روزى چند نفر خارجى ، همان نزديكى مغازه پدرم ، آمده بودند دستكش بافتنى ، كلاه و شال بخرند . از مغازه دارى پرسيدند : قيمت آن چند است ؟ گفت : فلان مقدار . آن دو سه نفر خارجى به آن مترجم گفتند : آيا به ما به قيمت واقعى مى دهى ؟ مغازه دار ناراحت شد و به خارجى ها گفت : اينجا را بازار مسلمين مى گويند . مسلمان نه دروغ مى گويد و نه تقلب و خيانت مى كند . مى خواهيد بخريد ، نمى خواهيد ، سر جايش بگذاريد . من نانخور خدا هستم ، نه نانخور مشترى .
اين فرهنگ مردم مسلمان است . پدران و مادران به دختران جمله جالبى مى گفتند : ما امشب كه شب عروسى تو است ، تو را با چادر مشكى به شوهرت تحويل مى دهيم ، روز جدايى تو با او آن روزى باشد كه تو را با چادر سفيد - كفن - به پروردگار تحويل مى دهند .
يعنى شوهردار ، خانه دار و با اخلاق باش . حسود نباش ، با اقوام شوهر درگيرى پيدا نكن . چادر مشكى را ما بر سر تو مى اندازيم و به شوهرت تحويل مى دهيم ، چادر سفيد را ديگران بر سرت مى اندازند و به خدا تحويل مى دهند .
منبع : پایگاه عرفان