فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

جهاد با نفس

نخستین گام در طریق تربیت و تهذیب، «مجاهده» است؛ یعنی تلاش در جهت رفع موانعی كه سد راه كمال انسان است و بدون آن هر نوع تربیتی بی حاصل است. از ویژگیهای تربیت دینی این است كه پیش از آنكه از بیرون به تربیت انسان بپردازد، در آغاز، خویشتن فرد را به وی می نمایاند و ضعفها و قوتهایش را بدو گوشزد می كند تا خودجوش در تكاپوی رشد و تزكیه باشد و موانع را از میان بردارد.

مجاهده دو گونه است: درونی و برونی (جهاد با نفس و جهاد با دشمن بیرونی) كه هر دو نقش تربیتی و انسان سازی دارند. در ابتدا، سخن از جهاد با نفس است كه برای تبیین آن باید به چند مطلب توجه داشت: نفس و خطرهای آن، ضرورت مجاهده با نفس، حقیقت مجاهده، مراحل عملی تهذیب نفس و ره توشه مجاهده.

الف) نفس و خطرهای آن

شناخت نفس نخستین ضرورت در امر مجاهده است. همان گونه كه در گذشته گفتیم، یكی از مراتب نفس (مرتبه نازل آن) نفس اماره است كه از درون به بدی فرمان می هد (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ)[1] و پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را سرسخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات، روایات و توصیه های اخلاقی، عرفانی و ادبیات ما، از آن نكوهش بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهیها به شمار آمده است. حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نَفْسُكَ أقرَبُ أعدائِكَ اِلَیْك».[2] قرآن كریم پیروی هوای نفس را نوعی پرستش مشركانه می داند كه چشم عقل را كور و قلب را ظلمانی می كند و آدمی را از هویت الهی محروم و از مشاهده حقایق محجوب می سازد و در این باره می فرماید: آیا دیدی آن كس را كه هوای نفس خود را خدای خود گرفت و با داشتن علم و دانش، خداوند گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر زد و بر دیدگانش پرده افكند.[3] امام صادق ـ علیه السلام ـ از نفس به عنوان وحشتناكترین و تاریكترین حجاب میان انسان و خدا نام برده اند: «لاحِجابَ اَوْحَشُ و أظْلَمُ بین العبدِ و بینَ اللهِ تَعالی مِنَ النفسِ و الهوی».[4]

هوای نفس به گردابی مهلك مانَد كه هر مقدار آدمی در آن پای بفشارد بیشتر به اعماق آن كشیده می شود و امید نجات را از دست می دهد. هوای نفس تنها به گناه بسنده نمی كند، بلكه آدمی را تا سر حد كفر و انكار آیات خدا به پیش می راند. به فرموده حضرت امام (ره): و چون سلطنت نفس اماره و شیطان در باطن، قوی شد و تمام قوا سر به رقّیّت و طاعت آنها گذاشتند و خضوع در پیشگاه آنها نمودند و تسلیم تام شدند، آنها قانع به معاصی نمی شوند و كم كم از معصیتهای كوچك انسان را به معاصی بزرگ و از آنها به سستی عقاید و از آن به ظلمت افكار و از آن به تنگنای جحود و از آن به بغض و دشمنی انبیا و اولیا می كشانند.[5]

ب) ضرورت مجاهده

با توجه بدانچه از خطرهای نفس اشاره شد، مجاهده با نفس اماره كه در روایات با عنوان «جهاد اكبر» آمده،[6] امری است اجتناب ناپذیر كه تا آخرین روزهای زندگی ادامه دارد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ جهاد با نفس را بالاترین نوع جهاد خوانده است: «ما مِن جِهادٍ أفْضَلُ مِن جهادِ النفسِ».[7] راز مطلب این است كه اولاً، اصلاح نفس كه اساس تربیت اخلاقی است، جز از طریق مجاهده میسر نیست؛ همان گونه كه حضرت علی(ع) می فرماید: «فی مجاهده النفسُ كَمالُ الصَّلاحِ»؛[8] ثانیاً، نیل به درجات عالی و كمالات معنوی در پرتو مجاهده با نفس، میسر است؛ زیرا هوای نفس، آدمی را از علم و كمال و كرامت و عزّت و تجلّی استعدادهای انسانی باز می دارد. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می فرماید: «مَن اَحَبَّ َنیْلَ الدَّرجاتِ العُلی فَلْیَغْلِبِ الْهَوی»؛[9] ثالثاً، اگر انسان در جبهه نفس شكست بخورد، در همه جبهه ها شكست خورده است و اسارت نفس انسان را به هر نوع بردگی و انحطاط می كشاند. به فرموده حضرت علی ـ علیه السلام ـ : «مَن اتَّبَعَ هواه أردی نَفْسَه».[10]

بنابراین، اگر انسان بخواهد مالك خویشتن باشد و از قید و بند طبیعت و اسارت تن و اسارت دیگران رهایی یابد، بناچار باید محدودیتهایی را بپذیرد تا از خودِ محدود آزاد شود. امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ به مالك اشتر چنین می نویسد: تو باید مالك خود باشی و نسبت به خواسته های نامشروع نفس، بخل ورزی، كه بخل ورزیدن نسبت به نفس، عین انصاف در حق آن است.[11] ریاضت. مجاهده با نفس در پاره ای روایات با عنوان‌ «ریاضت» مطرح شده است. ریاضت یعنی تلاش جهت رام كردن نفس در برابر مشتهیات كه به گفته معصوم ـ علیهم السلام ـ ، از شریعت انفكاك ناپذیر است (الشَّریعَهُ ریاضَهُ النَّفْسِ) و عالی ترین درجات آن برای اولیای خداست. امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در نامه ای به عثمان بن حنیف انصاری، فرماندار خود در بصره، می نویسد: همانا نفس خویش را باتقوا و ریاضت تمرین می دهم كه تا در روز هولناك قیامت در امان باشد و بر آن لغزشگاه، ثابت و استوار بماند.[12] از روایات چنین بر می آید كه ریاضت قله برتر و مرتبه متعالی مجاهده است كه پوینده راه كمال نه تنها از محرمات و مكروهات پرهیز می كند، بلكه از بسیاری امور مباح نیز خودداری می ورزد و بدین وسیله در چهارچوب شرع، بر صفای نفس و توان روحانی خود می افزاید.[13]

باری، جلوه های ملكوتی نفس ناطقه، رهیابی عقل به معارف الهی و عروج روح در ملكوت اعلا و كسب عزت و كرامت انسان، پیش از هر چیز، در گرو پالایش روح و ریاضت و مجاهده با نفس اماره است.

ج) حقیقت مجاهده

مجاهده و ریاضت در اسلام، نه به معنای محرومیت از نعمتهای الهی و سركوب تمایلات مشروع مادی است، آنگونه كه درپاره مسلكهای افراطی ترویج شده است، بلكه به معنای محدود ساختن و مهار كردن و به كار گرفتن این استعدادها در جهت رشد و كمال و تعالی آدمی است. در واقع، محدودیت كه یك اصل منطقی در نظام آفرینش است و به طور خودكار و تحت تدبیر و امر الهی جریان دارد، رمز مصونیت و بقای موجودات و از جمله انسان است؛ مثلاً انسان با خصلت غریزی خود به خوردنیها و آشامیدنیهای مطبوع تمایل نامحدود دارد، اما در همین حال، ساختار طبیعی بدن، او را محدود می سازد و آنگاه كه نیاز بدن تأمین شد و به مرز طبیعی رسید، آب و غذا را پس می زند.

پیامبران خدا برانگیخته شدند تا كاروان انسانی را در مسیر كمال همراهی كنند و محدوده هر یك از قوا را مشخص نمایند تا انسان در پرتو عقل و شرع، شهوت و غضب را مهار كند، نه آنكه به تعطیل بكشاند.

و نیز ناگفته نماند كه اسارت و بردگی انسان در برابر امیال نفسانی نه تنها سد راه تكامل و مقامات عالی انسانی است و موجب به ركود و خمول كشیده شدن توان نامحدود معنوی اوست و سعادت ابدی او را به مخاطره می افكند، بلكه در همین جهان مادی و زندگی دنیوی نیز موجب فساد و ویرانی و هرج و مرج اخلاقی خواهد بود و ادامه حیات اجتماعی را در فضایی از عواطف انسانی و تعهدات اخلاقی ناممكن می سازد؛ به همین دلیل است كه هیچ یك از جوامع،‌آزادی انسان را به طور مطلق نپذیرفته اند و همه مكاتب، نوعی محدودیت را الزامی می دانند.

د) مراحل عملی تهذیب

مربیان اخلاق و ارباب سلوك، برای تهذیب نفس و حركت از نقص به سوی كمال، مراحلی ذكر كرده اند. این مراحل بنابر آنچه در كتاب چهل حدیث حضرت امام آمده است، عبارتند از: یقظه، تفكر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه و تذكر.

1. یقظه. یقظه یعنی بیداری و تنبه و خروج از غفلت و خودفراموشی كه بدون آن، آدمی هیچ گاه به فكر تزكیه نخواهد افتاد، همان گونه كه بیمار اگر به بیماری خود توجه نكند به فكر درمان نخواهد بود؛ با این تفاوت كه بیماری جسم چون غالباً توأم با درد است، بدن حساسیت نشان داده، شخص در صدد معالجه بر می آید، اما بیماریهای نفس ناپیداست و اغلب توأم با لذت، و در عین حالی كه تأثیر آن عمیقتر و خطر آن دیرپای تر است، انسان به دلیل گرایش شدید به مادیات و عرصه مادی كه در آن زندگی می كند، كمتر به فكر چاره بر می آید و این خصلت طبیعی انسان است كه قرآن بدان اشاره می كند: «إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَرائَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً».[14]

حضرت علی ـ علیه السلام ـ غفلت را زیانبارترین دشمنان، نوعی بیماری، بدترین سستیها و عامل كوردلی و مرگ قلب خوانده است.[15]

از این رو، مربیان الهی برانگیخته شدند تا پرده های غفلت را كنار زنند و انسان را به خدا و به خویش و به عوامل رشد و انحطاطش توجه دهند. رمز اینكه قرآن در نخستین آیات دعوت از «انذار» سخن می گوید، در همین نكته نهفته است: «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأنْذِرْ»[16]، «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ»[17] البته نباید مسئولیت خود انسان را نیز در این بیداری و تنبه نادیده گرفت. حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: سستی دل را با پایداری، و خواب غفلت را در دیده ات با بیداری درمان كن.[18] امام صادق ـ علیه السلام ـ خاطر نشان می سازد كه هر كس كه قلب خویش را از غفلت مراقبت كند و نفس را از شهوت باز دارد و عقل را از جهل برهاند، نامش در دیوان آگاهان ثبت گردد.[19] حضرت امام در این باره می گوید:

تمام صفات نفسانیه قابل اصلاح است، لیكن در اول امر، كمی زحمت دارد، آن هم بعد از ورود در اصلاح، سهل و آسان می شود.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . یوسف، 53.

[2] . تصنیف غرر؛ ص 234.

[3] . جاثیه، 23.

[4] . مصباح الشریعه؛ ص 169.

[5] . چهل حدیث؛ ص 220.

[6] . ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ : «ان النبی بعث سریه فلما رجعوا قال مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاكبر قیل یا رسول الله و ماالجهاد الاكبر؟ قال جهاد النفس» (فروع كافی؛ ج 5، ص 12).

[7] . تصنیف غرر؛ ص 243.

[8] . همانجا.

[9] . همان؛ ص 241.

[10] . همان؛ ص 243.

[11] . نهج البلاغه؛ نامه 53.

[12] . همان؛ نامه 45.

[13] . در فرهنگ امروز عرب، از ورزش به ریاضت بدنی تعبیر می شود. بدین ترتیب، بی تناسب نیست گفته شود همان گونه كه ورزش جسمانی بر قوای بدن می افزاید، ورزش روحی (ریاضت) نیز قدرت نفسانی بشر را بالا می برد و هر اندازه با تمایلات تن مبارزه شود، روحی قوی تر شده، اعمال خارق العاده انجام می دهد. راز اعمال غیرعادی مرتاضان را در همین قدرت روحی باید جست، هر چند در مشروع بودن برخی ریاضتها جای گفتگوست و ریاضت شرعی با ریاضیتهای غیرشرعی تفاوت بارز دارد.

[14] . انسان، 27.

[15] . تصنیف غرر؛ ص 265ـ266.

[16] . مدثر، 1.

[17] . شعراء، 214.

[18] . نهج البلاغه؛ خطبه 223.

[19] . تصنیف غرر؛ ص 265.

 


منبع : انديشه قم
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام آسمانی (1)
قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
صدقه عامل دفع بلا
امام سجاد (ع) و روشهای تفسیری
بی‌تفاوتی مصداق بی‌دینی است
بركرانه ی صحیفه ی سجادیه
ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
علامه شهید مطهری
وَ اَمّا حَقّ الْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ ...
پنج درس آموزنده سعادت بخش

بیشترین بازدید این مجموعه

چشم زخم و راه های درمان
دعا به رزمندگان و مجاهدان اسلام‏
نشانه های خدا در قرآن
قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
چهره ي بي زوال خورشيد عاشورا    
راه هایی برای بخشیده شدن گناهان !
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
ماه صفر و علت نحسی آن
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^