فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مرگ و عالم آخرت - جلسه ششم (1) - (متن کامل + عناوین)

 

 امنيت آخرتى  

تشييع جنازه عبرت انگيز  

 

تهران، مسجد حضرت امير رمضان 1383

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

 وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله در تشييع جنازه اى كه در مدينه شركت كردند ، از ابتداى تشييع تا هنگام دفن ميّت ، مردم حضرت را در حال سكوت ديدند . سكوت پيغمبر صلى الله عليه وآله هيچ زمانى بى علت نبوده ، بلكه سفر فكرى و حركت عقلى به سوى حقايق هستى ، معارف الهيه و عاقبت انديشى بوده است . سكوتى نبوده كه لحظات عمر را در آن سكوت ضايع كنند ، هدر دهند و از آن لحظات استفاده اى نكنند .

 اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد : پيغمبر اكرم در طول عمر خود به هر چيزى كه مجاز بود نگاه نكردند ، مگر اين كه نگاه ايشان ، نگاه عبرت بود :

 

 » كان نظره عبرةً «(127)

 

 كلام و سخن ايشان از حكمت سرشار بود ؛ يعنى هر چيزى مى فرمودند ، علم ، دانش و چراغ راه هدايت بود ، و وقتى در سكوت فرو مى رفتند ، سكوت ايشان انديشه و فكر بود .

 

 جمله پيامبر صلى الله عليه وآله در تشييع جنازه

 زمانى كه ميّت را وارد قبر كردند و طبق آداب اسلامى صورت ميّت را روى خاك گذاشتند ، پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله سكوت خود را شكستند و اولين جمله اى كه فرمودند اين بود :

 

 » آه من هذه الداهية العظمى «

 

 واى از اين حادثه اى كه بايد به آن گفت : حادثه سنگين تر ، بزرگ تر ، سخت تر . حادثه اى كه باعث شده است انسان را از همه روابطى كه با دنيا داشته ، بريده و تمام تملك او را باطل كند ، ثروتش را از دستش بگيرد ، از خانواده ، پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و دوستان او را قطع كند و صورتى كه شب قبل روى نرم ترين بستر و بهترين اتاق و تختخواب بوده ، امشب بايد روى خاك زبر ، سنگلاخ و خانه اى به اندازه بدن ، آن هم در بسته و بدون روزنه كه خانه غربت ، وحشت و تنهايى لقب گرفته جا بگيرد ، كه از آن به بعد هيچ چيزى براى انسان ، به جز اعمال گذشته و محصولات آن مطرح نيست .(128)

 

 عجز همه انسان ها در برابر مرگ

 توانگرى نه به مال است و نه به جاه ، نه به مقام ، نه به ثروت و نه به شهرت . نزد اهل كمال ، همه اين ها تا لب گور است و بعد از آن فقط اعمال است كه همراه انسان مى ماند .(129)

 وقتى كسى را روى سنگ مرده شورخانه مى خوابانند ، تمام مقامات ، قوت ، نيرو و ملكيت او را نيز مى شويند و درون چاه مى ريزند و چيزى باقى نمى ماند . در اينجا بابا طاهر چقدر زيبا مى گويد كه آن وقت ميّت كه بدنش ميّت است ، ولى خودش زنده تر شده ؛ چون حيات آخرتى كمال همه حيات هاست و فقط بدن بيكار شده است ، ولى به خاطر حيات پرقدرت آخرتى ، در فضاى مثبت يا منفى فعاليت روح بيشتر مى شود .

 روح در فضاى مثبت سلسله اى از فعاليت هاى الهى و معنوى دارد و در فضاى منفى نيز دست و پا زدن شديدى براى فرار و نجات دارد كه در قرآن و روايات مطرح شده اند .

 

 امنيت آخرتى در گرو عمل

 آنجا فقط مسأله اعمال و نتايج آنها مطرح است و به اين خاطر وقتى پيغمبر صلى الله عليه وآله ديدند كه صورت ميّت روى خاك آمد ، فرياد زدند :

 

 » آه من هذه الداهية العظمى «

 

 بعد به مردم رو كردند و فرمودند : علاقه داريد اين ساعتى كه شما را از همه چيز جدا مى كنند ، در عالم بعد ، در كمال امنيت ، آرامش و راحتى باشيد ؟ آنهايى كه اهلش هستند ، آيات قرآن و نبوت انبيا عليهم السلام و امامت امامان عليهم السلام را قبول كردند ، مى خواهند آخرتى آباد ، در كمال آرامش و امنيت ، بدون اضطراب ، درد ، رنج ، عذاب ، تأسّف ، پشيمانى و غصّه داشته باشند ؟ همگى به پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله عرض كردند : بله ، ما علاقه داريم وقتى كه به آن دنيا رفتيم ، در آرامش و امنيت باشيم .

 

 پيشنهاد پيغمبر صلى الله عليه وآله براى امنيت آخرتى

 پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند : پس من به شما سه پيشنهاد مى كنم . اگر اين سه پيشنهاد مرا به اجرا بگذاريد ، بعد از مرگ در امنيت و آرامش كامل خواهيد بود . برزخ و قيامت را به آرامش مى گذرانيد و وقت ورود به بهشت به شما اعلا مى كنند :

 

 » ادْخُلُوهَا بِسَلَمٍ ءَامِنِينَ «(130)

 

 در حال سلامت و امنيت وارد شويد . اين سلامت ديگر بيمارى ندارد و اين امنيت نيز ديگر اضطراب ، ترس و وحشت ندارد .

 

 شعر مرحوم صدر در رثاى مرحوم حائرى

 مرحوم آيت الله العظمى صدر(131) كه قبل از آيت الله العظمى بروجردى يكى از سرپرستان بزرگوار و مديران حوزه علميه قم بودند ، قطعه جالبى را نقل كرده و مى فرمايد :

 من بعد از مرگ آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى ، مرثيه اى عربى در مرگ حاج شيخ عبدالكريم سرودم - چون ايشان از اديبان مهم عرب بود و شعر عربى را در اوج مى گفت و شخصيت بارز علمى بود - ايشان مى فرمود : اين شعر را كه من گفتم ، از همه شعرهايى كه در مرثيه فوت مرحوم آيت الله حائرى گفته شده بود ، بهتر شد .

 خاندان آيت الله حائرى اين شعر آيت الله صدر را گرفتند و به حجّار دادند ، دور سنگ قبر آيت الله العظمى حائرى حجّارى كردند كه اكنون نيز هست . آخرين بيت اين اشعار ، به اين نيم بيت تمام شده است :

 

 » لدى الكريم حلّ ضيفاً عبده «

 

 ترجمه فارسى آن اين مى شود كه عبدِ خداى كريم ، به عنوان ميهمان بر خداى كريم وارد شد . »هاء « عبده ، ضميرى است كه به كريم بر مى گردد و عبدالكريم مى شود . »حلّ « ؛ يعنى فرود آمد ، وارد شد و »ضيفاً « ؛ يعنى به صورت ميهمان ، نزد چه كسى ؟ خداى كريم .

 وقتى اين نيم بيت را با حروف ابجد به عدد در مى آورند ، هزار و سيصد و پنجاه و پنج قمرى مى شود كه سال وفات مرحوم آيت الله العظمى حائرى بود . اين را شعرا ماده تاريخ مى گويند .

 

 خواب ديدن شيخ عبدالكريم

 آيت الله صدر - شاعر اين شعر - مى فرمودند : وقتى اين شعر را روى سنگ قبر حاج شيخ حجّارى كردند ، من در همان شب ، بدون اين كه ذهنيت قبلى داشته ، يا به فكر باشم ، در عالم رؤيا ، ايشان را خواب ديدم .

 اين از آن خواب هايى است كه به خواب انبيا عليهم السلام و خواب صحيح اوليا وصل است . خيلى از خواب ها باطل است و با قواعد ، آيات و روايات موافق نيست ، اما خواب صحيح ، كم اتفاق مى افتد .(132)

 فرمودند : در عالم رؤيا به باغى وارد شدم كه ابتدا و انتها نداشت .

 

 » وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ «(133)

 

 مقايسه عظمت دنيا و بهشت

 به يقين بدانيد كه علم ، پهناى آسمان ها و زمين را نمى تواند به دست بياورد ؛ زيرا جغرافياى عالم قابل درك نيست . چگونه اندازه گيرى كنند ؟ ستارگانى كه وقتى به وجود آمدند ، نور خود را به طرف زمين فرستادند ، در رصدخانه ها طيف هاى نور را گرفتند ، حساب مى كنند كه اين نور ، پانصد ميليون سال قبل ، ثانيه اى سيصد هزار كيلومتر راه آمده تا اكنون به زمين رسيده است .

 اين ها تازه ستارگان دور دست نيستند . هنوز براى دانش بشر روشن نشده است كه آسمان اول از چه مقدار كهكشان و سحابى مركب شده است ، چه رسد به آسمان دوم و سوم .

 خدا در قرآن مى فرمايد : هفت آسمان وجود دارد . امام صادق عليه السلام مى فرمايد : آسمان اول در برابر آسمان دوم ، مانند دانه اى ارزن در مقابل هندوانه است و آسمان دوم نسبت به سوم نيز همين طور و هفت آسمان نسبت به عرش مانند حلقه روى درب نسبت به درب است .(134)

 آن وقت قرآن در سوره آل عمران و حديد ، مى فرمايد : پهنا - نه طول - و عرض بهشت مانند پهناى همه آسمانها و زمين با تمام فضاهايى كه دارد مى باشد .

 مرحوم آيت الله صدر مى گويد : در خواب باغى ديدم كه اول و آخر نداشت . نمونه هيچ چيزى از اين باغ را در دنيا نديده بودم .

 در روايت دارد وقتى كه خدا بهشت را با عمل صالح مردم آفريد ، به بهشت گفت : خوش به حال آن كسانى كه در تو منزل مى گيرند . ببينيد آنجا چه خبر است . آن وقت عده اى اين چنين بهشتى كه پهنايش ، پهناى آسمان و زمين است ، با اندكى گناه ، در عمر اندك ، از دست مى دهند :

 

 » أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَرَتُهُمْ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ «(135)

 

 اين ها در اين داد و ستد، بهشت را به قيمت به دست آوردن لذّت هاى نامشروع مى دهند ، پس سودى نكردند و انسان هاى راه يافته اى نيستند . راه آنان راه انحرافى و غلطى بوده است .

 

 مساكن اهل بهشت

 مى گويد : در باغ مى گشتم ، چشمم به ساختمانى افتاد . در سوره مباركه صف پروردگار دنيايى از حقايق را جمع كرده است . سوره خيلى عجيبى است . در اين سوره مى فرمايد :

 

 » وَمَسَكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّتِ عَدْنٍ «(136)

 

 مسكن هاى پاكيزه . چرا نمى گويد : منازل پاكيزه ، بلكه مى گويد : مسكن ، كه اسم مكان است ؟ مسكن از نظر عربى به معناى جايى است كه وقتى وارد مى شويد ، همه غم و غصّه ها برطرف مى شود و احساس آرامش صد در صد مى كنيد و همچنين پاكيزه است . چيزى را كه خدا ساخته ، مى خواهيد پاكيزه نباشد ؟

 بنّا و معمار آن مسكن ها ، اوست و نمونه اش در عالم نيست كه قرآن آدرس بدهد و بگويد : فلان كاخ را ببينيد ، كه نمونه اى از مسكن اهل بهشت است . نمونه ندارد .(137)

 

پی نوشت ها:

 

 127) الأمالى للصدوق: 109، المجلس الثالث و العشرون، حديث 6؛ »قال أمير المؤمنين عليه السلام: جمع الخير كله في ثلاث خصال النظر و السكوت و الكلام فكل نظر ليس فيه اعتبار فهو سهو و كل سكوت ليس فيه فكرة فهو غفلة و كل كلام ليس فيه ذكر فهو لغو فطوبى لمن كان نظره عبرةو سكوته فكرة و كلامه ذكرا و بكى على خطيئته و أمن الناس من شره.«

128) الكافى: 242/3، باب ما ينطق به موضع القبر، حديث 2؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ أَنَا بَيْتُ الدُّودِ أَنَا الْقَبْرُ أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ.«

129) غرر الحكم: 161، حديث 3105؛ »لكل حي موت«

 حديث 3094؛ »الموت يأتي على كل حي.«

 مستدرك الوسائل: 124/12، باب 85، ذيل حديث 13689؛ »وَ قَالَ صلى الله عليه وآله لَا تُؤَخِّرِ التَّوْبَةَ فَإِنَّ الْمَوْتَ يَأْتِي بَغْتَةً.«

130) حجر (46 : (15؛ »] به آنان گويند : [ با سلامت و امنيت وارد آنجا شويد .«

131) فهرس التراث: 411/2؛ »السيد صدر الدين بن إسماعيل الصدر الموسوي الكاظمي ولد في رجب سنة 1299 ه في الكاظمية، و درس بها المقدمات، و هاجر إلى النجف في سنة 1328 ه، و تلمّذ على الشيخ محمد كاظم الخراساني و السيد اليزدي، و سافر في سنة 1331 ه إلى مشهد و رجع، ثم في سنة 1349 ه دعاه الشيخ عبد الكريم الحائري و آخرين إلى قم لتأسيس حوزة علمية بها، فلبى الطلب و قام بدوره الصادق فيها في أصعب ظروف مرّت بالحوزة في إيران حتى وافاه الأجل في صباح السبت 19 ربيع الثاني 1373 ه. و له شعر رائع، منه قصيدته في أهل البيت عليهم السلام، منها قوله: كيف يرجى السلم من دهر على أهل بيت الوحي قد شنّ المغارا لم يخلف أحمد إلّا ابنة و لكم أوصى إلى القوم مرارا كابدت بعد أبيها المصطفى غصصا لو مسّت الطور لمارا هل تراهم أدركوا عن أحمد بعده في آله الأطهار ثارا.«

مستدركات أعيان الشيعة: 49/1؛ »انتقل مع أبيه إلى سامراء فتلقى تعليمه الأول فيها، ثم هاجر أبوه إلى كربلاء فدرس فيها ما يعرف في الاصطلاح العلمي بالسطوح، ثم سافر إلى النجف الأشرف فتابع دراسته هناك و كان من اساتذته فيها الشيخ محمد كاظم الخراساني. و في سنة 1339 بعد وفاة والده بسنة سافر إلى ايران و استقر في مدينة )مشهد( و في سنة 1344 عاد إلى النجف الأشرف و لازم درس الشيخ محمد حسين النائيني. و في سنة 1349 عاد إلى ايران و أقام في مدينة قم حيث كان الشيخ عبد الكريم الحائري قد أسس جامعتها الكبرى فكان المترجم من مدرسيها البارزين، و لم يلبث أن سافر إلى مدينة؛ )مشهد( و بقي فيها و أخذ يقيم الجماعة في )مسجد كوهرشاد( و أقبل عليه الناس.«

132) بحار الأنوار: 192/58، باب 44، حديث 65؛ »عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْهُ صلى الله عليه وآله قَالَ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِي إِلَّا الْمُبَشِّرَاتُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمُبَشِّرَات قَالَ الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ.«

 عدة الداعي: 278؛ »و عنه عليه السلام الرؤيا الصالحة من الله و الحلم من الشيطان.«

 مستدرك الوسائل: 112/5، باب 32، حديث 5460؛ »عَنْ أَبِي قَتَادَةَ الْحَارِثِ بْنِ رِبْعِيٍّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يَقُولُ الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ مِنَ اللَّهِ فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مَا يُحِبُّ فَلَا يُحَدِّثْ بِهَا إِلَّا مَنْ يُحِبُّ وَ إِذَا رَأَى رُؤْيَا مَكْرُوهَةً فَلْيَتْفُلْ عَنْ يَسَارِهِ )ثَلَاثاً( وَ لْيَتَعَوَّذْ مِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ  ]وَ شَرِّهَا  [وَ لَا يُحَدِّثْ بِهَا أَحَداً فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ.«

133) آل عمران (133 : (3؛ »و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش ] به وسعتِ  [آسمان ها و زمين است بشتابيد ؛ بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است.«

134) بحار الأنوار: 17/55، باب 4، حديث 10؛ »، عَنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ سُئِلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وآله عَنِ الْكُرْسِيِّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ عِنْدَ الْكُرْسِيِّ إِلَّا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ وَ إِنَّ فَضْلَ الْعَرْشِ عَلَى الْكُرْسِيِّ كَفَضْلِ الْفَلَاةِ عَلَى تِلْكَ الْحَلْقَةِ.«

 الكافى: 153/8، حديث زينب العطارة، حديث 143؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَال: . . .وَ سَمَاءُ الدُّنْيَا بِمَنْ عَلَيْهَا وَ مَنْ فِيهَا عِنْدَ الَّتِي فَوْقَهَا كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَاتَانِ السَّمَاءَانِ وَ مَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهمَا عِنْدَ الَّتِي فَوْقَهُمَا كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ الثَّلَاثُ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الرَّابِعَةِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ وَ هُنَّ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الْبَحْرِ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ عِنْدَ جِبَالِ الْبَرَدِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الآْيَةَ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ وَ هَذِهِ السَّبْع . . . .«

135) بقره (16 : (2؛ »آنان كسانى هستند كه گمراهى را به جاى هدايت خريدند ، پس تجارتشان سود نكرد و از راه يافتگان ] به سوى حق  [نبودند .«

136) توبه (72 : (9؛ »و نيز سراهاى پاكيزه اى را در بهشت هاى ابدى ] وعده فرموده [ .«

137) بحار الأنوار: 86/8، باب 23، الجنة و نعيمها رزقنا الله؛ »رُوِيَ أَنَّهُ صلى الله عليه وآله قَالَ عَدْنٌ دَارُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ تَرَهَا عَيْنٌ وَ لَا يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ وَ لَا يَسْكُنُهَا غَيْرُ ثَلَاثَةٍ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ يَقُولُ اللَّهُ طُوبَى لِمَنْ دَخَلَكِ.«

 بحار الأنوار: 141/8، باب 23، حديث 57؛ »عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام قَالَ إِذَا صَارَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ وَ دَخَلَ وَلِيُّ اللَّهِ إِلَى جِنَانِهِ وَ مَسَاكِنِهِ وَ اتَّكَأَ كُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْهُمْ عَلَى أَرِيكَتِهِ حَفَّتْهُ خُدَّامُهُ وَ تَهَدَّلَتْ عَلَيْهِ الثِّمَارُ وَ تَفَجَّرَتْ حَوْلَهُ الْعُيُونُ وَ جَرَتْ مِنْ تَحْتِهِ الْأَنْهَارُ وَ بَسَطَتْ لَهُ الزَّرَابِيُّ وَ صُفِّفَتْ لَهُ النَّمَارِقُ وَ أَتَتْهُ الْخُدَّامُ بِمَا شَاءَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَسْأَلَهُمْ ذَلِكَ قَالَ وَ يَخْرُجُ عَلَيْهِمُ الْحُورُ الْعِينُ مِنَ الْجِنَانِ فَيَمْكُثُونَ بِذَلِكَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْجَبَّارَ يُشْرِفُ عَلَيْهِمْ فَيَقُولُ لَهُمْ أَوْلِيَائِي وَ أَهْلَ طَاعَتِي وَ سُكَّانَ جَنَّتِي فِي جِوَارِي أَلَا هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِمَّا أَنْتُمْ فِيهِ فَيَقُولُونَ رَبَّنَا وَ أَيُّ شَيْ ءٍ خَيْرٌ مِمَّا نَحْنُ فِيهِ نَحْنُ فِيمَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُنَا وَ لَذَّتْ أَعْيُنُنَا مِنَ النِّعَمِ فِي جِوَارِ الْكَرِيمِ قَالَ فَيَعُودُ عَلَيْهِمْ بِالْقَوْلِ فَيَقُولُونَ رَبَّنَا نَعَمْ فَأْتِنَا بِخَيْرٍ مِمَّا نَحْنُ فِيهِ فَيَقُولُ لَهُمْ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رِضَايَ عَنْكُمْ وَ مَحَبَّتِي لَكُمْ خَيْرٌ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَنْتُمْ فِيهِ قَالَ فَيَقُولُونَ نَعَمْ يَا رَبَّنَا رِضَاكَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُك لَنَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِنَا ثُمَّ قَرَأَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام هَذِهِ الآْيَةَ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.«

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تهران مسجد هدایت بازار دهه سوم محرم 94 سخنرانی ...
قدرت مردان خدا
برخورد ائمه عليهم السلام با گروه‏هاى افراطى‏
نتایج اتصال به خداوند
تفضل كريمانه پروردگار بر مؤمنان
خداشناسي در گرو زياد شدن علم و ادب
ارسال چهل هديه براى بعد از مرگ
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
ريشه‏هاى فساد دانه عمل‏
الفرائض الفرائض!

بیشترین بازدید این مجموعه

بيمارى عجله در زندگى انسان‏
دشمنى آشكار شيطان
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
حكايتي از كرامات سيد علي قاضي
حكايت برخورد ملا محمد تقي مجلسي با اراذل و اوباش
گوهرشاد و رعایت حق دیگران
تهران حسینیهٔ شهدا دههٔ سوم رجب 1396 سخنرانی هفتم
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 – سخنرانی چهاردهم
دانشی عظیم به نام قرآن
نتایج اتصال به خداوند

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^