رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
«عَلى العاقلِ أَن يَكونَ لَهُ ساعاتٌ»
بر عهده انسان انديشمند است كه خالى از ساعاتى نباشد.
«سَاعَةٌ يُناجى فِيها رَبَّه»
يك بخش را با خدا سر و سرّ داشته باشد، سود و منفعتى دارد كه خدا مى داند.
«وَسَاعَةٌ يُحاسِبُ فِيها نَفْسَهُ»
در يك بخش، حساب گر خود باشد كه عمرم در چه راهى گذشت.
«وَسَاعَةٌ يتفَكُر فِيما صَنَع اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ»
ساعتى هم حساب كند كه خداوند عالم تاكنون چگونه با او معامله كرده است.
«كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرتَهُ»
من پرده درى كردم ، اما تو پوشاندى. پنجاه سال است كه پرده پوشى مى كنى. چه زمانى پرده از كار من برمى دارى؟ حوصله من از بنده ام سر نمى رود.
«وَكَمِ من فادِحٍ مِنَ البلاءِ أَقلتَهُ»
خودت سفارش كردى كه اگر با كسى معامله كرديد، اقاله كنيد و پس بگيريد. چه بلاها و گناهانى كه تو اقاله كردى.
«وَكَمِ مِن عِثارٍ وَقَيتَهُ»
در طول عمرم چه قدر مى خواستم در گناهان زشت بيفتم ، ولى تو مرا حفظ كردى.
«وَكَم مِن مَكْروهٍ دفَعْتَهُ»
صدها بار بنا بود حادثه براى تو پيش بيايد و من دفع كردم.
«وَكَم مِن ثَناءٍ جَمِيلٍ لَستُ أَهلاً لَهُ نَشَرتَهُ»
هر جا مى روى تعريف تو را مى كنند. نمى دانند كه باطن من با تو، چگونه است. يك ساعت هم بنشينيد خوبى هاى خدا را در حق خودتان مرور كنيد. تو عجب خداى خوبى هستى! يك مقدار هم تو به ما بگو كه تو چه بنده بدى هستى :
مجلس تمام شد و به آخر رسيد عمر
ما هنوز اندر اول وصف تو مانده ايم
منبع : پایگاه عرفان