مرگ و عالم آخرت - جلسه دهم (1) - (متن کامل + عناوین)
ايمان و عمل صالح
هشدارهاى خدا نسبت به عالم آخرت
تهران، مسجد حضرت امير رمضان 1383
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
خداوند متعال ، انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام علاوه بر اين كه از جهان پس از مرگ و اوضاع جهان بعد ، براساس باطن و اعمال مردم خبر دادهاند ، مردم را نيز دعوت كردهاند كه خود را براى زندگى پاك همراه با سلامت و امنيت در عالم آخرت آماده كنند و در اين زمينه هر شبانه روز انديشه كنند كه براى زندگى جهان بعد چه توشهاى را فراهم كردهاند و چه توشهاى فراهم نكردهاند .
از هشدارهاى بسيار مهمى كه در زبان وحى آمده است ، اين است كه خود و خانواده خود و حتى آنهايى كه در ارتباط با شما هستند را ، گرچه اقوام شما نباشند ، از دچار شدن به عذاب و آتش جهنم و همچنين به اسارت و دردهاى جهان آخرت حفظ كنيد . راه اين حفظ را به ما نشان دادهاند .
البته در بعضى از آيات قرآن ، فقط مسأله جلوگيرى و حفظ خود از گرفتار شدن به بلاهاى آخرت مطرح است و در برخى از آيات نيز راه در امان ماندن از آن بلاها و رنجها مطرح است .
عناوين مؤمن و كافر ، صالح و فاسق
در سوره مباركه حشر ، پروردگار مىفرمايد :
» يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ «(233)
اى اهل ايمان ! چرا مىفرمايد : اى اهل ايمان ؟ چون مردم مؤمن گوش دهنده به دعوت خدا هستند . مردمى كه به حضرت حق وابسته هستند و خدا را باور و به او علاقه دارند و در باطن با خدا سر و كار دارند ، آمادگى باطنى براى قبول كردن و پذيرفتن حق دارند ، به آنها مىفرمايد .
ديگران كه مشرك ، كافر ، منافق ، فاسق و مجرم حرفهاى هستند ؛ چون وقتى لاييكها و بىارتباطهاى با پروردگار را در قرآن معرفى مىكند ، تحت همين عناوين مىنامد . اين عناوين در آيات قرآن مجيد حقيقت دارد ؛ يعنى هر عنوانى براى انسانها به خاطر باطن و نوع عمل آنها است .
اين عناوين يعنى كسى كه نمىخواهد توبه كند و از آلودگىها دست بردارد . تا آن وقتى كه اين حال را دارد ، اين عناوين بر او صادق است . اگر مىفرمايد : فاسق ، اين فسق در ارتباط با باطن و ظاهر گروهى از مردم است . كلمه »فسق « قبل از اين كه قرآن مجيد نازل شود ، در كلام عرب استعمال مىشده است .
»فَسَقَ « يعنى خرما از جلد خود درآمده است . بعد كه آيات قرآن كريم نازل شد ، كلمه فسق را در آيات مختلفى استعمال كرد .
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد:
» الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ «(234)
»عهدشكنان « آنهايى كه در زمين عمداً فساد مىكنند و خطر فساد آنان هم متوجه انديشه مردم است ، هم اقتصاد ، هم اخلاق و هم عمل آنها كه اين »يفسدون فى الارض « را در آيات ديگر توضيح مىدهد :
» وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ «(235)
فسادگران در مقام تباه كردن نسلها و اقتصاد مردم هستند .
اين لشكركشى براى تباه كردن نسل ؛ يعنى شكستن ساختمان ، غيرت ، ادب ، وقار و ايمان مردم .(236) آنهايى كه اقتصاد را تباه مىكنند ، مانند دزدان ، اختلاسكنندگان ، جابجاكنندگان اموال عمومى و انحصارطلبان ، چه انحصارطلبان دولتى و چه ملتى .
اين كه جنسى را در انحصار خود مىگيرند و بقيه كسانى كه در ارتباط با اين جنس هستند ، به ورشكستگى دچار مىشوند و به خاك سياه مىنشينند ، كه به دنبال آن صدها خانواده نيز به خاك سياه مىنشينند . كار مفسد تباه كردن نسل و اقتصاد مردم است .
حيوانيت و ايجاد انحراف
در آيات ديگر دارد :
» وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا «(237)
تباه كردن انديشه مردم و القا كردن باطل به جاى حق ، حق را كهنه نشان دادن و باطل را نو و تمدن نشان دادن . البته اينها در افراد كم سواد كشورها اثرگذار هستند .
قرآن اينها را فاسق مىنامد ؛ يعنى چه ؟ يعنى اينهايى كه به ديگران رحم نمىكنند ، نه رحم به نسلها و نه رحم به اقتصاد عمومى مردم . اينها از چارچوب انسانيت درآمدهاند :
» أُوْلَئِكَ كَالأَْنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ «(238)
اينها جز آزار و اذيت به ديگران، كار ديگرى ندارند . اين عناوين ، عناوين حقيقى است .(239)
اثر حرام خورى و حلال خورى
صاحبان اين عناوين همگى منابع زيان هستند ؛ يعنى هر جامعهاى كه مشرك ، منافق ، مجرم ، مفسد و فاسق بيشتر دارد ، آن جامعه امنيت كمترى دارد يا ندارد .
آن جامعه از نظر اقتصادى ، وضع خوبى ندارد . اقتصاد ربايى ، غصبى و همراه با نيرنگ ، اقتصاد حرام خورى است و اين حرام خورىها، نور باطن مردم را خاموش مىكند .(240)
مىگويند : حاكم ستمگرى بود ، وقتى ستم مىكرد ، مردم محل دست به دعا برمىداشتند و او به زندگيش گره سنگينى مىخورد و متوقف مىشد . باز مقدارى مىگذشت و هوس مىكرد كه ظلم مالى ، اقتصادى يا اجتماعى كند ، دوباره مردم خدا خدا مىكردند ، زندگى او لنگ مىشد . يا بچهاش مريض مىشد ، يا خودش درد بدى مىگرفت و يا به كارش گره مىافتاد .
روزى پرسيد : مگر مردم چقدر با خدا و خدا با آنها رفيق است كه هر وقت اينها خدا خدا مىگويند ، خدا جواب آنها را مىدهد ؟ وزير آدم زيركى بود ، گفت : جناب حاكم ! اين مردم از بزرگ و كوچك ، همگى حلالخور هستند و دعاى حلالخور مستجاب است . اگر مىخواهى راه اينها را به خدا ببندى ، بايد رشته اقتصادى آنان را آلوده كنى تا ديگر دعاى آنان مستجاب نشود .(241)
چگونگى ارزيابى مؤمن و فاسق
شيخ بهايى در كتاب »كشكول« مىنويسد : زن بدكارهاى بود كه وقتى صبح براى نماز وضو مىگرفت ، با همان وضو نمازهاى ظهر ، عصر ، مغرب و عشاى خود را مىخواند و در روز نيز چندين بار زنا مىداد .
كسى به او گفت : اين وضوى تو چقدر قوى است كه اين همه زنا باطلش نمىكند ؟ دين مىگويد : اگر چرت بزنيد كه هوش از كار بيافتد ؛ يعنى صدايى نشوند يا چيزى را نبيند ، وضو باطل است . وضوى تو چقدر پرقدرت است ؟
اينها را در قرآن فاسق مىنامند ؛ يعنى از چارچوب انسانيت بيرون آمدهاند و به هيچ كس رحم ندارند كه فكر كنند . اين زن كه با مردى رابطه برقرار كرده است ، نمىگويد كه او زن و بچه دارد ، بعد با جلب محبت او ، محبت اين مرد از آن زن قطع مىشود ، طلاق پيش مىآيد ، بچهها بىمادر و بىپدر مىشوند و اين بچهها فردا چه مىشوند ؟
اينها را من و شما كه اهل مسجد و هيأت هستيم مىفهميم ، اما آن حيوانات وحشى كه به صورت جنس دو پا هستند ، اما از چارچوب انسانيت بيرون آمدهاند ، هرگز اين ارزيابىها را نمىكنند . اينها عناوين قرآنى است . علت انتخاب اين عناوين نيز باطن و اعمال مردم است .
عكس اين عنوان نيز در قرآن هست كه زياد هم آمده است : » يا ايها الذين آمنوا « اينها رفقاى خاصّ خدا و انسان هستند . وجدان بيدار ، عقل فعّال و انديشه پاك دارند . به جريانات عالم نگاه درست دارند . دل به خدا ، انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام دادهاند .
زندگى معنوى مؤمن در دنيا
مؤمنين زندگى را در شكم و شهوت دنيا منحصر نمىدانند . اگر چيزى مىخورند ، به خاطر اين است كه بمانند تا خدا را عبادت و به مردم خدمت كنند . اگر شهوت دارند ، به خاطر اين است كه نسل و فرزندان پاك بيابند كه با خدا رفيق باشند و بعد از خودشان ، جاى رفقاى خدا خالى نشود . اينها شهوت را براى خدا مىخواهند .(242)
اينها انسانهايى هستند كه پروردگار متعال مىفرمايد :
» وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا «(243)
خدايا ! سخن ، دستور ، امر تو و پيغمبرانت را شنيديم ، اما نه فقط شنيدن ، بلكه :
» سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا «(244)
پی نوشت ها:
233) حشر (18 : (59؛ »اى اهل ايمان ! از خدا پروا كنيد ؛ و هر كسى بايد با تأمل بنگرد كه براى فرداى خود چه چيزى پيش فرستاده است .«
234) بقره (27 : (2؛ »آنان كسانى هستند كه پيمان خدا را ] كه توحيد و وحى و نبوت است [پس از استوارىاش ] با دلايل عقلى و علمى و براهين منطقى با عدم وفاى به آن [مىشكنند و آنچه را خدا پيوند خوردن به آن را فرمان داده است ] مانند پيوند با پيامبران و كتابهاى آسمانى و اهل بيت طاهرين و خويشان [قطع مىنمايند و در زمين تباهى و فساد بر پا مىكنند ، آنانند كه زيانكارند .«
235) بقره (205 : (2؛ »و هنگامى كه ] چنين دشمن سرسختى [ قدرت و حكومتى يابد ، مىكوشد كه در زمين فساد و تباهى به بار آورد ، و زراعت و نسل را نابود كند .«
236) تفسير نور الثقلين: 204/1، حديث 752؛ »عن أبى جعفر و أبيعبد الله عليهما السلام قال سألتهما عن قوله وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ . . . ، فقال النسل الولد، و الحرث الأرض، و قال ابو عبد الله الحرث الذرية.«
تفسير نور الثقلين: 204/1، حديث 754؛ »عنالصادق عليه السلام ان الحرث في هذا الموضع الدين والنسل الناس.«
تفسير نور الثقلين: 204/1، حديث 755؛ »في تفسير على بن إبراهيم قال الحرث في هذا الموضع الدين، و النسل الناس، و نزلت في الثاني، و يقال في معاوية.«
237) اعراف (45 : (7؛ »و مىخواهند آن را ] با وسوسه و اغواگرى [ كج نشان دهند .«
238) اعراف (179 : (7؛ »آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراهترند .«
239) تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب: 250/5 ]سورة الأعراف (182 - 175 : (7 ]؛ »عن الباقر عليه السلام ]في قوله: [ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها. يقول: طبع اللّه عليها، فلا تعقل. وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ عليها غطاء عن الهدى. لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها، أي: جعل في آذانهم وقرا فلم يسمعوا الهدى.
أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ: في عدم الفقه، و الإبصار للاعتبار، و الاستماع للتّدبّر. أو في أنّ مشاعرهم و قواهم متوجّهة إلى أسباب التّعيّش، مقصورة عليها.
بَلْ هُمْ أَضَلُّ: فإنّها تدرك ما يمكن لها أن تدرك من المنافع و المضارّ و تجتهد في جذبها و دفعها، و هم ليسوا كذلك، بل أكثرهم يعلم أنّه معاند فيقدم على النّار.«
240) بحار الأنوار: 16/100، باب 1، حديث 72؛ »وَ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِي عَلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ كُلَّ لَيْلَةٍ مَنْ أَكَلَ حَرَاماً مَا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ الصَّرْفُ النَّافِلَةُ وَ الْعَدْلُ الْفَرِيضَةُ.«
بحار الأنوار: 12/100، باب 1، حديث 52؛ »وَ قَالَ عليه السلام إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِي جَوْفِ الْعبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْض.«
بحار الأنوار: 16/100، باب 1، حديث 73؛ »وَ عَنْهُ صلى الله عليه وآله الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ وَ قِيلَ عَلَى الْمَاءِ.«
241) إرشاد القلوب: 73/1، الباب الثامن عشر وصايا و حكم بليغة؛ »و من تغذى بالحرام فالنار أولى به و لا يستجاب له دعاء.«
إرشاد القلوب: 149/1، الباب السابع و الأربعون في الدعاء؛ »قال النبي صلى الله عليه وآله إن العبد ليرفع يده إلى الله و مطعمه حرام فكيف يستجاب له و هذا حاله.«
242) علل الشرائع: 4/1، باب 6، حديث 1؛ »عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ عليه السلام فَقُلْتُ الْمَلَائِكَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلْتَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.«
و همچنين در وسائل الشيعه: 209/15، باب 9، حديث 20297؛ »عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ مَنْ عَرَضَتْ لَهُ فَاحِشَةٌ أَوْ شَهْوَةٌ فَاجْتَنَبَهَا مَخَافَةَ اللَّهِ U حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ آمَنَهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ وَ أَنْجَزَ لَهُ مَا وَعَدَهُ فِي كِتَابِهِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ أَلَا وَ مَنْ عَرَضَتْ لَهُ دُنْيَا وَ آخِرَةٌ فَاخْتَارَ الدُّنْيَا عَلَى الآْخِرَةِ لَقِيَ اللَّهَ U يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَيْسَتْ لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقِي بِهَا النَّارَ وَ مَنِ اخْتَارَ الآْخِرَةَ وَ تَرَكَ الدُّنْيَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ غَفَرَ لَهُ مَسَاوِيَ عَمَلِهِ.«
243) بقره (285 : (2؛ »و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبرانش ، ايمان آوردهاند ] و بر اساس ايمان استوارشان گفتند : [ ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمىگذاريم . و گفتند : شنيديم .«
244) بقره (285 : (2؛ »و گفتند : شنيديم و اطاعت كرديم .«
ادامه دارد . . .
English