سال بعد که فضای سیاسی مقداری آرام تر شده بود و کمتر دنبال سرباز گیری بودند ، دوباره به قم برگشتم . در آن زمان می بایست مهم ترین کتاب ها ؛ یعنی « رسائل » و « مکاسب » را شروع می کردم . استاد برجستۀ « مکاسب» ، آیت الله فاضل لنکرانی (ره) و استاد ممتاز « رسائل » شیخ مصطفی اعتمادی بود .
ابتدای رسائل را نزد استاد اعتمادی ، مقداری از آن را نزد آیت الله نوری همدانی و قسمت عمدۀ آن را نزد آقای صالحی نجف آبادی خواندم . ایشان این درس را به خوبی تدریس می کرد و شاگردان ممتازی پای درسش می آمدند .
کتاب « مکاسب » را از اول تا آخر و نیز قسمتی از « کفایه » را خدمت آیت الله فاضل لنکرانی (ره) خواندم . بخشی از باب الفاظ کفایه را نزد آیت الله خزعلی و عمده اش را خدمت آیت الله صانعی خواندم .
هم مباحثه ای های من عبارت بودند از : آقای صالحی اهل خوانسار ، آقای موسوی اهل تربت حیدریه و آقای گلابچی که روحانی متدین و با صفایی بود . او در هواپیمایی که مورد حمله بعثی های عراقی قرار گرفت ، همراه شهید محلاتی و یارانش به شهادت رسید . آن دو نفر دیگر اکنون در قم زندگی می کنند و از علمای خوب و اهل منبر هستند . چند هم مباحثه ای دیگر هم داشتم که خیلی وقت است آنها را ندیده ام و اصلا نمی دانم در لباس روحانیت هستند یا نه .
منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی