قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ورع

ورع به معناى پارسايى و تقوا و پرهيزگارى است و به عبارت ساده تر به معناى ترمز و حافظى است كه انسان را از افتادن در چاه محرمات كه در حقيقت افتادن در چاه دوزخ است حفظ مى كند .
كسى كه با تمرين ترك گناه و توجه به خدا و انديشه در آخرت و عذاب مجرمان ، اين نگهبان و حافظ و ترمز را در خود به وجود مى آورد بايد گفت به خود مهر و محبّت ورزيده كه وجودش را از خطر دائمى و خسارت هميشگى و عذاب جاويدان قيامت حفظ كرده و به اعضا و جوارح و جسم و جانش رحم نموده و به خاطر پرهيزگارى اش از گناه به ديگران هم رحم كرده و شر و زيانش را از طريق گناه از آنان باز داشته است .
كسى كه از ورع خالى است و ماشين وجودش از ترمز بى بهره است ـ به تعبير قرآن ـ متجاوز و ظالم و ستم كار و سركش است و انسان متجاوز و سركش ، انسانى است كه مايه مهر و رحمت بر خود و ديگران را ندارد .  عنوان ظلم بر نفس و ستمكارى بر خود و ظلم به ديگران كه مكرر در قرآن مجيد و روايات آمده ، مصداقش انسانى است كه اعمال متجاوزانه اش نشان مى دهد كه نه به خود رحم دارد و نه به ديگران .
انسانى كه پيوسته دنبال معصيت و گناه است و به جرم و فسق و ظلم و خطاكارى مشغول است و به خاطر فسق و فجورش ديگران را مى آزارد و دل كسان خود و مردم را مى سوزاند و از اين راه خود را مستحق عذاب و عقاب قيامت مى كند ، بى ترديد بى رحم به خود و مردم است . إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لاَ يَمُوتُ فِيهَا وَلاَ يَحْيَى   .
مسلماً كسى كه گنهكار به پيشگاه پروردگارش بيايد ، دوزخ براى اوست كه در آن نه مى ميرد و نه زندگى مى كند .  اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاى كميل درباره عذاب دوزخ مى گويد :
« وَهذا ما لاَ تَقُومُ لَهُ السَّماواتُ وَالاْءَرْضُ » . و اين عذاب ، عذابى است كه آسمان ها و زمين در برابرش قدرت مقاومت و ايستادگى ندارند ! !
كسى كه خود را مستحق چنين عذابى كند آيا نه اين است كه به خود مهر و محبّت ندارد ؟ و كسى كه با گناه و معصيت ديگران را بيازارد آيا بى مهر به ديگران نيست ؟
كسى كه آراسته به ورع و پارسايى و نهايتاً داراى ترمز است و به اين خاطر از هر گناهى دورى مى كند و از هر لغزشى فرارى است ، موجودى است بى درد سر ، متين ، آراسته ، نيك و با ارزش .
او انسانى است كه زن و فرزند ، پدر و مادر ، اقوام و نزديكان ، مردم كوچه و بازار ، فرد و جامعه ، از وى در امانند و علاوه بر آن ، از وجودش سود و بهره مى برند و در حقيقت كانون مهر و محبتى است كه همگان در فضاى سرد زندگى از گرمى و آتش محبّت او برخوردارند و از وجودش چون كليدى كه قفل هر مشكلى را باز مى كند بهره ورند .
ورع و ديگر امور مثبت و برنامه هاى پسنديده ، همه و همه از ثمرات و محصولات دين است و دين جز محبّت و عشق چيزى نيست .  يعنى دين و قواعد و قوانين و اصول و فروعش ، انسان را به گونه اى مى سازد كه نسبت به خدا و به خود و ديگران عشق بورزد و مهر و محبّت هزينه كند ، به همين خاطر در معارف حقه اسلاميه آمده كه : دين جز محبّت و محبّت جز دين چيزى نيست .  « الدّينُ هُوَ الحُبُّ وَالحُبُّ هُوَ الدّينُ »  .
دين همان محبّت و محبّت همان دين است .
و نيز از حضرت امام صادق عليه السلام روايت شده است :
« هَلِ الدّينُ إلاّ الحُبُّ » .
آيا دين چيزى جز محبّت است ؟
در هر صورت ، ورع و پرهيزگارى كه گوشه اى از دين و دين دارى است ، در حقيقت مهرورزى به خود و هزينه نمودن محبّت نسبت به ديگران است .  رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
« جُلَساءُ اللّه ِ غَداً أهلُ الوَرَعِ وَالزُّهدِ فِى الدُّنيَا »  .
فرداى قيامت همنشينان خدا اهل ورع و پارسايى و بى رغبتان به دنيا هستند .
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود :
« خَيْرُ أُمُورِ الدِّينِ الوَرَعُ »  .
در ميان همه امور دين بهترينش ورع و پرهيزگارى است .
و نيز آن حضرت فرمود :
« الوَرَعُ مِصبَاحُ نَجاحٍ »  .
ورع چراغ رستگارى است .
و آن جناب فرمود :
« عَلَيْكَ بِالوَرَعِ فَإنَّهُ عَونُ الدِّينِ وَشِيمَةُ المُخلِصِينَ »  .
تو را به ورع و پرهيزگارى سفارش مى كنم ، زيرا ورع كمك دين و اخلاق مخلصان است .

 


منبع : برگرفته از کتاب با کاروان نور استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه