيق، با اسرار كاينات و قوانين طبيعت آشنا شود، آنگاه مىتواند همين محسوسات و مشهودات را پايه تفكّر و استدلال گرداند.
تا حكمت و قدرت و صفات پروردگار را در آيينه جهان بنگرد و مقصود نهايى را دريابد و با تعالى فكرى و اخلاقى و گشودن اسرار طبيعت مىتواند زندگى دنيايى و معاش خود را سامان دهد و هر چه بيشتر از نيروها و بهرههاى نهفته در موجودات بهره گيرد.
اين تحرّك فكرى را كه بر اساس تفكّر در عالم مشهود است نخست قرآن پديد آورد، سپس با برخورد به اساس فلسفههاى يونانى و انديشههاى حكما و انديشمندان شرقى مسيرش برگشت و نظر بيشتر علماى اسلامى يكسره از تفكّر در مشهودات بريد و به انديشه در ماوراى مشهود پرداختند و پايه استدلال و فلسفه عمومى و اسلامى بر مقدمات عقلى محض بنا شد و از آن مايه گرفت.
اين پايه و مايه هر اندازه محكم و درست باشد در همه مطالب و براى همه اهل نظر راست نمىآيد. از اينرو آميخته با تخيّلات و اوهام و فرضيههاى بى اساس گرديد و حالتى شبيه به احلام، سپس خواب و جمود براى عالم و جاهل كه همه تحت تأثير اين گونه انديشهها قرار گرفته بودند، پيش آمد.
در اين ميان فقط طبقه فقها بودند كه در حدود محدود آيات و رواياتى كه درباره تكاليف و احكام است ماندند و از اين آيات و اصول احكام، صدها اصول و هزارها فروع حكمى و قانونى استنباط كردند و اصول فقهى و حقوقى پيوسته كاملتر و سرشارتر گرديد و هزارها كتاب در فقه و اصول آن نوشته شد، با آن كه راجع به تكاليف و احكام عملى مختلف حدود پانصد آيه در قرآن مىباشد.
درباره نظر و تفكّر در كاينات بيش از هفتصد و پنجاه آيه به صورت امر و دعوت صريح آمده و بيشتر سورههاى قرآنى با اشاره و صريح، آياتى از اين جهان مشهود و نظامات آن را نمايانده است.
اگر با همان روش مستقل فقها كه آن همه قواعد و فروع در احكام تعبّدى و عملى از آيات و سنّت استنباط كردند، ديگر متفكران اسلامى نيز با اين اوامر صريح و هدايت و روش قرآن، درباره جهان و خلقت به بحث و تحقيق مىپرداختند، هم انديشه و افكار و در نتيجه زندگى مسلمانان بالا مىرفت و هم پايههاى ايمان آنها محكم مىشد و هم استقلال روحى و حريم زندگى مسلمانان حفظ مىگرديد.
اگر فقها اوامر صريح قرآن را درباره نظر و تفكّر مانند اوامر و نواهى عملى به عنوان واجب عينى به حسب توانايى مسلمانان يا واجب كفايى يا مستحب بيان مىكردند و بابى در فقه راجع به اين آيات مىگشودند، وضع مسلمانان غير از اين بود.
فقه عملى، بيان احكام و روابط عبادى و حقوقى است و فقه نظرى، حدود و تكليف فكر و نظر در اسرار عالم را مىنماياند و اصول ايمان و استقلال فكر و اجتماع مسلمانان را تأمين مىنمايد.
انّا صَبَبْنا المَاء اشاره به آب باران يا نوع آب است. صبّ، چنانكه از موارد استعمال آن استفاده مىشود فرو ريختن سرشار و فراگيرنده از بالاست. صبّاً مبيّن نوعى خاص و شگفتانگيز ريزش است.
ثُمَّ شَقَقْنَا ... سپس زمين را پس از پيوستگى، از هم شكافتيم نوعى شكافتن خاص و شگفتانگيز است.
اين دو آيه و آيه بعد، ظهور در اين مطلب دارد كه نخست آبى سرشار و غير عادى فرو ريخته شده و سپس با فاصله زمانى و در اثر آن زمين با وضع شگفت انگيزى از هم باز و شكافته شده، پس از آن گياه روييده شده است.
اين لغات و اين گونه تعبير و ترتيب در ديگر آيات مكرّرى كه درباره فرو ريختن باران و روياندن گياه است ديده نمىشود. اين تعبير و ترتيب خاص با ظهور فعل ماضى در زمان گذشته، مىرساند كه آيات از اطوار و اوضاع گذشته زمين تا زمانى كه انواع گياه در آن پديد آمده خبر مىدهد.
فَأنْبَتْنا ... پس از زمانى كه آب را سرشار و با شدت و قدرت از بالا فرو ريختيم و زمين را از هم شكافتيم و آن چنان آن را زير و زبر كرديم، زمين آماده و شكفته شد و از آن حبّ و انگور و ميوههاى بوتهاى- يا انواع سبزىهاى دست چين- را رويانديم.
وَ زَيْتُوناً ... چنين به نظر مىرسد كه هر يك از روييدنىهاى بر شمرده در اين آيات، نمونه نوعى از مواد اصلى غذاى انسان مىباشد و ترتيب ذكر هر يك گويا اشاره به ترتيب در اهميّت و احتياج، يا ترتيب پيدايش و تكامل اين انواع دارد:
نخست انواع حبوبات مانند گندم، جو، عدس و ميوههاى ساقه خفته و كوتاه و بوتهاى: انگور، كدو، خيار، خربزه، سپس درختهاى بلند و تنومند: زيتون و نخل و باغهاى انبوهى كه از اين گونه درختها تشكيل مىشود.
وَ فاكِهَةً وَ أبّاً»: مقصود از فاكهه، ميوههاى فرعى و تفنّنى است كه بيشتر از جهت طعم و مزه مصرف مىشود.
أبّ، مراتع طبيعى تهيه شده براى تغذيه حيوانات است كه خود غذاى انسان مىشوند.
با نظرى كه قرآن به آن امر كرده و دانشمندان ناآشناى به قرآن به آن رسيدهاند، هر دانه گياه ريز و درشت، سراپا دستگاه فعّال و كارخانه زندهاى است كه پيوسته با ريشههايى كه در زمين خلانده، عناصر اصلى و آماده آن را پس از تحليل و تذويب، جذب مىكند. و از سوى ديگر برگهاى گشوده خود را چون دست نيازمندان به سوى آسمان برمىآورد تا از فيض بىدريغ نور و هوا فراخور استعدادش برگيرد.
آنچه از عناصر تذويب شده زمين و فيض نور و هوا مىگيرد در درون برگها تركيب شده و به صورت غذاى متناسب به اعضاى مختلف آن مىرسد و در نهايت ميوههايى برمىآورد كه با رنگها و طعمها و بوها، مواد غذايى متنوع انسان مىگردد و بالاى دستهاى خود در دسترس مىگذارد.
اين همه بهرهها و ميوههايى كه از جهت كمّيّت و رنگ و طعم و مواد غذايى متنوّع است چنان با دقت و كم و بيش نمودن عناصر محدود زمين و هوا تركيب و صورتبندى شده كه هر نوع آن داراى مواد غذايى و رنگ و طعم مخصوص به خود مىباشد.
با آن كه اصول ساختمان گياهان يكسان است، اعضاى خاصّ جذب كننده عناصر و تركيب كننده و نگاهدارنده آب و هوا و ديگر عناصر، در سرزمينها و آب و هواى خاص متفاوت مىباشد.
گياهان و درختان بيش از آن كه دستگاه شيميايى زنده و حكيمانه براى تهيه غذاى بدن حيوان و انسان است، جمال و رنگآميزى و خط و خال منقّش و منظم شكوفه و گلها و سبزى و خرّمى و عطرانگيزى آنها، روح انسانى را برمىانگيزد وچون آيينه، جمال مطلق را منعكس مىنمايد و هر ورق و برگشان دفترى است از حكمت پروردگار.
منظور قرآن از نظر؛ همين است: نظر در حكمت و جمال، نظر در حيات و پيدايش و اطوار آن، نظر در مواد و عناصرى كه به اين صورتها برآمده و غذاى جسم و جان و بنيه ايمان شده است.» «6»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- مؤمنون (23): 18- 19.
(2)- ابراهيم (14): 32.
(3)- نحل (16): 10- 11.
(4)- أنعام (6): 95.
(5)- عبس (80): 24-/ 31.
(6)- پرتوى از قرآن: 152، قسمت اول از جزء 30.