حسابرسى دقيق قيامتى
سنجش آخرتى اعمال
تهران، مسجد حضرت امير رمضان 1383
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
از مسائل بسيار مهم مطرح شده در كتاب خدا ، مسأله ارزيابى اعمال در روز قيامت است . چه اعمالى كه به تعبير ظاهر آيات سنگين است و چه اعمال سبك . تعبير قرآن از اعمال سنگين »ثقلت« است كه از ماده »ثقل« است و از اعمال سبك با كلمه »خفت« ، از ماده خفيف .
يقيناً منظور قرآن از اعمال سنگين ، اعمال با ارزش و پر قيمت است و اعمال سبك نيز در اصطلاح قرآن اعمال بى ارزش . اعمالى كه در بازار قيامت خريدارى ندارد . يا به تعبير آيات : اعمالى كه خدا پذيرنده آنها نيست و هيچ يك را قبول نمى كند .
اعمالى كه رد شده و قبول نشود ، براى صاحبش راه نجاتى نخواهد بود . از آيات شريفه قرآن در زمينه ارزيابى اعمال آيه اى در سوره مباركه انبيا عليهم السلام هست . جالب اين است كه پروردگار در اين آيه مى فرمايد : اعمال همه مردم با چند ترازو ارزيابى مى شود ، نه با يكى .
ترازوى مفرد و جمع در قرآن
كلمه ترازو در آن آيه شريفه به صورت جمع ذكر شده است ، ولى در بعضى از آيات نيز به صورت مفرد آمده . آنجايى كه به صورت مفرد آمده است ، كارى به قيامت ندارد و به امور دنيا ، داد و ستدهاى اقتصادى مردم با يكديگر مربوط است .
در سوره »الرحمن« به تمام مردم اعلام مى كند :
» وَ أَقِيمُواْ الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لَا تُخْسِرُواْ الْمِيزَانَ «(497)
در معاملات خود ترازو قرار دهيد و در كشيدن اجناس و فروش به مردم ، اهل كم فروشى نباشيد .
» وَ أَقِيمُواْ الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ «
ترازوى عادلانه داشته باشيد كه از نظر فيزيكى سالم باشد .
اين ترازو و ميزان مفرد است ، اما ترازوى اقتصادى دنيايى است. چه اين ترازو طلا را وزن كند ، يا پنبه . فرقى نمى كند .(498)
ترازوى آخرتى در مقابل ترازوى دنيايى
اگر كسى به گناه كم فروشى عادت كند ، ديگر اين گناه بر او مسلط مى شود و بعد از عمرى مى بينيد كه از جنس مردم خروارها كم گذاشته و روز قيامت از پس اين كم گذاشتن بر نمى آيد .
جايى كه پروردگار مى فرمايد :
» وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «(499)
اگر در عمل ، كار و برنامه شما و در داد و ستدها ، چيزى نادرست به وزن ارزن باشد ، اين را در قيامت حاضر مى كنيم و شما مشاهده مى كنيد .(500)
احضار اعمال در آخرت
در اوايل سوره آل عمران مى فرمايد :
» وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ «(501)
شما هر بديى كه در تمام دوره عمر انجام داده باشيد ، گر چه به اندازه دانه ارزن باشد ، در برابر خود حاضر خواهيد ديد . در قيامت فرياد مى زنيد : اى كاش بين من و اين عمل فاصله اى از مشرق تا مغرب بود . آنجا مى فهميد كه اين كار بد براى شما چه زيانى دارد . اين بيان پروردگار است .
اگر گناه مسلط شود ، به اين زودى ريشه كن نمى شود . نفس در هم آغوشى با گناه حالتى دارد كه اگر به او زمان داده شود ، خيلى سخت مى شود گناه را از او گرفت .
ممكن است گناهكار حرفه اى توبه كند و چند روزى به دنبال گناه نرود ، اما اگر زمان ارتباط با گناه در او طولانى بوده باشد ، گرفتن نفس از باطل امر خيلى سختى است ، حتى اگر فكر گناه تداوم پيدا كند نيز اين چنين خواهد بود .
گرفتارى گناه در لحظه مرگ
مرحوم شيخ بهايى داستانى نقل مى كند و من اين قضيه تأسف بار را در نوشته هاى ايشان ديده ام كه كسى در حال از دنيا رفتن بود . به محتضر گفتند : بگو »اشهد ان لا اله الا الله« گفت : »أين الطريق الى حمام المنجاب« ؟ حمام منجاب كجاست ؟ همه مبهوت ماندند كه وقت مردن ، حمام منجاب را براى چه مى خواهد ؟ آدرس حمام منجاب را مى خواست و به قدرى اين كلمه را تكرار كرد ، تا از دنيا رفت .
وقتى پيگيرى كردند ، ديدند چهل سال قبل او هنگام صبح در آستانه درب خانه اش ايستاده بود ، خانم جوان ، زيبا و با حجاب مى خواست عبور كند .
آن زمان ايرانى ها بدحجاب نداشتند . رعايت غيرت ، مردانگى و حميت در ايرانى ها خيلى فوق العاده بود . وقتى مهمان ها تا درب خانه مى آمدند ، مى گفتند : بايستيد تا »يا الله« بگويم . اگر در خانه لباس زنانه روى بند بود ، آنها را جمع مى كردند ، كفش هاى زنان خانه را برمى داشتند كه چشم مرد غريبه به وسايل ناموسش نيافتد . خيال همه مردها راحت بود . پدرها نگرانى نداشتند . مطمئن و آرام بودند .
آن زن از اين مرد پرسيده بود : »أين الطريق الى حمام المنجاب« ؟ اين مرد از روى وسوسه خانه خود را به آن زن نشان داده بود تا آن زن را درآن موقع صبح غافلگير كند والعياذ بالله زنا كند ؛ چون در قديم درب حمام ها شبيه درب خانه بود .
زن بعد از اين كه وارد خانه شده بود ، فهميده بود كه قصد آن مرد چيست . اما چون نمى خواست بى عفتى كند ، طورى وانمود كرده بود كه گويا خودش نيز به زنا تمايل دارد .
به آن مرد مى گويد : براى اين كار مقدماتى لازم است ، تا لذت ما كامل شود . مرد بيچاره مى گويد : چه مقدماتى ؟ زن مى گويد : برو مقدارى غذاى مقوى و شراب تهيه كن تا اين وقت صبح ، با شكمى سير و گرمى شراب ، به كام دل برسيم .
مرد بيچاره نيز باور كرده ، به دنبال تهيه آن مواد مى رود و زن از اين فرصت استفاده كرده ، فرار مى كند . وقتى آن مرد برگشت ، فهميد كه چه فريبى خورده است و از حسرت اين واقعه تا آخر عمر مكرر مى گفته : »أين الطريق الى حمام المنجاب« و اكنون در لحظه مرگ ، به جاى شهادتين ، اين جمله را به زبان مى آورد .(502)
اهميت دادن به آخرت سازى
رسول خدا صلى الله عليه وآله روايتى دارند كه با زمان ما خيلى تناسب دارد و اين روايت را بايد به گوش همه ثروتمندان بخوانند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود :
در آخر الزمان ديگر انسان ها پول خور نيستند ، بلكه زمين ها پول خور هستند . انسان پول را خرج خود نمى كند ، بلكه به جاى خرج كردن براى دنيا وآخرت خود ، خرج ساختن خانه مى كند . براى خود ، همسر و گاهى هم براى سگ . زمين ثروت مردم را مى خورد و پس نمى دهد . صاحبش آن خانه را با خود نمى تواند ببرد . مگر اين بدن چقدر مى ارزد ؟
در كتابى كه نويسنده اش خارجى بود ، وضع بدن را مى خواندم . آن دانشمند فيزيولوژيست گفته بود : اگر عناصر بدن را تجزيه كنند ، چربى هاى بدن معمولى ، معادل هفت صابون مى شود . آب بدن يك سطل ، گوگرد بدن به اندازه شستشوى بدن آلوده يك سگ ، مقدار كربن بدن ، نوك هفت مداد نوكى ، مقدار آهن بدن پنج يا شش ميخ و مقدار گچى كه از املاح بدن به دست مى آيد ، لانه يك مرغ را بتواند سفيد كند .
او مى گويد : اين مجموعه را روى هم بگذاريم و بفروشيم ، قيمتش چقدر مى شود ؟ حال براى اين بدن ، چند ميليون خانه ، ماشين و ابزار مى خواهد ؟ چند ميليونى را نيز براى آخرت بفرست . آخرت خود را آباد كن . به جاى اين كه ثروت خرج انسان شود ، صرف آب و گل ، ساختمان ، سنگ ، گچ ، سيمان و آهن مى شود .
برپايى ترازو در قيامت
اين آيه شريفه چه آيه عجيبى است :
» وَ نَضَعُ الْمَوَ زِينَ الْقِسْطَ «
در آيات ديگر كلمه ميزان مفرد بود ، ولى اينجا ترازوى مربوط به قيامت ، جمع آمده است .(503) جمع در عربى از سه به بالا است . دنبال آيه را نگاه كنيد :
» وَ نَضَعُ الْمَوَ زِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَمَةِ «(504)
تبيين راه مستقيم از ضلالت
ما در دنيا براى ارزيابى اعمال ، به كسى كارى نداريم . ارزيابى را براى قيامت گذاشته ايم ؛ چون اين دنيا براى ارزيابى نيست و انسان آزاد است . پيامبر صلى الله عليه وآله آمده است ، قرآن فرستاده شده ، ولى انتخاب با خود انسان است . راه صراط مستقيم را انتخاب كند ، يا راه شيطان ، خودش مى داند . نه كسى او را به پيمودن صراط مستقيم وادار مى كند و نه به پيمودن راه شيطان . من كارى به كار انسان ندارم .
فقط به او مى گويم : حيف است كه به جهنم بروى . به او مى گويم :
» قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ «
من راه مستقيم را از راه گمراهى روشن مى كنم و توضيح مى دهم ، انتخاب با خود تو است . تو عقل و وجدان دارى ، انسان هستى ، خودت انتخاب كن . دنيا جاى انتخاب است ؛ يا انتخاب خوبى ها ، يا انتخاب بدى ها .
پی نوشت ها:
497) الرحمن (9 : (55؛ »و ترازو را به عدالت برپا داريد و از ترازو مكاهيد.«
498) مستدرك الوسائل: 384/13، باب 7، حديث 15670؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ مَنِ اشْتَرَى طَعَاماً فَأَرَادَ بَيْعَهُ فَلَا يَبِيعُهُ حَتَّى يَكِيلَهُ أَوْ يَزِنَهُ إِنْ كَانَ مِمَّا يُوزَنُ أَوْ يُكَالُ فَإِنْ وَلَّاهُ فَلَا بَأْسَ بِالتَّوْلِيَةِ قَبْلَ الْكَيْلِ وَ الْوَزْنِ.«
499) زلزال (8 : (99؛ »و هركس هم وزن ذره اى بدى كند ، آن بدى را ببيند.«
500) تفسيرالقمي: 433/2، سورة الزلزال؛ »عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ يَقُولُ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ كَانَ قَدْ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسْرَةً إِنْ كَانَ عَمَلُهُ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ يَقُولُ إِذَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ رَأَى ذَلِكَ الشَّرَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ غُفِرَ لَهُ.«
501) آل عمران (30 : (3؛ »و آنچه را از كار زشت مرتكب شده حاضر شده مى يابد.«
502) كشكول شيخ بهائى: 232/1؛ عالم برزخ: 41.
503) الكافى: 75/8، كلام علي بن الحسين عليه السلام؛ »كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يَعِظُ النَّاسَ. . . »وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ« اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ أَهْلَ الشِّرْكِ لَا تُنْصَبُ لَهُمُ الْمَوَازِينُ وَ لَا تُنْشَرُ لَهُمُ الدَّوَاوِينُ وَ إِنَّمَا يُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَراً وَ إِنَّمَا نَصْبُ الْمَوَازِينِ وَ نَشْرُ الدَّوَاوِينِ لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّه.«
تفسيرالقمي: 71/2، كلام الأمير عليه السلام في الموعظة؛ »وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ قَالَ الْمُجَازَاةُ وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها أَيْ جَازَيْنَا بِهَا وَ هِيَ مَمْدُودَةٌ آتَيْنَا بِهَا.«
504) انبياء (47 : (21؛ »و ترازوهاى عدالت را در روز قيامت مى نهيم.«
ادامه دارد . . .
منبع : پایگاه عرفان