
شگفتىهاى اقيانوسها
نور خورشيد بيش از چهارصد متر از سطح دريا پايينتر نمىرود، در حالى كه عمق اقيانوسها به هزاران متر مىرسد! از اين رو، دريا به دو بخش تاريك و روشن تقسيم مىشود. گياهان دريايى و ماهىها، به طور معمول، بيشتر در بخش روشن دريا رشد مىكنند، اما تعداد موجوداتى كه در بخش تاريك زندگى مىكند هم كم نيست. پرسشى كه در اينجا پيش مىآيد اين است كه ماهىهايى كه در بخش تاريك دريا زندگى مىكنند و از نور خورشيد محروماند و براى فعاليتهاى حياتى خود به نور احتياج دارند، چه مىكنند؟ آن هم ماهىهاى نيرومندى كه مىتوانند صدها تن سنگينى آب را تحمل كرده و در اعماق آب زندگى كنند.
خداوند توانا اين پرسش را پاسخ داده و اين نور را در اختيار آنها گذارده است. تحقيقات نشان داده ماهىهايى كه در تاريكى دريا زيست مىكنند اشعههايى نورانى از خود پخش مىكنند كه قعر آب را روشن مىكنند. در برابر دستگاه نورافشان آنها، صفحه شفافى در بدنشان قرار داده شده تا نور بهتر منعكس شود. اين ماهىهاى نورافشان اقسامى دارند: گروهى نور زرد، گروهى قرمز، گروهى سبز و گروهى هم نور آبى توليد مىكنند. عجيب اينجاست كه برخى از آنها داراى چراغهاى متعدّدى هستند. براى مثال، در پشت نوعى ماهى قزلآلاى كف دريا از سر تا دم دكمههايى وجود دارد كه مانند لامپهاى كوچك از خود نور ساطع مىكنند. ماهىهاى سياه رنگى هم هستند كه بر پوست آنها صدها نقطه قرمز با رنگ روشن ديده مىشود. همچنين، نوعى ستاره دريايى را از عمق نهصد مترى بالا آوردند و ديدند نور سبزرنگ و درخشانى به صورت پنج پره از بدنش ساطع مىشود.
پرسش اينجاست كه كارخانههاى الكتريكى موجود در بدن اين ماهىها از كجا آمده و چگونه آب دريا اين چراغها را خاموش نمىكند؟ حجم اين كارخانههاى الكتريكى چه قدر است؟ مواد سوختى اين لامپها از كجاست، از كجا مىآيد و چيست؟ چه كسى آنها را به كار مىاندازد؟ چه كسى بر كار آنها نظارت مىكند كه اين چراغها از كار نيفتند؟ آيا ماده بىشعور مىتواند تاريكى را از روشنايى تشخيص دهد؟
بسيارى از مردم شورى آب درياها را خوش ندارند و مىپندارند كه اگر آب درياها شيرين بود بهتر بود، اما چرا آب درياها شور است، با آن كه همه رودخانههايى كه به دريا متصلند داراى آب شيرين هستند؟ چه كسى اين همه نمك را در آب دريا ريخته است و چرا؟ اين نمك از كجا آمده است؟
مسئله اين است كه مقاومت آب شور در برابر فساد از آب شيرين بيشتراست. اگرآب اقيانوسها شيرين بود، خطر فاسد شدن آنها بسيار زياد بود و اگر آب دريا فاسد مىشد، جنبندهاى روى كره زمين باقى نمىماند؛ زيرا تعفن آب موجودات زنده را از بين مىبرد. به طور كلى، آبهاى گنديده بهترين جا براى رشد و نموّ حشرات، به ويژه حشرههاى مضّرند. همين حشرات نمىگذاشتند هيچ موجودى در عالم باقى بماند. آيا شورى آب درياها نشانه حكومت علم و عقل در دستگاه الهى نيست؟
- «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ».
يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى خردمندان است.
- «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»*.
نشانههايى است [از توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
آيا ماده فاقد علم و عقل، در آغاز پيدايش، جهان مىتوانست به اين دقت علمى پى ببرد كه مقاومت آب شور در برابر فساد از آب شيرين بيشتر است؟ آيا شور شدن آب دريا كه ازبارانهاى شيرين ريشه گرفته نشانه قدرتى عظيم نيست؟
دريا فقط در يك جاى كره زمين آب شيرين دارد. آن هم براى اين است كه خداوند قدرت خود را به رخ مردمان بكشد و بگويد همه آبها را مىتوانستم شور يا شيرين قرار دهيم. اين سخن را خداوند 1400 سال پيش در قرآن (در سوره الرحمن) فرموده است، اما تا چندى پيش كسى نمىدانست مصداق اين سخن در كجاست.
«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ* بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ».
دو درياى [شيرين و شور] را روان ساخت، در حالى كه همواره باهم تلاقى و برخورد دارند [ولى] ميان آن دو حايلى است كه به هم تجاوز نمىكنند [درنتيجه، با هم مخلوط نمىشوند!].
تنها يك درياست كه شيرين است كه آن هم به همه درياهاى دنيا متصل است. ولى هزاران سال است كه آب شيرين با شور مخلوط نشده است؛ يعنى مىتوانيد با قطرهچكان از يك طرف آب شيرين و از طرف ديگر آب شور برداريد! چه تدبيرى در ماوراء اين دستگاه است كه با وجود اين همه طوفان و باد اين آبها مخلوط نمىشوند؟
مسئله ديگر اينكه همه آبهاى گوارا و شيرين زمين از همين آب شور پيدا شدهاند؟ يك چهارم زمين را خشكى و سه چهارم آن را درياهاى شور تشكيل دادهاند. همه بارانهاى شيرين از همين آب شور پديد مىآيند. زيرا او آب شور درياها را تقطير كرده است. دستگاه تقطير آب درياها كه شورى آن را مىگيرد و آب شيرين مىسازد، مانند دستگاههاى تقطيرى كه بشر ساخته است كوچك نيست. اين دستگاه تقطير آن قدر بزرگ است كه همه درياها در آن جاى مىگيرند. خورشيد، كه هزاران بار از كره زمين بزرگتر است، آب درياها را گرم مىكند. آب گرم بخار شده بالا مىرود. باد به بالا رفتن بخار كمك مىكند. اين بخار در آن جوّ پهناور متراكم مىشود و به صورت ابر در مىآيد. سپس، حركت مىكند و به قسمتهاى پايينتر مىآيد و وقتى نزديك زمين شد مىبارد. از باريدن ابرها، رودها جارى مىشوند و زمين زنده مىگردد؛ ديباى سبز ورق بر تن مىكند و فرش زمرّدين مىگستراند. زيادى آب نيز در زمين فرو مىرود و قناتها و چاهها و چشمهها را تشكيل مىدهد. بخش ديگرى از اين آب به وسيله رودها دوباره به دريا باز مىگردد و جريان گذشته تكرار مىشود. آب پيوسته اين چرخه را طى مىكند و تا وقتى كه او بخواهد اين گردش ادامه دارد. آيا ماده بى شعورِ و ناتوان به اين تقطير عظيم تواناست؟
- «... كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ».
- «... أَ فَلا تَعْقِلُونَ»*.
- «... ان فى ذلك لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ».