وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَالإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ .
و مسلماً بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم [ زيرا ] آنان را دل هايى است كه به وسيله آن [ معارف الهى را ] در نمى يابند و چشمانى است كه توسط آن [حقايق و نشانه هاى حق را ] نمى بينند و گوش هايى است كه به وسيله آن [ سخن خدا و پيامبران را ]نمى شنوند ، آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراه ترند ؛ اينانند كه بى خبر و غافل [ ازمعارف و آيات خداى ] اند .
از آيات قرآن و روايات اسلامى استفاده مى شود كه مقصود حق از خلقت انسان ، رسيدن او به رشد و كمال الهى و قرار گرفتنش در بهشت برين است .
تمام مايه هاى رشد و كمال و سعادت و سلامت در وجود هر انسانى بالقوّه موجود است و به فعليّت رسيدن آن در گرو اتّصال انسان به نبوّت انبيا و امامت امامان است .اين اسلام است كه از روستايى ايرانى ، سلمان و از بيابان گرد ربذه ، ابوذر و از سياه حبشى ، بلال و از دو كارگر ساده و گرفتار در بند رقيّت ، ياسر و سميّه مى سازد . مقصد اصلى از خلقت انسان ، كمال در اين دنيا و بهشت در آن عالم است . خلقت بسيارى از جن و انس براى جهنم ، مقصد واقعى و اصلى نيست بلكه اين يك امر تبعى است ، به اين معنى كه جهنمى شدن انسان در اراده حق تابع عدم قبول شرايط كمال از طرف انسان است و جمله ذَرَأْنَا كه به معناى (خلقنا) است مفهومى بيش از اين ندارد . آيه لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها و دنباله آن به معناى نابود كردن استعدادهاى خدا دادى است و اين نابودى ، معلول هواپرستى انسان و متابعت او از شياطين درونى و برونى است . هنگامى كه انسان در تمام شؤون حيات ، دچار افراط و تفريط شد و از جادّه اعتدال و صراط مستقيم بيرون رفت و جز حاكميّت طاغوت و شهوت و شكم و مال و منال و دنيا و ماديّت چيزى را قبول نكرد ، مشاهده آيات و آثار الهى و شنيدن كلمات حق از زبان انبيا و امامان نفعى به حال او ندارد و همين است معناى : لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها و چنين انسان هايى از چهارپايان گمراه تر و در حقيقت اهل غفلت اند ؛ غفلتى كه علت هلاك آنان و موجب قرار گرفتنشان در عذاب دوزخ قيامت است . انسان اگر با اتصال به وحى و اجراى دستورات الهى ، از بند مادّه پرستى آزاد گردد و از مرض خطرناك غفلت برهد و زندگى خود را بر بيدارى و هشيارى و توجّه بنا نهد ، از تمام موجودات عالم برتر مى گردد . عبداللّه بن سنان مى گويد : از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم : ملائكه بالاترند يا بنى آدم ؟ فرمود : اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام مى گفت : خداوند در ملائكه عقل بدون شهوت قرار داده و در حيوانات شهوت بدون عقل گذاشت و در بنى آدم عقل و شهوت قرار داد ؛ كسى كه عقلش بر شهوتش حاكم شود از ملائكه بهتر است و كسى كه شهوتش بر عقلش غلبه كند از بهائم بدتر است
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان