فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وقوف در عرفات

1 ـ عرفان به عرفات و اعمال قلبي و قالبي آن، براي اين که وقوف در آن از روي شعور و ادراک انجام گيرد، بر زائر خانه محبوب لازم است.عرفات از نظر معنوي، از آيات بيّنات حق است و سرزمين رحمت و عرصه گاهي مورد توجّه حضرت ذوالجلال. و از نظر ظاهري سرزميني است وسيع که اقامت در آن بر زائران بيت الله، از ظهر نهم ذو الحجه تا غروب آفتاب واجب است. مرز و حدّ اين سرزمين مقدس، به وسيله امين وحي به آدم ابو البشر شناسانده شد. در همانجا بود که به دريافت کلمات از پيشگاه حضرت ربّ مفتخر و توفيق توبه، رفيق راه او شد. در اين که چرا اين سرزمين را عرفات مي گويند اقوالي  است، از همه مهم تر قولي است که از حضرت صادق(عليه السلام)نقل شده: اِنَّ جَبْرَئِيلَ(عليه السلام) خَرَجَ بِإِبْرَاهِيمَ(عليه السلام) يَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ يَا إِبْرَاهِيمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِکَکَ فَسُمِّيَتْ عَرَفَات لِقَوْلِ جَبْرَئِيلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ  أمين وحي روز عرفه با ابراهيم بزرگوار همراه شد، چون خورشيد از ظهر گذشت، به ابراهيم گفت: به گناه اعتراف کن و به مناسک حج عارف شو; به خاطر سخن جبرئيل; اعترف فاعرف، آن سرزمين مقدس به عرفات نامگذاري شد.
2 ـ وقوف در عرفات; آن سرزميني که آبادي و بنا ندارد، و از صورتهاي ظاهر زندگي چيزي در آن ديده نمي شود، آنهم در لباس احرام و به دور از تمام مظاهر مادّي، در زير خيمه اي معمولي و جداي از وطن و زن و فرزند و فاميل و در حال دعا و مناجات و سجده و خالي از تمام تعلّقات و وابستگي ها، علّت و موجبي براي غبار روبي از آيينه جان و فضاي قلب است، و آماده شدن باطن براي طلوع خورشيد معرفت به حضرت رب از مشرق هستي انسان و دل کندن از غير، و بسته شدن به بند عشق يار و درک اين معنا که عاقبت آنچه در تصرف انسان است به يک لحظه از دست مي رود و در آن لحظه از زن و فرزند و مال و منال و آنچه در اختيار است، براي هميشه خبري بر جاي نمي ماند و تنها و تنها معيت با حضرت يار است که ابدي و دائمي و براي هميشه و همه جا، چه در دنيا و چه در آخرت، براي انسان کار ساز است. در آن سرزمين است که آدمي به حقيقت و واقعيت; الهي وربّي من لي غيرک... واقف و عارف مي شود و دل و جان، از آن پس در اختيار او مي گذارد و غروب آن روز با درک و شعوري به غير درک و شعوري که داشته، آماده کوچيدن به مشعر مي شود، تا با معرفتي بالا و عرفاني اصولي و شناختي اساسي وارد مشعر شود و آن شب که شب درک و شعور ديگر است، براي او شب عيد باشد! شبي که به وصال و لقاء نزديک مي شود و آماده به دست آوردن رحمت خاص محبوب و پاک شدن باطن از کدورتها و تاريکيهاست.
3 ـ آنان که موفق بهوقوف در عرفات مي شوند، چه نيکوست در آن چند ساعت محدود که شروعش اول ظهر
و پايانش اول غروب آفتاب است، به پيروي از رسول با کرامت اسلام به گريه و زاري و دعا و مناجات و
نماز و عبادت برخيزند، وبراساس سفارش اکيد امامان معصوم، در آن صحراي پاک، حضرت سيد الشهدا(عليه السلام) را، که روح حج و جان معارف و علّت بقاي چراغ دين در بستر تاريخ است، زيارت کنند، و از مفاهيم زيارت حضرت شکل بگيرند و به خصوص دعاي عرفه حضرت را همراه با طهارت ظاهر و باطن و اشک چشم و توجه به معاني بلند آن براي بکار گيري در عمل و اخلاق قرائت کنند. حضرت باقر(عليه السلام) مي فرمايد: آخرين کلام رسول خدا در روز عرفه، به وقت غروب آفتاب، در حالي که از ديدگان مبارکشان اشک فراوان مي ريخت اين بود: ألّلهم انّي أعوذ بکَ مِن الفقر ومن تَشَتُّتِ الأُمور، ومِن شرِّ ما يَحدثُ بالليل والنّهار، أصبَحَ ذُلي مُستجيراً بِعزّک، وأصبَحَ وَجهي الفاني مستجيراً بوجهک الباقي يا خير من سُئل، وأجود من أعطي، وأرحم من استُرحِمَ،جلّلني برحمتک، وألبسني عافيتک، واصرف عنّي شرّ جميع خلقک.
آري در آن فضاي ملکوتي که وعده استجابت دعا داده شده، و حتي در روايات آمده اگر در آن ساعات با ارزش کافري در آن سرزمين باشد، از فيض و رحمت حق محروم نشود!
بايد از حضرت حق در خواست خير دنيا و آخرت نمود و براي تمام مردم روي زمين دعا کرد و مغفرت و آمرزش اموات را از حضرت ربّ العزّت در خواست نمود، که در آن صحراي با حال، گدايي از غير، برنامه اي ناپسند و عين بي انصافي نسبت به خداوند مهربان است. امام سجّاد در آن موقف با عظمت افرادي را ديد که دست نياز به سوي مردم دراز کرده اند، حضرت با ناراحتي به سر آنان فرياد کشيد و فرمود: واي بر شما! در چنين روزي از غير خدا طلب حاجت مي کنيد؟! امروز اميد مي رود که اطفال در رحم مادران هماي سعادت و خوشبختي را در آغوش بکشند.  حضرت رضا(عليه السلام) فرمود: در راه رفتن به عرفات، تلبيه را زياد بگو. چون وقت به ظهر رسيد غسل کن، نماز ظهر و عصر را با اذان واقامه بجاي آور، با همه وجود وارد عرصه گاه دعا و راز و نياز شو، در دعا و گريه و زاري اصرار داشته باش، ايستاده و نشسته از، مناجات و عبادت غافل مشو، و پس از غروب آفتاب، لا اله إلاّ الله بگو.

حضرت سجّاد(عليه السلام) فرمود: در عرفات با وحدانيّت حق، و توحيد حضرت ربّ، و رسالت رسول الله; به اين که سيد انبيا است و ولايت علي ولي الله و اين که او سيد اوصيا است و امامان معصوم بعد از علي به اين که عباد مخلص حق اند، تجديد پيمان و بيعت کنيد تا حضرت ربّ العزت به ملائکه خود بر شما بندگان واقعي مباهات کند.  آري موالات با اولياي حق و دشمني با دشمنان حق و پذيرش توحيد و رسالت و امامت، و قبول ولايت معصوم، علت صحّت و قبولي حج است، و بدون ارتباط با اين واقعيّات، حج حاجي حج نيست.
از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده: مجرم ترين افراد در  موقف عرفات ، کسي است که از آن صحرا به سوي مشعر حرکت کند و گمان داشته باشد که خداوند مهربان او را مورد مغفرت قرار نداده است !
4 ـ چشم انداز عرفات انسان را به ياد روز قيامت و عرصه گاه محشر مي اندازد ؛ روزي که تمام اولين و آخرين ، با يک نوع لباس و همراه با پرونده دوران حيات خود ، در آن موقف کبري ، در محضر حق ، براي بازپرسي شدن مي ايستند و همگان منتظر عفو و رحمت و بخشش حضرت حقّند ، ولي ، بر اساس آيات و روايات ، مغفرت خدا در قيامت از براي مردمي است که ظاهر و باطن با توحيد و رسالت و نبوّت سروکار داشته اند .  جبل رحمت در صحراي عرفات ، قامتي استوار براي سايه گرفتن مردم در پناه آن است تا ساعتي از حرارت آفتاب بياسايند و با جسم و جاني راحت به دعا و زاري در پيشگاه حق مشغول باشند و به ياد بياورند که امام عاشقان و پيشواي شهيدان و سرور آزادگان حضرت حسين ( عليه السلام ) در جانب چپ اين کوه به قرائت دعاي با عظمت عرفه ايستادند تا جهانيان را از اين چشمه پرفيض رحمت و مفاهيم ملکوتي بهره مند سازند و قلوب بيمار مردم تاريخ را با جهت دادن به سوي حق شفا بخشند . در صحراي عرفات ، قيافه ظاهر مردم ، و يکرنگي آنان در لباس و اداي مناسک و گريه و زاري و تضرع و دعاي آنان ، امکان تحقق وحدت را در بيش از يک ميليارد مسلمان نشان مي دهد و از اين طريق حجت خدا را بر مردم تمام مي کند که در کنار اين تفرقه و جدايي ملّت هاي اسلام ، که زمينه تسلّط دشمنان خدا بر همه چيز آنان است ، فرداي قيامت و در برابر نسل هاي بعد عذر قابل قبولي ندارند .
ـ دور نمايي از دعاي عرفه
. . . ولا لعطائه مانع . . .
وجود مقدس حق ، کريم و رحيم و ودود و رحمان و معطي است . براي ذات او که عين صفات اوست ، نهايتي و حدّي نيست . چون عبد لياقت دريافت عطاي حضرتش را در خود ايجاد کند ، عطاي آن کريم به عبد مي رسد ، گر چه تمام موجودات هستي ، براي رسيدن عطاي او به عبد ، مانع شوند .  چه مانعي در برابر قدرت بي نهايت او تاب مقاومت دارد ؟ !  چه قدرتي امکان چيرگي بر قدرت او را مي يابد ؟ !
وجود مقدّسش فعال ما يشاء و قدرت و سطوتش فوق قدرتها است . کرم و لطفش نا متناهي ، و رحمت و عنايتش دريايي بي ساحل است . چون بخواهد عطا کند عطا مي کند و هر مانعي بر سر راه عطايش ، همانند پر کاه در برابر سيل خروشان است .  عطاي او ابراهيم را در دل آتش حفظ کرد و يوسف را از قعر چاه به عزيزي مصر رساند و ايوب را از بيماري نجات داد ، و رسول اسلام را بر آنهمه دشمنان پيروز ساخت .
آنچه بخواهد با تمام لطف به بندگانش عطا مي کند و هيچ يک از موجودات هستي قدرت مانع شدن از رسيدن عطايش را به بندگان ندارد .
. . . وهو للّدعوات سامعٌ . . .
و او شنواي دعا و راز و نياز و مناجات هر موجود زنده است .  زبان تمام موجودات و راز و نياز همه عناصر هستي ، به هر لغت و لحني که باشد ، براي او معلوم است ؛ زيرا معلّم همه زبانها به تمام خواهندگان ، خودِ اوست .
آني تو که حال دل نالان داني * * * احوال دل شکسته بالان داني
گر خوانمت از سينه سوزان شنوي * * * ور دم نزنم زبان لالان داني
او از تمام بندگانش دعوت به راز و نياز و دعا و مناجات و تضرّع و زاري نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است .  . . . فأيّ نعمک يا الهي احصي عدداً و ذکراً أم أيّ عطاياک أقوم بها شکراً و هي ياربّ أکثر من أن يحصيها العادّون أو يبلغ علماً بها الحافظون . . .  کدام نعمتهايت را ، اي معبود من ، به شماره آورم که خود در قرآنت فرمودي : اگر بخواهيد عدد نعمتهايم را به شماره آوريد به شماره نيايد . يا به کدام عطايت شکر کنم که الطاف تو اي خداي من بيش از آن است که شمارندگان آمار گيرند ، يا علم حافظان به آن دسترسي داشته باشند .  راستي چه قدرت و قوّتي مي تواند نعمت هاي او را به شماره آورد ، مگر نه اين است که هر جزئي از اجزاي

 


هستي ، مرکب از اجزائي است که شماره کردن آن ميسّر نيست ، تا چه رسد به جمع اجزاي هستي و کدام توانمند را توان شکر نعمت و عطاي اوست که بر هر نعمتي شکري واجب و بر آن شکر هم شکر ديگري واجب تا بي نهايت !
از دست و زبان که برآيد * * * کز عهده شکر او برآيد
آري اي خداي من ، اگر بخواهم و بکوشم در همه زمانها و در تمام اعصار بر فرض اين که عمرم وفا کند ، که بر يک نعمت تو شکر کنم باز هم قدرت بر شکر آن يک نعمت را ندارم .  اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاکَ کَأَنِّي أَرَاکَ وَأَسْعِدْنِي بِتَقْوَاکَ وَلا تُشْقِنِي بِنَشْطِي لِمَعَاصِيکَ . . .
الهي حقارت و ذلّت و کوچکي و ناچيزي مرا به من بنمايان و عظمت و بزرگي و بي نهايت بودن خودت را در آيينه قلب من جلوه گر کن تا از بي نهايت کوچک بودنم ، در برابر بي نهايت بزرگ بودنت ترسان شوم ؛ ترسي که گويا محصول تماشاي عظمت تو و کوچکي خودم با چشم سر است .
ترسي که باعث حرکت اين بي نهايت کوچک به سوي
آن بي نهايت بزرگ گردد تا در پايان اين حرکت به مقام لقا و وصل برسم و خوف و وحشت و ترس و بيمم ، تبديل به امن و آرامش شود . الهي سعادت و خوشبختي مرا در تقوا و پرهيز از غير خودت قرار بده که براي احدي راهي به سعادت دنيا و آخرت جز تقوا نيست .  خداوندا ! تقوا حافظ حيات از آلودگي ، نگهدار قلب از شک و ترديد ، سپر وجود در برابر عذاب قيامت ، و کليد فتح و پيروزي ، علاج هواي نفس و بيماريهاي روحي و رواني است . الهي ! گناه و معصيت ، عامل تاريکي باطن ، به هم خوردگي نظم خانوادگي و اجتماعي ، علّت ناامني درون ، باعث انواع گرفتاريها و بلا براي انسان و مخرّب دنيا و آخرت آدمي است .
خداوندا ! شقاوت انسان محصولي تلخ و اسف بار از گناه و معصيت و عصيان و آلودگي است . اي مهربان مولاي هستي ، مرا به سبب معصيت دچار شقاوت و بدبختي مکن . توفيق رفيق راه زندگي من کن ، از افتادن در ورطه معصيت در امان بمانم و پنجه شقاوت گلوي حياتم را نفشارد .  . . . فأسئلک يارب بنور وجهک الّذي اشرقت له الارض والسّماوات وکشفت به الظّلمات وصلح به أمر الاوّلين و الآخرين أنْ لاتميتني علي غضبک . . . خداوندا ! اگر در اثر بي باکي عبد از تو و نافرماني وي از دستوراتت ، که ضامن خير دنيا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصيت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگيرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وي را به اسارت گرفته بميرد ، براي ابد هيچ روزنه نجاتي براي او نخواهد بود .
خداوندا ! از تو مي خواهم به حق نور وجهت ، که زمين و آسمانها از آن روشن شده و تاريکيها به سبب آن از بين رفته و کار اوّلين و آخرين از برکت آن اصلاح گشته ، مرا در بستر خشم و غضبت نميراني که مردن بر خشمت همان و گرفتار آمدن به عذاب ابد و بسته شدن تمام روزنه هاي نجات به روي من همان !
اي آن که قبل از دريافت شکر احسانت ، مرا به ايمان هدايت نمودي و به وقت بيماري تو را خواندم شفايم
دادي و برهنگي ام را پوشاندي و در گرسنگي سيرم نمودي و در تشنگي سيرابم کردي و از خواري عزّتم دادي و در ناداني معرفتم بخشيدي و در تنهايي افزونيم دادي و از غربتم در آوردي و از فقرم به توانگري بردي و در کمک خواهي ياريم نمودي ، اين همه عنايت و لطف را تو آغاز کردي پس حمد و شکر فقط و فقط براي وجود مقدس تو است .
6 ـ چون آفتاب روز عرفه به لحظه غروب برسد ، بايد خيمه ها را سرنگون کرد و بار و بنه مختصر را به هم پيچيد و سفره نچيده را برچيد و باروحي سبک بار و قلبي سبک بال و وجودي پيچيده به غفران و رحمت ، به طرف مشعر الحرام حرکت کرد .
اين اقامت کوتاه و اين استقرار چند ساعته ، نشان اقامت کوتاه در حيات دنيا و علامت مسافر بودن انسان در اين خانه محدود است که بايد بساطي ساده گستراند تا روز جمع کردن آن دچار مضيقه و رنج و فشار و زحمت نباشي و براي دل کندن از آن سهل و آسان و راحت بگذراني . اکنون به سوي مشعر حرکت کن که حکمت اين حرکت و فلسفه اين سفر جز توجه به آسان گذراندن زندگي ، که جز با تقوا و طاعت ميسّر نيست برنامه ديگر ندارد .
7 ـ در قديم سرزمين عرفات سرزمين خشک و خالي از  آب و گياه بود ، آنان که قصد وقوف در عرفات داشتند بايد از محل حرکت خويش آب مورد نياز خود را تأمين مي کردند ؛ به همين مناسبت آن روز را روز ترويه مي گفتند .  امروز نيازي نيست که اين واقعيت مصداق ظاهري اين لغت باشد ، امروز بايد زائران با توجهي کامل و دلي پاک از چشمه فيض دوست براي رفع تشنگي عقل و قلب و نفس و جان آب بردارند ، و در آن صحراي پاک و مبارک دولب وجود خويش را بر چشم عنايت و رحمت نهند و خود را براي ابد سيراب نمايند .
گر ارني گوي به طور آمدم * * * خواستي ام تا به حضور آمدم
بالله اگر تشنه ام آبم تويي * * * بحر منوموج و حُبابم تويي
تشنه به معراج شهود آمدم * * * بر لب درياي وجود آمدم


منبع : برگرفته از کتاب در بارگاه نور استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

الگوی امام زمان(عج)
عذاب كافران‏
مهمترین هدف
حساب عمل اندک انسان
حسادت به مال دیگران
توجه به دستورات بهداشت فردی و اجتماعی
مجالس اهل‌بیت(ع)
علت صبر خدا بر گناهکاران
دعوت به بدی
آثار چشيدن مزه عشق‏

بیشترین بازدید این مجموعه

بهشت و جهنم
حقيقت ايمان
نور مبين
عذاب كافران‏
قضاوت قاطع قرآن كريم‏
بصائر
همسايه امام صادق عليه السلام‏
ابی عبدالله قبله‌نمای کامل
حساب عمل اندک انسان
مجالس اهل‌بیت(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^