پدرم می گوید: « هنگام طلب فرزند ؛ از خداوند خواستم که او را اهل فضل و علوم دینی قرار دهد . »
حالا گاهی که پدرم با من صحبت می کند ، می گوید من پیشمانم که چرا در حق اولادهای دیگرم این دعا را نکردم تا آنها نیز طلبه گردند . ایامی که می خواستم درس طلبگی بخوانم ، در دورنم نسبت به این مسئله ، بسیار مشتاق بودم . با این که در دبستان و دبیرستان بیشتر مواقع شاگرد اول بودم و می توانستم وارد دانشگاه بشوم ، کششی سنگین از 12-13 سالگی مرا به طرف روحانیت کشانید .
این احساس ، ریشه در تعلیم و تربیت خانوادگی و جو حاکم بر زندگی ما داشت . به عبارت دیگر ، ابا و اجداد پدری و مادری ام ، همه در به وجود آمدن چنین روحیه ای در من سهیم بوده اند . هم چنان آثار تربیت آنان را می توان بوضوح در تمامی فرزندانشان مشاهده کرد ؛ یعنی ، کمتر کسی از اولاد و اعقاب آنان از نظر مذهبی ضعیف یا خدای ناکرده لاابالی هستند .
در همان ایام بود که برای زیارت به مشهد رفته بودم . در آن زمان مرحوم الهی قمشه ای شب های جمعه در منزلش درس تفسیر قرآن می گفت که با چاشنی عرفانی توأم بود . در لابه لای تفسیر نیز اشعاری از خود می سرود و اشک می ریخت . افرادی که در آن درس شرکت می کردند ،همه اهل بودند . منزل ایشان یک کوچه بعد از کوچه ای بود که ما در آن قرار داشتیم . روزی ایشان را در حرم حضرت رضا (ع) دیدم . او در صحن حرم بر روی عبای خود نشسته و در حالی روحانی فرو رفته بود . صبر کردم تا از آن حال خارج شد . جلو رفتم و بعد از سلام و عرض ادب ، عنوان کردم : « من دوره دبیرستان را به پایان رسانده ام و هم اکنون برای رفتن به دانشگاه آمادگی دارم ، این در حالی است که در وجود خود علاقه به طلبگی را حس می کنم . اکنون تصمیم گیری برایم دشوار است ، نظر شما چیست ؟ لطفا مرا راهنمایی فرمایید . »
مرحوم الهی قمشه ای در اندیشه فرو رفت و به حضرت امام رضا (ع) توسل جست .
آنگاه پلک ها را بر روی هم گذاشت و پس از سیری معنوی ، چشم ها را گشود و فرمود : « اکنون بخواهی می توانی به دانشگاه بروی ، اما بدان که در دانشگاه صامت خواهی شد ، » با این تمثیل زیبا ، عشق و علاقه به طلبگی در وجود من دوچندان شد و با اطمینان خاطر راه حوزه را در پیش گرفتم .
ایشان حوزه را به گلستان اهل بیت (ع) تعبیر کردند و رشد کرده ها را به بلبل این گلستان تشبیه نمودند . با این حرف من دیگر از ورود به دانشگاه در زمان محمد رضا پهلوی منصرف و مصمم به ورود حوزه شدم . این واقعه در سال 1341 رخ داد.
منبع : برگرفته از خاطرات اسناد انقلاب اسلامی