قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل و فكر در قرآن

عقل در قرآن به معناى قوه فهم و درك و نيروى رساننده به حقيقت آمده و از آن به عنوان وسيله شناخت حقايق ياد شده است :  َفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ  . آيا [ شما مردم مؤمن ] اميد داريد كه [ آن سخت دلان ] به [ دين ] شما ايمان بياورند ؟ ! در حالى كه گروهى از آنان كلام خدا را همواره مى شنيدند ، سپس بعد از آن كه [ معنا و مفهومش را ] درك مى كردند ، [ به سبب دنياطلبى و امور مادى ] به دلخواه خود تغييرش مى دادند ، در صورتى كه مى دانستند [ به كلام خدا و به مردم جوياى حق خيانت مى كنند ] .
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِى إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالإِنْجِيلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ  .
اى اهل كتاب ! چرا درباره ابراهيم مجادله و ستيز مى كنيد [ شما قوم يهود ، او را يهودى مى دانيد و شما گروه نصارى ، او را نصرانى مى شماريد ] در حالى كه تورات و انجيل بعد از او نازل شد ؛ آيا نمى انديشيد ؟ !
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِىْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ  . اى اهل ايمان ! از غير خودتان براى خود محرم راز نگيريد ؛ آنان از هيچ توطئه و فسادى درباره شما كوتاهى نمى كنند ؛ شدت گرفتارى و رنج و زيان شما را دوست دارند ؛ تحقيقاً دشمنى [ با اسلام و مسلمانان ] از لا به لاى سخنانشان پديدار است و آنچه سينه هايشان [ از كينه و نفرت ]پنهان مى دارد بزرگ تر است . ما نشانه ها [ ىِ دشمنى و كينه آنان ] را اگر مى انديشيد براى شما روشن ساختيم .
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ  . و زندگى دنيا [ بدون ايمان و عمل صالح ] بازى و سرگرمى است و يقيناً سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مى كنند ، بهتر است . آيا نمى انديشيد ؟ .  إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ  .
ما آن را قرآنى به زبان عربى نازل كرديم تا شما [ درباره حقايق ، مفاهيم ، اشارات و لطايفش ] تعقّل كنيد .
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ  .
بى ترديد كتابى به سوى شما نازل كرديم كه مايه [ شرف ، بزرگوارى ، رشد و سعادت ] شما در آن است ؛ آيا نمى انديشيد .
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَالاَ يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَلاَ يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ  .
گفت : [ با توجه به اين حقيقت ] آيا به جاى خدا چيزهايى را مى پرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمى رسانند ؟ ! * اُف بر شما و بر آنچه به جاى خدا مى پرستيد ؛ پس آيا نمى انديشيد ؟ .

كُلَّمَا أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَى ءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ فِى ضَلاَلٍ كَبِيرٍ * وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِى أَصْحَابِ السَّعِيرِ * فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ  .
هرگاه گروهى در آن افكنده شوند ، نگهبانانش از آنان مى پرسند : آيا شما را بيم دهنده اى نيامد ؟ * مى گويند : چرا ، بيم دهنده آمد ، ولى او را انكار كرديم و گفتيم : خدا هيچ چيز نازل نكرده است ؛ شما بيم دهندگان جز در گمراهى بزرگى نيستيد ؛ * و مى گويند : اگر ما [ دعوت سعادت بخش آنان را ]شنيده بوديم ، يا [ در حقايقى كه براى ما آوردند ]تعقّل كرده بوديم ، در ميان [ آتش ] اهل آتش سوزان نبوديم . * پس به گناه خود اعتراف مى كنند و مرگ و دورى از رحمت بر اهل آتش سوزان باد .
آيات ياد شده نشان مى دهد كه انسان ، لايق درك امور معنوى و مسائل انسانى است و به خصوص با نيروى با عظمت عقل خود مى تواند معانى بلند و آسمانى مهم ترين كتاب هدايت و علمى آفرينش يعنى قرآن مجيد را درك كرده و از اين طريق ، سعادت دنيا و آخرت خود را تأمين نمايد ؛ آرى ، اين است ارزش عقل .
در برخى از آيات به قدرت با عظمت عقل در جهت درك حقايق عالم خلقت اشاره شده كه عقل رابط بين انسان و هستى است و آدمى به وسيله اين چراغ پرفروغ مى تواند عالم و اجزاء و عناصرش را بشناسد و از اين راه ، خدا را يافته به درك عظمت بى نهايت در بى نهايت او نايل گردد .  إِنَّ فِى خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِى تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ  .
بى ترديد در آفرينش آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز و كشتى هايى كه در درياها [ با جابجا كردن مسافر و كالا ] به سود مردم روانند و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگى اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده اى پراكنده كرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر ميان آسمان و زمين ، نشانه هايى است [ از توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ]براى گروهى كه مى انديشند .

وَفِى الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍوَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِى الأُكُلِ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ  .
در زمين قطعه هايى مختلف و گوناگون و باغ هايى از انگور و كشتزار و درختان خرمايى است كه بر يك ريشه و غير يك ريشه [ مى رويند ] . ما برخى از آنان را در ميوه و محصول با آن كه از يك آب سيراب مى شوند بر برخى ديگر برترى مى دهيم . بى ترديد در اين امور براى مردمى كه تعقّل مى كنند ، نشانه هايى [ بر توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ] است .
هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً لَكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ * يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّـمَرَاتِ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ  .
اوست كه از آسمان ، آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مى رويد كه [ دام هايتان ] را در آن مى چرانيد . * براى شما به وسيله آن آب ، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مى روياند ؛ يقيناً در اين [ واقعيت ها شگفت انگيز طبيعى ] نشانه اى است [ بر توحيد و ربوبيّت وقدرت خدا ]براى گروهى كه مى انديشند . * و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد ، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شده اند ؛ قطعاً در اين [ حقايق ]نشانه هايى است [ بر توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ] براى گروهى كه تعقّل مى كنند .
وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ * وَإِنَّ لَكُمْ فِى الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُم مِمَّا فِى بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَائِغاً لِلشَّارِبِينَ * وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَرِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ  .
و خدا از آسمان آبى نازل كرد و زمين را به وسيله آن پس از مردگى اش زنده ساخت ، يقيناً در اين [ فعل و انفعالات ] نشانه اى [ بر توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ] ست براى قومى كه شنواى [ حقايق ] اند . * و بى ترديد براى شما در دام ها عبرتى است ، [ عبرت در اين كه ] از درون شكم آنان از ميان علف هاى هضم شده وخون ، شيرى خالص و گوارا به شما مى نوشانيم كه براى نوشندگان گواراست . * و از محصولات درختان خرما و انگور [ گاهى بر خلاف خواسته خدا ] نوشابه اى مست كننده و [ زمانى ديگر ] رزقى پاكيزه و نيكو مى گيريد ؛ در اين [ حقيقت ]نشانه اى [ بر توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ] ست براى گروهى كه تعقّل مى كنند .
وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَيُحْيِى بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ  .
و از نشانه هاى [ قدرت و ربوبيت ] او است كه برق را مايه ترس [ از صاعقه ] و اميد [ به باران ] به شما مى نماياند و از آسمان آبى نازل مى كند كه زمين را پس از مردگى اش به وسيله آن زنده مى كند ؛ قطعاً در اين [شگفتى هاى آفرينش] نشانه هايى است براى مردمى كه تعقّل مى كنند .
قرآن مجيد در بسيارى از آيات ، عقل را مبدأ و منشأ تفكّر و انديشه مى داند و از انسان دعوت مى كند كه زندگى را در تمام جوانبش با تفكّر توأم كند ؛ زيرا انسان از راه تفكّر در حقايق و عاقبت امور به سعادت دنيا و آخرت مى رسد .
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ  .
درباره شراب و قمار از تو مى پرسند ، بگو : در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است و گناه هر دو از سودشان بيش تر است و از تو مى پرسند : چه چيز انفاق كنند ؟ بگو : از آنچه افزون بر نياز است . خدا اين گونه آياتش را براى شما بيان مى كند تا بينديشيد .
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ .
آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و پيوسته در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، [ و از عمق قلب همراه با زبان مى گويند : ]پروردگارا ! اين [ جهان با عظمت ] را بيهوده نيافريدى ، تو از هر عيب و نقصى منزّه و پاكى ؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار .
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ  .
و سرگذشت كسى كه آيات خود را به او عطا كرديم و او عملاً از آنان جدا شد ، براى آنان بخوان ؛ پس شيطان او را دنبال كرد [ تا به دامش انداخت ]و در نتيجه از گمراهان شد . * و اگر مى خواستيم [ درجات و مقاماتش را ] به وسيله آن آيات بالا مى برديم ، ولى او به امور ناچيز مادى و لذت هاىِ زودگذرِ دنيايى تمايل پيدا كرد واز هواى نفسش پيروى نمود ؛ پس داستانش چون داستان سگ است [ كه ]اگر به او هجوم برى ، زبان از كام بيرون مى آورد ، واگر به حال خودش واگذارى [ باز هم ] زبان از كام بيرون مى آورد . اين داستان گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند ؛ پس اين داستان را [ براى مردم ] حكايت كن ، شايد [ نسبت به امور خويش ]بينديشند .
وَهُوَ الَّذِى مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِىَ وَأَنْهَاراً وَمِن كُلِّ الثَّـمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ  .
و اوست كه زمين را گسترانيد و در آن كوه هايى استوار و نهرهايى پديد آورد و در آن از همه محصولات و ميوه ها جفت دوتايى [ كه نر و ماده است ] قرار داد ، شب را به روز مى پوشاند ، [ تا ادامه حيات براى همه نباتات و موجودات زنده ممكن باشد ] ؛ يقيناً در اين امور براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى [ بر توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ]ست .
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ  .
[ همه پيامبران را ] با دلايل روشن و كتاب هاى آسمانى [ فرستاديم ] و قرآن را [ هم ] به سوى تو نازل كرديم به خاطر اين كه براى مردم آنچه را كه براى [ هدايتشان ] به سويشان نازل شده بيان كنى و براى اين كه [ در پيامبرى تو و آنچه را به حق نازل شده ] بينديشند .
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ  .
و از نشانه هاى [ قدرت و ربوبيت ]او اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد تا در كنارشان آرامش يابيد و در ميان شما دوستى و مهربانى قرار داد ؛ يقيناً در اين [ كار شگفت انگيز ] نشانه هايى است براى مردمى كه مى انديشند . درويش محمّد طبسى در ترجمه تفكّر در قرآن مى فرمايد : بدان كه تفكّر ، سير انسانى است از مبادى به مقاصد و نظر را همين معنا گفته اند . و هيچ كس از مرتبه نقصان به مرتبه كمال نتواند رسيد الاّ به سيرى و به اين سبب اوّل واجبات تفكّر و نظر است . و بدان كه مبادى سير كه از آنجا حركت بايد كرد ، آفاق و انفس است و سير استدلال از آيات هر دو يعنى از حكمت هايى كه در هر ذرّه از ذرّات هريكى از اين دو عالم يافته شود ، بر عظمت و كمال مبدع هر دو تا ، مشاهده نور ابداع او در هر ذرّه كرده شود .  سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِى الآفَاقِ وَفِى أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ شَهِيدٌ  . به زودى نشانه هاى خود را در كرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه بى ترديد او حق است . آيا كافى نيست كه پروردگارت [ با ظاهر كردن حقايق و دلايل ] بر همه چيز گواه است [ كه تنها او آفريننده و بى نياز است و غير او مخلوق و از هر جهت نيازمند به اوست . ] ؟
تفكّر ، اسباب را به حق قائم ديدن است و فاضل ترين اعمال ، فكرت است و ورع ، بدان كه هركه را سخن نه از سر حكمت است آن عين آفت است و هركه را خاموشى نه از سر فكرت است ، آن همه شهوت و غفلت است و هر نظر كه نه از سر عبرت است آن همه لهو و ذلّت است .

تفكّر كن ببين تا از كجايى                                 درين زندان ببين بهر چرايى
 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه