نزول قرآن بر پايه حق‏

گرچه در آيه دوم سور مباركه بقره، و ديگر آيات آن سوره در رابطه با قرآن و وحى بودن و حق بودن و هدايتگرى اين مجموعه بينظير بحث مفصل و مشروحى به ميان آمد، ولى چون قرآن مجيد از نظر حاوى بودن به حقايق همچون دريائى ياست كه ساحل ندارد، و هر لحظه ميتوان گوهرهاى ناب و تازه از اين دريا استخراج كرد، و اين كار تا قيامت پايان ندارد، لذا در اين بخش به واقعياتى ديگر دربار اين كتاب اشاره ميكنم.

اين مأد به الهى به توسط امين وحى از صقع علم الهى، به قلب محمد مصطفى كه از نظر ظرفيت وسعت و گنجايش بيش از فضاى هستى داشت با همه معانى و مفاهيم، و اسرار و اشارات و لطائف و حقايق و رمز رموزش نازل شد، در حالى كه رسول بزرگ اسلام در حال تلقى قرآن آراسته به مقام عصمت و بصيرت و نورانيت ويژه بود، و با كمال ايمان به آن و اين كه اين حقايق وحى است، و واسط ميان او و تجلى قرآن به قلبش امين وحى و فرشته مقرب الهى جبرئيل است آن را دريافت نمود، و براى نجات انسان از چاه ضلالت و گمراهى و جاهليت و پستى به وسيله آيات قرآن و علوم نورانى آن قيام كرد، و تحولى شگرف در جان و عقل و قلب انسان ايجاد نمود، و اساس تمدن عظيمى را بر اساس قرآن و ايمان به حق، و توجه به آبادى دنيا و آخرت بنا نهاد، كه اگر پس از مرگ او مردم در حريم اطاعت جانشين و خليفه بلافصل او اميرمؤمنان على بن ابيطالب به كرنش مينشستند، و از چشمههاى حياتبخش علوم او بهره ميگرفتند، راه فساد عقلى و عملى، به روى جامعه انسانى تا قيامت مسدود ميشد، و ميدانى براى جولان شياطين طرد شده از رحمت حق، و لعنت شده در قرآن و در زبان پيامبر به ويژه بازيگران سقيفه كه خشتى را در برابر ساختمان راستين اسلام كج نهادند، و بر پايه آن بناى حكومت عربى را به جاى حكومت عدل اسلامى بنا كردند، و با سيطره بر قرار كردن بر همه شئون مردم، و زمينهسازى براى حكومت امويان و عباسيان مشرك، خارها و موانع سنگينى بر سر راه اسلام راستين و فرهنگ ناب محمدى قرار دادند، و اسلامى شيطان ساخته بر اكثريت مردم تحميل نموده، و از آن روز تا به امروز كه سال 1389 شمسى است به ميلياردها نفر به وسيله عالمان دربارى و وعاظ السلاطين اسلام شيطانى را به عنوان اسلام ناب تحميل كرده، و قرن به قرن اكثريت را در برابر آراستگان به اسلام ناب قرار داده و پيروان قرآن و رسول الله و مكتب اهل بيت را در همه زمينهها دچار مضيقه نموده، و در راه زندان و تبعيد و كشتار دستهجمعى انداخته، و به اين برنامههاى ظالمانه قانع نگشته حكم كفر و ارتداد و واجب القتل بودن وابستگان به اهل بيت را صادر كرده و صادر ميكنند، و باعث شدند كه اختلاف سنگينى ميان امت پديدار شد و جامعه اسلامى به فرقههاى گوناگون تقسيم و هر فرقه برابر فرقه ديگر موضع خصمانه گرفت و ميگيرد. و از اين طريق راه قدرت نظامى و سياسى و اقتصادى و به ويژه فرهنگى را به روى يهود عنود، و نصرانيت بيرحم استعمارگر را باز كرده، و جهان را غرق فساد و ظلم نمودند، و تا توانستند در امر نبوت پيامبر اسلام و ولايت اهل بيت دروغهاى عجيب و غريب، و تهمتهاى ناروا ساخته، تا عظمت پيامبر را در خصوص تلقى وحى، و در زمينهرو حيات آن حضرت بشكنند، و از او فردى عادى، خطاكار، مايل به گناه، گناهكار بسازند، و حتى حاكمان مدرسه سقيفه را از او بالاتر و برتر و عاقلتر و فهميدهتر بنمايانند، و با ساختن هزاران روايت دروغ با پول بنياميه و بنيعباس و اشاعه آن به وسيله عالمنمايان دنياپرست اسلامى شيطانى و مكتبى انحرافى را به عنوان راه حق، و طريق درست به مردم قرون پس از مرگ پيامبر تا به امروز باور دهند، و با اين فتنه بزرگ حركت اسلام ارائه شده حق، و چرخ هدايت، و جلوى ساختن بناى تمدن را براساس توحيد و ايمان به قيامت و عدالت و انصاف گرفتند، و كارى كردند كه اكثر مردم اين امور را به عنوان فتنه و آثار شوم آن را باور نكنند و اين اسلام دست ساخته، و فرهنگ اموى و عباسى را به عنوان اسلام ارائه شده از جانب حق باور كنند و پيروان اهل بيت را كه آراسته به همان اسلام خداوند هستند گمراه و بيراه خارج از دين بدانند، اهل بيتى كه مصداق آيات مباهله، مودت و تطهير هستند، و آنچه از علم و دانش و بصيرت داشتند از پيامبر به ارث بردند، و رسول خدا تمسك به قرآن و آنان را تنها راه نجات بشر تا قيامت، و مصون ماندن او از گمراهى و ضلالت اعلام نمودند.

براى اين كه بدانيد در مكتب خلفا و مدرسه سقيقه بر اسلام راستين چه گذشت آن مكتب و مدرسه در رابط وحى و پيامبر و نيز گوشهاى از ديدگان اهل بيت و پيروان آنان به نحو اجمال اشاره ميكنم و از حضرت حق ثبات قدم پيروان اهل بيت و هدايت ديگران را به صراط مستقيم درخواست مينمايم.