اینجانب حسین انصاریان ، فرزند محمد باقر و سیده بتول مصطفوی ، متولد سال 1323هجری شمسی هستم . اجداد ما که به مشایخ معروف بودند ، در شهر خوانسار زندگی می کردند . جد هفتم ما شخصیت معروف علمی و عرفانی بوده و طبق آثار مکتوب ، در ترویج مذهب تشیع بسیار فعال بوده است . در حال حاضر ، گنبد و بارگاه وی در محله سرچشمه خوانسار ، به صورت زیارتگاهی ، محل رفت و آمد مردم است . ایشان از علمای بزرگ آن دوره اجازه علمی و تبلیغی داشته ، قسمت عمده ای از مردم آن ناحیه و اطراف ، از برکات تبلیغ ایشان ، گرایش شدیدی به تشیع پیدا کردند. خوانسار قدمتی 1000 ساله دارد . در آن دیار ، علما ، ادبا و هنرمندان بسیاری پرورش یافته اند. بخش عمده ای از کتابهای ادبی ، فقهی و تاریخی که در دوره قاجاریه به چاپ رسیده ، به قلم هنرمندان خطاط خوانسار است . نیز این شهر هنرمندان دیگری از قبیل گچ کار ، منبت کار ، و غیره داشته است . خلاصه کلام این که خوانسار شهر ی عالم پرور ، مجتهد پرور و شاعر و ادیب پرور است .
پدر بزرگ پدری ام ، با آن که کاسب بازار بود ، با مرحوم آیت الله حاج سید محمود ابن الرضا، که از علما ء عرفای بزرگ آن شهر بوده ، ارتباط نزدیکی داشته و در درس فقه و اخلاق و عرفان ایشان شرکت می کرده است . پدرم نیز کاسب است و همیشه نزد مردم علما احترام زیادی داشته است . ایشان به داشتن عرق مذهبی ، روابط بسیار نزدیکی با علما برقرار کرده بود و چون به سادات و علوم دینی عشق می ورزید ، می خواست با یکی از خانواده های سید و اهل علم ازدواج نماید . به همین دلیل به خانواده مصطفوی ، از سادات معتبر و مشهور خوانسار ، پیشنهاد ازدواج می دهد که پدر مادر من با استقبال در خواست او را می پذیرد .
پدر بزرگ مادری ام ، امین علمای منطقه بوده است . وی با آن که ملبس به لباس روحانیت بود ، به شغل آزاد اشتغال داشت . او از معنویتی بسیار بالا برخوردار بوده ، به حدی که مردم به در خانه اش آمده ، درخواست دعا می کردند و بیماران برای شفا گرفتن ، از دست ایشان خوراکی های متبرک می گرفتند . شایان ذکر است که این امر حتی در بین غیر مسلمان ها نیز رواج داشته است .
در اوان طفولیت من ، پدرم برای تامین معاش ، ما را به تهران آورده ، در خیابان خراسان ساکن شدیم . مسجدی در آن ناحیه قرار داشت که مسجد لر زاده نامیده می شد و به دست عالمی ربانی به نام آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان بنا شده بود . وی در نجف درس خوانده و در سیر و سلوک عرفانی ، تحت تاثیر عالم بزرگ ربانی ، سید علی قاضی ، بود . حاج آقا برهان ، عارفی شیعی و متمسک به قرآن کریم و روایات ائمه اطهار علیهم السلام بود .
مسجد به برکت وجود این مرد خدا غرق در معنویت و منبع فیاضی برای اهالی محله بود و همه ، مجذوب خلق و خوی نیکوی امام جماعت آن شده بودند.
آیت الله برهان ، هر روز ساعتی قبل از نماز به مسجد می آمد و به نظافت و آراستن مسجد می پرداخت . هنگامی که مردم برای نماز می آمدند ،مسجد را مانند دسته گل ، تر و تازه و آراسته می دیدند. نماز جماعت همواره با شکوه برگزار می شد و روحانیت و نورانیت آن ، تمام وجود نمازگزاران را در بر می گرفت . آن مرحوم هر شب پس از نماز ، حاج آقا با بیان گیرای خود ، حدود نیم ساعت موعظه می کرد و مردم را به فیض می رساند . آن قدر سخنان ایشان جذاب بود که افراد غیر متدین را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می داد. بدین ترتیب محله ما ، محله ای پاک و معنوی شده بود ؛ در این محله به احترام ایشان ، از انجام بسیاری اعمال مستهجن که در محله های دیگر انجام می گرفت ، اجتناب می شد.
مرحوم برهان برای نسل جوان اهمیت بسزایی قایل بود . دو مدرسه داشت ؛ یکی در خود مسجد و دیگری در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) (که اکنون به نحو زیبایی بازسازی شده است )؛ نیز کودکستان دخترانه و پسرانه ای داشت که خود ،آنها را سر پرستی کرده ، در آن به آموزش و پرورش کودکان اشتغال داشت .
من از سه سالگی همراه پدر ، که شیفته حاج آقا شده بود ، به مسجد می رفتم . با آن که از منبرهای او درک و فهم درستی نداشتم ، ناخودآگاه رفتار و منش وی در من تاثیر زیادی می گذاشت . روز به روز این برکت افزون گشت و در آن سنین کودکی احساس لطیف مذهبی و الهی در روح و جان من قوت گرفت . از برکت وجود پر فیض مرحوم برهان ، علمای وارسته ای چون آیت الله شیخ احمد مجتهدی تهرانی ، آیت الله مهدوی کنی ، مرحوم شیخ جواد آزاده و ... تربیت یافتند.
منبع : برگرفته از کتاب خاطرات استاد حسین انصاریان انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی